فصل را دیدم که به رنگ چمن رفت
خاکریز خالی از بادبادک است
مزرعه بعد از روز کارگر
زمین در حال فکر کردن به گذشتههای دور است.
فصل رو دیدم که داره بال و پر می گیره
مهاجرت از میان سایههای بعدازظهر
رودخانه پس از یک روز طوفانی
وحشتزده، فکر کرد خواب است.
دیدم که فصل بر باد رفت
دشت پوشیده از مه است
قایق سرش را به ساحل تکیه داده بود.
به رودخانه گوش کن که داستان بلندی را تعریف میکند.
فصل خیلی عجیبی است
جاده پر از مردمی است که به خانه برمیگردند
قلبی پر از برگ
سفر طولانی سرشار از عشق به وطن!
فصل پژمردگی مو را دیدم
مادر زیر آفتاب زمستانی نشسته و مشغول بافتنی است
میشنوم که فصل با هق هق میگذرد
امروز بعد از ظهر ناگهان دل طوفانی شد.
منبع: https://baodaklak.vn/van-hoa-du-lich-van-hoc-nghe-thuat/van-hoc-nghe-thuat/202510/mua-di-0e21d21/






نظر (0)