Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

روزنامه‌نگاری «برو، گوش کن، فکر کن، بنویس»

«اگر روزنامه‌نگاری نمی‌کردم، نمی‌دانم چه کار می‌کردم»، این جمله‌ای است که بارها وقتی به شغل مورد علاقه و پرشورم از دوران مدرسه فکر می‌کردم، به خودم گفته‌ام. پس از دهه‌ها کار در این حرفه، با توانایی «رفتن، گوش دادن، فکر کردن، نوشتن»، این عشق بیشتر شده و به من انگیزه می‌دهد که هر روز سخت‌تر تلاش کنم، مقالات واضح‌تری بنویسم که صادقانه منعکس‌کننده‌ی نفس زندگی باشند.

Báo Nam ĐịnhBáo Nam Định20/06/2025

خبرنگارانی که در طول همه‌گیری کووید-۱۹ کار می‌کنند.
خبرنگارانی که در طول همه‌گیری کووید-۱۹ کار می‌کنند.

اگر کسی از من می‌پرسید که در مورد حرفه‌ام چه چیزی را بیشتر دوست دارم، بدون هیچ تردیدی به سفر فکر می‌کردم. «رفتن» اولین فکری بود که هنگام انتخاب روزنامه‌نگاری به ذهنم رسید. چه یک سفر یک روزه باشد و چه یک سفر کاری طولانی، برای ما روزنامه‌نگاران تجربیات جالبی به ارمغان می‌آورد. سفرهای یک هفته‌ای را که در ابتدا کارم را به سرزمین‌های دورافتاده شمال غربی شروع کردم، به یاد دارم. شب‌های «خوابیدن روی خارها و چشیدن صفرا»، بالا رفتن از کوه‌ها و عبور از نهرها با مرزبانان و سربازان به روستاهای دورافتاده را به یاد دارم، زمانی که در دفتر روزنامه‌ای در هانوی کارآموز بودم. وقتی به روزنامه نام دین برگشتم، این فرصت را داشتم که به همراه یک گروه کاری از اتحادیه جوانان استان، از روستاهای کوه‌های مرتفع استان‌های دین بین، لای چائو و سون لا بازدید کنم. در حالی که زانوهایم هنوز از ساعت‌ها پیاده‌روی در کوه می‌لرزیدند و پلک‌هایم هنوز از شبنم خیس بود، وقتی دستان کوچک و سردی مرا در آغوش گرفتند، از خوشحالی منفجر شدم. سپس در سکوت به گونه‌های قرمز و ترک‌خورده و پاهای کثیف و بدون صندل یک کودک در وسط زمستان نگاه کردم. همچنین دوران قبل از تت را به یاد آوردم، زمانی که هوا بسیار سرد بود و من با مرزبانان به دریاهای های هائو و نگیاهونگ می‌رفتم تا در امتداد یک سد طولانی گشت‌زنی کنم... این سفرها به من کمک کردند تا ذهنم را گسترش دهم، روحم را باز کنم. بعد از هر سفر، احساس بالغ‌تر و "قوی‌تر" شدن در حرفه‌ام می‌کردم.

در طول سفرهایم، با افراد و شخصیت‌های جالب و جدیدی نیز آشنا شدم. آنها در مورد کارهایی که انجام می‌دادند، در مورد برنامه‌ها، شادی‌ها، غم‌ها، موفقیت‌ها و شکست‌هایی که تجربه کرده بودند، برایم تعریف می‌کردند. از آنجا، مطالب «زنده» بیشتری برای نوشتن مقالات داشتم. در طول دوران روزنامه‌نگاری‌ام، که خیلی طولانی نبود، به صدها شخصیت با داستان‌های بی‌شماری از این دست رفتم، ملاقات کردم و با آنها مصاحبه کردم. در میان آنها، هنوز هم ملاقات با همسر شهید فام فی پونگ، خانم تران تی تین، از بخش وی شوین (شهر نام دین) را به وضوح به یاد دارم. در زیر خانه کوچک و ساکت، سبز با سایه درختان، زنی بالای ۸۰ سال، ۶۵ سال عضویت در حزب، ۵۶ سال بیوگی، در مورد ملاقات و سپس سرنوشت شوهر و همسرش برای من تعریف کرد. در طول ۱۴ سال زندگی مشترک، تا روزی که آقای پونگ فداکاری کرد، تعداد روزهایی که خانم تین و همسرش با هم زندگی کردند «با انگشتان یک دست قابل شمارش بود». طولانی‌ترین زمان حدود ۳ روز بود، گاهی اوقات او فقط چند ساعت فرصت داشت به خانه بیاید. به دلیل شرایط جنگی، آن هم در ۱۴ سال زندگی مشترک، خانم تین گفت: «من فقط چند بار نامه دریافت کردم». بنابراین، هر بار که نامه‌ای از او می‌رسید، آن را خیلی سریع می‌خواند و خیلی خوب به خاطر می‌آورد که شوهرش چه نوشته بود. با توجه به جدایی طولانی مدت، چیزی که خانم تین از آن بیشتر می‌ترسید، در ۷ مه ۱۹۶۹، در یک نبرد شدید، آقای فونگ قربانی شد. با این حال، تا سال ۱۹۷۶ طول کشید تا خانم تین اعلامیه فوت خود را دریافت کند.
شوهرش در اوایل جوانی‌اش فوت کرد، و او فردی با استعداد و کاردان بود. بسیاری از مردم می‌خواستند خانم تین را «بشناسند». او با زیرکی از هر کسی که به سراغش می‌آمد، امتناع می‌کرد و مصمم بود مجرد بماند و شوهرش را بپرستد. چیزی که او را بیشتر پشیمان و عذاب می‌داد این بود که او و شوهرش فرزندی نداشتند... داستان پرستش شوهرش توسط خانم تین، من را هم غمگین و هم تحت تأثیر قرار داد. من با تحسین افرادی با آرمان‌های انقلابی شریف که حاضر بودند شادی شخصی خود را فدا کنند، زمانی که میهن به آنها نیاز داشت، مقاله «جدایی سرخ» را نوشتم که توسط بسیاری از خوانندگان به اشتراک گذاشته و مورد توجه قرار گرفت.

روزنامه‌نگاری همیشه مستلزم «رفتن»، «گوش دادن» و «فکر کردن» است. در شغلم، همیشه به خودم یادآوری می‌کنم که از رفتن نترسم. هرچه بیشتر به مکان‌هایی با مشکلات، دورافتادگی‌ها و سختی‌ها بروم، بیشتر می‌توانم مقالات بی‌طرفانه بنویسم، صادقانه وقایع و مردم را منعکس کنم و اراده و شجاعت یک روزنامه‌نگار را آموزش دهم. در سال ۲۰۲۱، زمانی که وضعیت اپیدمی کووید-۱۹ پیچیده شد، اولین موارد ابتلا در استان اعلام شد؛ در آن زمان، من برای نوشتن مقاله‌ای در مورد یک جانباز که درختان کامکوات را با راندمان اقتصادی بالا در کمون نام فونگ (شهر نام دین) پرورش می‌داد، ثبت‌نام کردم. برای نوشتن مقاله، من و همکارم به طبقه پایین و به باغ رفتیم تا با سوژه مصاحبه کنیم. شب، از پدربزرگم پیامکی دریافت کردم که به من اطلاع می‌داد خواهرزاده‌اش به کووید-۱۹ مبتلا شده است، تمام خانواده باید قرنطینه شوند، به این امید که روزنامه‌نگار از سلامتی او مراقبت کند... من به سرعت به همکارم اطلاع دادم، پیامک فرستادم و گاهی اوقات تماس گرفتم تا در مورد سلامتی خانواده مصاحبه‌کننده بپرسم. ما همچنین یکدیگر را تشویق می‌کردیم که روحیه خود را حفظ کنیم و از سلامت خود برای تکمیل کار حرفه‌ای محول شده توسط آژانس اطمینان حاصل کنیم. در روزهای بعد، سفرهای زیادی با سازمان‌های مردمی مانند اتحادیه زنان، صلیب سرخ و جانبازان به مناطق شیوع بیماری در استان داشتم تا از نیروهای عملیاتی که وظیفه پیشگیری و مبارزه با این بیماری همه‌گیر و همچنین مبتلایان به کووید-۱۹ را انجام می‌دهند، بازدید کرده و به آنها هدایایی بدهم. از آن سفرهای عملی، اخبار و مقالاتی دارم که منعکس کننده وقایع جاری، نزدیک به تحولات پیشگیری و کنترل بیماری در استان است.

«رفتن، گوش دادن، فکر کردن» اولین پایه‌ها و داده‌هایی هستند که به خبرنگاران در شکل‌دهی مقالات کمک می‌کنند. با این حال، «رفتن»، «گوش دادن» و «فکر کردن» همیشه منجر به نوشتن نمی‌شوند. مقالاتی وجود دارد، به خصوص مقالات بلندمدت، مقالاتی برای جوایز ملی روزنامه‌نگاری، اگرچه روزهای زیادی را در محل گذرانده‌ام و مطالب کافی دارم، اما نمی‌توانم فوراً مقاله را بنویسم. تا حدودی به این دلیل که این مقالات دشوار هستند و نیاز به خواندن، تحقیق دقیق مطالب، مشاوره با متخصصان و واحدهای مرتبط دارند و تا حدودی به این دلیل که من هنوز در توسعه ایده‌ها گیج هستم و تمام «گوشه و کنار» موضوعی را که قصد دارم در مورد آن بنویسم، به طور کامل درک نمی‌کنم. بنابراین، برای روزنامه‌نگاران، موارد زیادی وجود دارد که نویسنده یک سال تمام مطالب را «خیس» می‌کند یا آنها را می‌نویسد و منتشر می‌کند، اما هنوز از «ذهن خلاق» خود واقعاً راضی نیست.

روزنامه‌نگاری حرفه‌ای سخت، دشوار و حتی خطرناک است. اگرچه حرفه‌ای دشوار است، اما تعهد بلندمدت به این حرفه، شادی فراوان، تجربیات زندگی و دانش و درک بیشتر از جامعه را برای ما، تیم روزنامه‌نگاران، به ارمغان آورده است. و مهم‌تر از همه، پس از انتشار مقالاتمان شاهد تغییرات مثبتی بوده‌ایم. اگرچه می‌دانم که موانع زیادی برای حفظ «ذهنی روشن، قلبی پاک، قلمی تیز» در مسیر انتخاب شده پیش رو خواهد بود، اما همیشه مصمم هستم که شور و اشتیاق و انگیزه‌ام را برای روزنامه‌نگاری پرورش دهم. از آنجا، «آتش» و عشق به این حرفه را پایدار نگه خواهم داشت.

مقاله و عکس‌ها: هوا ژوان

منبع: https://baonamdinh.vn/xa-hoi/202506/nghe-baodi-nghe-nghi-viet-af211f1/


نظر (0)

No data
No data

در همان دسته‌بندی

از دهکده ماهیگیری لو دیو در گیا لای دیدن کنید تا ماهیگیرانی را ببینید که شبدر را روی دریا «نقاشی» می‌کنند.
یک قفل‌ساز قوطی‌های آبجو را به فانوس‌های رنگارنگ اواسط پاییز تبدیل می‌کند
میلیون‌ها دلار برای یادگیری گل‌آرایی و کسب تجربه‌های پیوند عاطفی در جشنواره نیمه پاییز هزینه کنید
تپه‌ای از گل‌های بنفش سیم در آسمان سون لا وجود دارد

از همان نویسنده

میراث

;

شکل

;

کسب و کار

;

No videos available

اخبار

;

نظام سیاسی

;

محلی

;

محصول

;