- گلهای معطر، زمین را زیبا میکنند
- هنرمند شایسته کیم تو لانگ: به امید بازگشت Cai Luong به دوران طلایی خود
- «آتش، طلا را میآزماید» - داستان میراث خانوادگی کای لونگ
عکس: هوآی نام |
بارها که فرصت داشتم از استعدادش لذت ببرم، گفتم: «یک روز به همین زودی، مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، باید برگردم تا به داستانهایی که درباره آواز خواندن و نواختن سنتور تعریف میکنی گوش بدهم» - «باشه، برمیگردم، من همیشه آمادهام»، و محکم دست دادم.
جاده به سمت تان تونگ (منطقه دام دوی) بسیار دشوار بود، اما جذابیت موسیقی و سبک هنری او هوشمندانه تمام خستگی زودگذر را از بین برد. ماشین طبق دستور در خانهای بزرگ توقف کرد. قبل از اینکه بتوانیم یکدیگر را ببینیم، هنرمند شایسته تان هونگ با خندهای از ته دل به مهمان دوردست خوش آمد گفت. لباسهایش مرتب بود، ویولناش نیز مرتب چیده شده بود، آماده رفتن به یک سفر تفریحی. وقتی زمان قرار ملاقات فرا رسید، چند تماس تلفنی با صدای بلند زنگ خورد. هر چه تماسها فوریتر بودند، چشمانش شادتر بودند، زیرا این بار باشگاه دون کا تای تو (ĐCTT CLUB) کمون تان تونگ قول داده بود که اعضای زیادی داشته باشد. با یک فنجان چای داغ، از فرصت استفاده کردیم و داستانهایی درباره اشتیاق او و آماتورها تعریف کردیم.
«میبینید! کار من خیلی فشرده است. باید به کسب و کار خانوادگی، تمرین و فعالیتهای باشگاهی رسیدگی کنم و در مسابقات و اجراها شرکت کنم. از کا مائو گرفته تا کین جیانگ ، باک لیو و کان تو. همیشه سفر کردن لذتبخش است... در گذشته، پدرم اهل وین لونگ، نوازنده بود. در طول اشغال فرانسه، او مجبور شد وطن خود را ترک کند و به کا مائو برگردد. هر جا که میرفت، موسیقی تدریس میکرد، از راچ تائو، راچ گوک، تان آن و سپس اونگ ترانگ. سرنوشت تصمیم گرفت او را به همسر پیرش برساند و آنها با هم کسب و کاری راه انداختند، در این سرزمین صاحب فرزند و نوه شدند. هم پدرم و هم عمویم نوازندگان خوبی هستند، اگر به اینجا بیایید و درباره آقای تام دان و آقای چین دان بپرسید، همه آنها را میشناسند. من در مهد موسیقی و آواز متولد شدم و زندگی کردم و وقتی بزرگ شدم، راه پدر و عمویم را دنبال کردم...» هنرمند شایسته، تان هونگ، هر صفحه از سنت هنری خانواده را ورق زد.
در شصت سالگی، داستانهای قدیمی هنوز زنده هستند. در گذشته، پایگاه گروه هنری آزادیبخش استان کا مائو ، ۳ کیلومتر دورتر از خانه قرار داشت. آقای تام دان - پدرش - همیشه از صمیم قلب از نسلهای هنرمندان گروه هنری و بعدها گروه هونگ ترام کای لونگ محافظت و حمایت میکرد. عشق خانواده به هنر بسیار پرشور است. بنابراین، تا به امروز، که وارد دوران پیری نادر شدهایم، اما هر بار که فرصتی پیش آمده تا در کنار هم بنشینیم و در مورد آن خانه یادبود و آقای تام دان، هنرمند شایسته هوین هان، هنرمند مردمی مین دونگ، هنرمند شایسته فام دین... صحبت کنیم، هنوز هم قدردانی خود را حفظ کردهایم.
پدرش هنرمندی بااستعداد بود و در نواختن سه ساز موسیقی تخصص داشت: تران، کیم و گیتار، بنابراین از زمانی که توانست راه برود، با گام پنتاتونیک آشنا بود. در سن ۸ سالگی، تان هونگ جسورانه پدرش را در کلوپهای موسیقی و مهمانیها دنبال میکرد تا به آنها در خواندن و نواختن بپیوندد. در حالی که از پدر و عمویش آواز خواندن و نواختن ساز را یاد میگرفت، طبیعت سرگردان و رمانتیک به تدریج در وجود مرد جوان نفوذ کرد. در سال ۱۹۷۹، از او دعوت شد تا به گروه اپرای هونگ ترام بپیوندد و سفر خود را به عنوان "کرم ابریشم در حال ریسیدن ابریشم" آغاز کند.
پایه محکم دانش، همراه با عزم راسخ برای ادامه دادن راه پدرش، به مهارتهای نوازندگی تان هونگ کمک کرد تا شکوفا شود و به سرعت در دنیای هنر جایگاهی زیبا پیدا کند.
نزدیک به ۹ سال کار در یک گروه هنری حرفهای، دوران واقعاً شادی بود و هر بار که داستان را تعریف میکرد، چشمانش برق میزد. جوانی پر از شور، اشتیاق و میل به مشارکت بود، اما به دلیل وضعیت مالی محدود خانواده و پیری والدینش، مجبور شد موقتاً اشتیاق خود را کنار بگذارد تا از خانوادهاش مراقبت کند.
فقدان صحنه، فقدان نورهای رنگارنگ هر شب اجرا، خواب او را برای مدت طولانی مختل کرده بود. به نظر میرسید که "اجداد" هنوز او را دوست داشتند. پس از 10 سال وقفه از هنر، تنها چیزی که میدانست چگونه سخت کار کند و از والدینش حمایت کند، زمانی که اقتصاد نسبتاً پایدار بود و دیگر نگران غذا و لباس نبود، تان هونگ دعوتنامههایی برای بازگشت به صحنه دریافت کرد.
از اینجا، صدای ویولن او دوباره اوج گرفت و مرتباً با مرکز فرهنگی استان ، گروه هونگ ترام کای لونگ، در رویدادهای بزرگ، جشنوارهها، مسابقات، اجراهای دسته جمعی و حرفهای در سطوح منطقهای و ملی شرکت میکرد. او در به دست آوردن مدالهای طلا و نقره بسیاری برای زادگاهش، کا مائو، نقش داشت. او مانند ماهیای که به آبهای خنک و زلال هنری رها شده باشد، آزادانه شنا میکرد. اگر در زندگی واقعی با او ملاقات میشدیم، مردم فقط یک هنرمند آرام میدیدند، اما وقتی وارد فضای صحنه یا مکانی میشد که در آن در خلسه بود، به نظر میرسید که "مسحور" شده و تمام رنگهای تیره و روشن زندگی را فراموش میکرد. در آن لحظه، صدای ویولن بالا و پایین، تیز و به طرز عجیبی شنوندگان را جذب میکرد.
در اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰، جنبش ĐCTT دوباره در سرزمینهای دوردست با قدرت توسعه یافت. تان هونگ پیش از این به یکی از هنرمندان مشهور تبدیل شده بود، اما علاوه بر وقف خود برای ارتقای حرفهاش جهت مشارکت در صحنههای بزرگ، خود را وقف جنبش هنری در زادگاهش تان تونگ نیز کرد. او بیش از ۲۰ سال به عنوان معاون رئیس به باشگاه ĐCTT کمون تان تونگ پیوسته است، او همیشه در همه جنبهها پشتیبان محکمی بوده است تا شور و شوق زیبا بتواند به طور گستردهتری به هم پیوند بخورد. او تمام راههای ایجاد نفس، صدا و صیقل دادن نتهای ساز را با تمام وجود آموزش داده و هدایت میکرد. شعله جنبش از این مکان، با نفس و حمایت او، با شور و اشتیاق بیشتری شعلهور میشد.
نگوین نگوک تین، بازیگر، عضو باشگاه ÐCTT کمون تان تونگ، در مورد پیشکسوتانش در این حرفه و همچنین به عنوان یک معلم، همیشه زیباترین و محترمانهترین کلمات را به کار میبرد. هنرمند شایسته تان هونگ، نه تنها قلب و بینش دارد، بلکه هر بار که وارد تالار هنر میشود، حس مسئولیت بالایی نیز دارد. هر زمان که او درباره مسابقه یا جشنواره ÐCTT در هر کجای استان میشنود، اعضای باشگاه را به شرکت در آن مطلع و تشویق میکند. رقابت یک چیز است، اما آنچه او بیش از همه میخواهد این است که همه فرصت داشته باشند تا شانه به شانه هم بنشینند و به طور مداوم این حرفه را بیاموزند. هر بار، بدون تردید یا انتظار برای بودجه، اول از همه، راههایی پیدا میکند تا بازیگران احساس امنیت کنند و تمام تلاش خود را برای دستیابی به بهترین نتایج ممکن انجام دهند.
«عمو اوت قبل از هدایت تیم به مسابقه، مستقیماً ریتمها و قطعاتی را که برای هر استعداد مناسب است پیدا میکند، سپس آنها را تعیین میکند، آموزش میدهد و با اشتیاق فراوان آنها را برای تمرین همراهی میکند. این منطقه هنوز مشکلات زیادی دارد، جایی برای تجمع برادران وجود ندارد، بنابراین خانه او یک آدرس آشنا خواهد بود، هم او و هم همسرش همه شرایط را برای فرزندان و نوهها فراهم میکنند تا به راحتترین شکل ممکن تمرین کنند. شخصیت او صمیمی و سخاوتمند است، اما وقتی صحبت از تمرین و پرداختن به حرفهاش میشود، بسیار جدی و سختگیر است، اگر در مسابقات شرکت نکند، دیگر بس است، اما وقتی شرکت میکند، باید مصمم باشد که دستاوردهایی را به خانه بیاورد. نکته خوب دیگر این است که هر استعدادی که در مسابقات زمینهای بازی شرکت کرده اما شانس به او رو نکرده است، برای پیشرفت و پیروزی در دفعه بعد، آن را بیشتر صیقل میدهد. در حرفهاش، قلب و استعدادش کامل است؛ در جامعه، او همیشه مهربان است و با فروتنی زندگی میکند، بنابراین تقریباً همه به عمو اوت احترام میگذارند.» این گفته نگوین نگوک تین است.
هنوز سال ۲۰۲۲ را به یاد دارم، لحظهای که برای دریافت عنوان شریف «هنرمند شایسته» که توسط دولت اعطا میشود، روی صحنه رفتم، احساس در هر قدم، هر نگاه و هر لبخند ملایمم موج میزد. میدانم که در آن شادی، سفری طولانی و پر از فراز و نشیب وجود داشت، پر از تشکر از پدرم، عمویم؛ از عشق مردم و آهنگ عاشقانهای که رویای زندگیام را بالاتر برد./.
مین هوانگ فوک
منبع: https://baocamau.vn/nghe-nhan-uu-tu-thanh-hong-cung-don-nang-giac-mo-doi-a34787.html
نظر (0)