Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

نویسنده وای بن: «من مدت‌ها پیش جنبه‌ی رمانتیک خودم را از دست دادم.»

پس از اعطای جایزه ویژه در بخش نثر به مجموعه داستان کوتاه او با عنوان «بر قله بهشت» (منتشر شده توسط تائو دان و انتشارات انجمن نویسندگان ویتنام) و تقدیر از او توسط وزارت فرهنگ، ورزش و گردشگری به عنوان یکی از 10 کتاب برجسته در حوزه ادبیات در سال 2024، روزنامه تان نین با او گفتگویی انجام داد.

Báo Thanh niênBáo Thanh niên09/03/2025




تصویر

- تصویر ۱.

- عکس ۲.

اول، تبریک به خاطر مجموعه داستان کوتاه « بر قله بهشت» و جوایز اخیرتان. بعد از نزدیک به سه دهه نویسندگی، خودتان را در مقایسه با روزهای اول چه تغییری می‌بینید؟

چیزی که تغییر نکرده این است که احساسات منتقل شده از طریق کلمات هنوز هم مرا مجذوب خود می‌کنند، اگرچه نمی‌توانم انکار کنم که برخی از داستان‌های کوتاهم نسبتاً بی‌مزه هستند (می‌خندد). دلیلش این است که هر وقت نیاز به نوشتن داشتم، می‌نوشتم، نوشتن به عنوان یک ضرورت! مطمئن نیستم چه چیزی تغییر کرده است. شاید باتجربه‌تر شده‌ام، چیزهای بیشتری می‌دانم و «تیز زبان‌تر» شده‌ام، بنابراین دیگر به خودم اجازه سازش نمی‌دهم؟


در « بر قله آسمان »، شخصیت‌های او فوق‌العاده متنوع هستند، از کسانی که در ارتفاعات زندگی می‌کنند تا کسانی که در شهرها و روستاها هستند، از کسانی که تراژدی‌های بزرگی را تحمل می‌کنند تا کسانی که داستان‌های روشن و شاد دارند... آیا او می‌تواند به شما بگوید که از کجا از آن مطالب الهام گرفته و چگونه آن را اصلاح کرده است؟

من از آن دسته آدم‌هایی هستم که اول زندگی می‌کنند و بعد می‌نویسند، بنابراین اولین الهام من این است که اول زندگی کنم. من خیلی غریزی زندگی می‌کنم، هر کاری که دوست دارم انجام می‌دهم! از صبح تا شب در کافه‌ها می‌گردم، در مورد انواع و اقسام چیزها گپ می‌زنم، بعد عصرها فیلم‌های عاشقانه تماشا می‌کنم یا به موسیقی بولرو گوش می‌دهم... در طول همه‌گیری کووید-۱۹، روزی ۸ تا ۱۰ ساعت سریال‌های تلویزیونی تماشا می‌کردم که گاهی اوقات باعث خستگی، چپ‌چشمی یا افتادگی چشمم می‌شد. وقتی از تماشای فیلم خسته می‌شدم، به نقاشی یا بافتنی روی می‌آوردم و وقتی از همه چیز خسته می‌شدم،... شوهر و فرزندانم را اذیت می‌کردم (می‌خندد). خلاصه، من یک زن خیلی معمولی هستم!

- عکس ۳.

پس از سه دهه نویسندگی، احساساتی که از طریق کلمات منتقل می‌شوند، هنوز هم نویسنده، وای بن، را مجذوب خود می‌کنند.

عکس: ارائه شده توسط سوژه

من کمی در مورد کلمه «معمولی» شک دارم... شما مدتی را هم در روزنامه‌نگاری گذرانده‌اید، پس مطمئناً این موضوع باید تأثیر زیادی روی شما گذاشته باشد؟

درست است. من بیش از ۲۰ سال است که روزنامه‌نگار حرفه‌ای هستم. این مدت زمانی است که صرف جمع‌آوری داستان کرده‌ام. از زمانی که سفر بسیار دشوار بود، به دورافتاده‌ترین مکان‌ها سفر کرده‌ام. داستان‌هایی که به نظر می‌رسید فراموش شده‌اند، ناگهان با حسی از ناراحتی به ذهنم بازمی‌گشتند و مجبور بودم همه جا را جستجو کنم تا آنها را بنویسم.

شاید از دل همین تجربیات است که هنگام خواندن آثار او، می‌توان تمام فراز و نشیب‌های زندگی را دید. راستش را بخواهید، آیا برای او «منطقه ممنوعه»‌ای در ادبیات وجود دارد؟

در مورد من، نه!

این قطعاً درست است، زیرا او همیشه مسیر بسیار متفاوتی را انتخاب می‌کرد. برای مثال، اگرچه عناصر عامیانه ریشه عمیقی در ادبیات او دارند، اما به شیوه‌ای بسیار متفاوت مورد استفاده قرار می‌گیرند، نه به عنوان یک لنگر معنوی، بلکه به عنوان یک «طناب نجات» برای شخصیت‌های او در مواقع سختی. آیا این درست نیست؟

می‌توان گفت که Y Ban را خوانده و فهمیده‌اید! برای من، فولکلور جوهره ملت است. چگونه می‌توانم بی‌تفاوت باشم و به آن پشت کنم؟ من همیشه مجذوب آن بوده‌ام و الهام خلاقانه من همیشه از آن سرچشمه می‌گیرد.

جمله‌ی دوم شما یک واقعیت تلخ است، هم رقت‌انگیز و هم آزاردهنده. من هم عصبانی‌ام و هم عمیقاً دلسوز. زندگی مسیرهای زیادی دارد؛ چرا به جای افتادن در بوته‌های خاردار، مسیر روشن را انتخاب نکنیم؟ کسانی که شکست می‌خورند، حتی بیشتر سردرگم می‌شوند، انگار دیگر جایی برای چنگ زدن ندارند...

همانطور که او همین الان اشاره کرد، واقعیت‌های تلخ در آثارش نفوذ کرده‌اند. به نظر او، آیا ادبیات می‌تواند جهان را آنطور که برخی از داستان‌های کوتاه مثبت او نشان می‌دهند، کمتر آشفته کند؟

من مدت‌ها پیش جنبه‌ی رمانتیک خودم را از دست دادم... ادبیات فقط می‌تواند به من کمک کند تا چیزی را که مدت کوتاهی آزارم می‌دهد فراموش کنم.

- عکس ۴.

اثر «بر فراز کوه»

عکس: تائو دان

- عکس ۵.


او خود را «زنی به‌شدت معمولی» می‌نامد، اما نوشته‌هایش به هیچ وجه معمولی نیستند. جوایز زیادی به او اهدا شده، مطالعات زیادی روی آثارش انجام شده، از سبک جریان سیال ذهن در « بهار از بعد از ظهر» گرفته تا ساختارشکنی در «ABCD »... از نظر او، خلاقیت چه نقشی در ادبیات دارد؟

درست مثل سبک زندگی‌ام، خلاقیت برای من غریزی است. وقتی به انجام کاری فکر می‌کنم، مهم نیست چه باشد، آن را انجام می‌دهم. از شکست نمی‌ترسم. بسیاری از نویسندگان، وقتی به سطح خاصی از موفقیت می‌رسند، از شکست بسیار می‌ترسند، غافل از اینکه هنر ذاتاً حاوی خلاقیت است؛ صرفاً متوقف شدن، خود یک شکست است.

بگذارید این را به شما بگویم: هر وقت شروع به نوشتن یک اثر جدید می‌کنم، همیشه در ذهنیت یک نویسنده تازه‌کار هستم. هیچ انتظاری برای موفقیت در آن ندارم. فقط می‌نویسم، هر اتفاقی بیفتد، می‌افتد! این در واقع به من کمک می‌کند. من در آرام‌ترین حالت ذهنی برای نوشتن هستم.

راحتی یک چیز است، اما مطمئناً با آثاری که ساختار منحصر به فردی دارند، او در مقایسه با مضامینی که از قبل با آنها آشناست، احساس متفاوتی نیز خواهد داشت؟

سوال جالبیه، بذار در موردش فکر کنم... فکر کنم! بله. من درگیر یه بازی شدم. مثلاً، موقع نوشتن ABCD ، واقعاً از بهم ریختن الفبا لذت می‌بردم. به جای ABC، DFXZ بود. یه طرف مغزم داشت داستان رو دنبال می‌کرد، در حالی که طرف دیگه داشت با الفبا مثل کاشی‌های ماهجونگ بازی می‌کرد (می‌خندد).

- عکس ۶.


«بازی» مذکور چگونه به وجود آمد؟ آیا او خودش آن را اجرا کرد، یا صرفاً یک بازیکن بود که به‌طور اتفاقی به آن برخورد؟

در ابتدا هیچ برنامه‌ای نداشتم. در حالی که مدرس دانشکده پزشکی بودم، به ادبیات روی آوردم. با اشتیاق مطالعه می‌کردم و متوجه شدم: «اگر می‌توانم این‌طور بنویسم، پس من هم می‌توانم!» نوشتن را امتحان کردم، فقط به روش خودم. هرگز تصور نمی‌کردم که موفق شوم. از آن به بعد، داستان‌های کوتاه اولیه‌ام مانند «زنی با قدرت جادویی» یا «نامه‌ای به مادر آو کو» سبک نویسندگی مرا شکل دادند. دقیقاً همین تفاوت بود که منجر به موفقیت من شد.

اشاره به «نامه‌ای به مادر آو کو» به معنای اشاره به موفق‌ترین و مشهورترین داستان کوتاه اوست. این داستان همچنین عنوان یکی از بهترین نویسندگان داستان کوتاه را برای او به ارمغان آورد. نظر شما در این مورد چیست؟

من به عناوین اهمیتی نمی‌دهم. چون برای من، وقتی نوشتن یک اثر را تمام می‌کنم، رسالتم را به عنوان یک نویسنده به پایان رسانده‌ام و بقیه‌اش به خوانندگان و منتقدان بستگی دارد.

- عکس ۷.

رمان‌ها و مجموعه داستان‌های کوتاه از نویسنده وای بان


- عکس ۸.


اگرچه به نظر نمی‌رسد که او اهمیتی بدهد، اما بسیاری هنوز موافقند که او نویسنده‌ای است که با زنان همدلی می‌کند. برعکس، آیا دیدگاه او نسبت به مردان کاملاً منفی است؟ برای مثال، در مجموعه « بر قله بهشت »، ما یک پیرمرد خسیس و تازه به دوران رسیده را در « تصویر مردی که اهمیتی نمی‌دهد»، یک شوهر استاد سست اراده را در « دیو»، غیبت شوهر را در «غروب سرخ» یا مجازات هولناک را در « اشتباه گاو» می‌بینیم ؟

من یک زن سنتی هستم. من یک شوهر و یک پسر دارم و آنها را خیلی دوست دارم. شاید فقط می‌خواستم یک تضاد ایجاد کنم و پتانسیل آنها را برجسته کنم، بنابراین کمی آنها را "کم‌اهمیت" جلوه دادم!

خب، برای کسانی که نمی‌دانند، آیا او از اینکه یک نویسنده فمینیست افراطی نامیده شود، ناراحت می‌شود؟

من تا الان کلی برچسب خورده‌ام، یکی دیگه هم هست! (می‌خندد)


همچنین می‌خواهم درباره «گروه هزار مایلی» بپرسم - داستان کوتاهی که در «بر فراز قله بهشت » آمده است. این اثر تأثیری مشابه « نامه‌ای به مادر آو کو » ایجاد کرده است، که شما بیش از دو دهه پیش، پس از انتشار آن در نشریه « نوشتن و خواندن» انجمن نویسندگان ویتنام، چهار سال پیش ، به آن دست یافتید . آیا از آن به طور خاص راضی هستید؟

داستان کوتاه «جوخه هزار مایلی» از فداکاری فوق‌العاده والای زنان در جنگ می‌گوید. این دختران زیبا غریزه‌ای والا داشتند: آنها تمام ارزش‌های زندگی و خودشان را درک و گرامی می‌داشتند و معتقد بودند که تنها با این‌ها می‌توانند به خوشبختی کامل برسند... اما برای هدفی بزرگتر، آنها تصمیم گرفتند خود را فدا کنند.

علاوه بر این، کتاب «مراسم نامگذاری ارواح » و این مجموعه داستان نیز درباره زنان صحبت می‌کنند، اما من می‌خواهم یک لایه فرهنگی متفاوت را به خواننده ارائه دهم. این لایه فرهنگی مانند پوست کندن لایه‌های پیاز است - آنقدر تند است که اشک به چشمانتان می‌آورد...

- عکس ۹.

کاری که من یک زن هستم

عکس: تائو دان

اگرچه او ادعا می‌کند که پس از اتمام یک اثر، «ارتباطش را با نویسندگی قطع کرده است»، آیا تا به حال به نظرات عمومی در مورد آثارش گوش می‌دهد؟ برای مثال، بسیاری از آثار او شخصیت‌ها را در موقعیت‌های دراماتیک و دراماتیک قرار می‌دهند. کسانی که می‌فهمند معتقدند که او در حال بازآفرینی جنبه‌های بی‌شمار زندگی است، اما کسانی که نمی‌فهمند، فکر می‌کنند که او صرفاً با جانبداری از زنان سعی در جذب خوانندگان دارد.

نویسندگان آثار هنری را «خلق» می‌کنند، درست همانطور که کارخانه‌ها محصولات را تولید می‌کنند. بنابراین، آنها همچنین حق دارند آنچه را که با زحمت تصور کرده‌اند واقعاً جذاب کنند، اینطور نیست؟ آنها همچنین حق دارند از ترفندها و حقه‌ها استفاده کنند، درست است؟ البته این فقط یک شوخی است! «ساختن» ادبیات دشوار است، و با توجه به شخصیت من، راضی کردن همه حتی دشوارتر است!

از شما بابت این گفتگو متشکرم!

- عکس ۱۰.

Thanhnien.v

منبع: https://thanhnien.vn/nha-van-y-ban-toi-danh-mat-su-lang-man-tu-lau-roi-18525030823355887.htm


نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

هوین نهو در بازی‌های SEA تاریخ‌ساز شد: رکوردی که شکستن آن بسیار دشوار خواهد بود.
کلیسای خیره‌کننده‌ای در بزرگراه ۵۱ برای کریسمس چراغانی شد و توجه همه رهگذران را به خود جلب کرد.
لحظه‌ای که نگوین تی اوآنه با سرعت به خط پایان رسید، رکوردی که در 5 بازی SEA بی‌رقیب بود.
کشاورزان در روستای گل سا دِک مشغول رسیدگی به گل‌های خود هستند تا خود را برای جشنواره و تِت (سال نو قمری) ۲۰۲۶ آماده کنند.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

کلیساهای هانوی به طرز درخشانی چراغانی شده‌اند و حال و هوای کریسمس خیابان‌ها را پر کرده است.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول