Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

قهرمانانی که آن بهار را برای برقراری صلح در کشور ترک کردند: درس ۳

Việt NamViệt Nam18/02/2024

۵۹۸۹۷۰۹۳-۱۶۷۳-۴db۳-b۸db-۷e۶d۸۱۸۱۷e۵۹-۴۸۷-۰۰۰۰۰۶۶۸۹۷f۰۴۳۵f(۱).jpg
آقای نگوین ون لان (چپ) و مادرش به مناسبت چهل و پنجمین سالگرد جنگ برای محافظت از مرز شمالی، هدایایی از نماینده روزنامه تان نین دریافت کردند.

به پدر قهرمانم افتخار می‌کنم

آقای نگوین ون لان، متولد ۱۹۷۷، فرزند شهید و قهرمان نیروهای مسلح خلق، نگوین شوان کیم، اهل کمون لاک لونگ (کین مون) است. شهید نگوین شوان کیم در ۱۷ فوریه ۱۹۷۹، زمانی که چین رسماً حمله به ویتنام را در سراسر مرز شمالی آغاز کرد، به شهادت رسید.

پدرش وقتی او کمتر از ۲ سال داشت، فوت کرد، بنابراین تمام اطلاعات و تصاویر مربوط به پدرش، لان را تنها از طریق داستان‌های مادرش و رفقای پدرش در شورای نظامی که داوطلبانه به آنها پیوسته بود، به دست آورد. لان که بدون پدرش بزرگ شده بود، گفت که همیشه به پدرش افتخار می‌کرده است زیرا او یک قهرمان بوده است. و نصیحت "زود بزرگ شو تا به مادرت کمک کنی، به خواهرت کمک کنی" که پدرش قبل از رفتن و ماندن همیشگی در مرز برای مادرش گذاشته بود، بعداً به عنوان راهنمایی برای زندگی‌اش استفاده شد. و او این کار را کرد، درست مانند پیام پدرش که سال‌ها پیش گفته بود.

شهید، قهرمان نیروهای مسلح خلق، نگوین شوان کیم، متولد ۱۹۵۲، در زمان مرگش در ۱۷ فوریه ۱۹۷۹، با درجه سرگروهبانی، کاپیتان موقت گروهان ۶، گردان ۲، هنگ ۱۹۲، ارتش محلی هوانگ لین سون، منطقه نظامی ۲ بود. او نه تنها از ژوئن ۱۹۷۲ تا آوریل ۱۹۷۵ در مرز شمالی جنگید و قهرمانانه جان خود را فدا کرد، بلکه در میدان نبرد تری-تین نیز جنگید و به دستاوردهای برجسته بسیاری دست یافت.

خانم نگوین تی خاچ، همسر شهید نگوین شوان کیم، گفت که همسرش، مانند هزاران نفر دیگر، زندگی مردان زمان جنگ را سپری کرد و آماده بود تا وقتی میهن به او نیاز داشت، آنجا را ترک کند و سپس در آرامش بخوابد. شوهرش در میدان جنگ آتشین تری-تین جنگید و به سلامت بازگشت، اما نتوانست از این جنگ فرار کند.

به گفته منابع، در فوریه ۱۹۷۹، واحد آقای کیم مأمور حفظ پاسگاه کوک سان، منطقه بات زات ( لائو کای ) شد. در ۱۷ فوریه، دشمن یک گردان با پشتیبانی توپخانه و تانک را که به گروه‌های زیادی تقسیم شده بود، از جهات مختلف، برای حمله شدید به میدان نبرد فرستاد. آقای کیم با آرامش واحد را فرماندهی کرد و منتظر نزدیک شدن دشمن بود تا آتش بگشاید و بسیاری از آنها را بکشد. آقای کیم زخمی شد اما خود را پانسمان کرد و به جنگ ادامه داد. پس از زخمی شدن برای بار دوم، بیهوش شد. وقتی به هوش آمد، به فرماندهی واحد ادامه داد و نیروها را برای حمله به پهلو و عقب دشمن سازماندهی کرد. پس از زخمی شدن برای بار سوم، به دلیل شدت زخم، بارها بیهوش شد، اما هر بار که به هوش می‌آمد، همچنان به واحد دستور جنگ می‌داد. وقتی دید دشمن نزدیک می‌شود، از تمام قدرت باقی مانده خود برای بلند شدن استفاده کرد و با استفاده از نارنجک و مسلسل دستی AK مستقیماً به صفوف دشمن حمله کرد. در این نبرد، واحد تحت فرماندهی آقای کیم ۸ حمله دشمن را در هم شکست و بیش از ۲۰۰ دشمن را کشت که از این تعداد، خود آقای کیم مسئول کشتن ۶۰ دشمن بود. او پس از انجام موفقیت‌آمیز مأموریت خود درگذشت.

به پاس دستاوردهای برجسته‌اش، به او نشان افتخار نظامی درجه سه، نشان افتخار نظامی درجه دو و دو بار عنوان قهرمان شجاع اعطا شد. در ۲۰ دسامبر ۱۹۷۹، شهید نگوین شوان کیم پس از مرگ، توسط رئیس جمهور عنوان قهرمان نیروهای مسلح خلق را دریافت کرد.

بابا حتماً لبخند زده بود.

2d5ae38d-974d-4ae6-a3ec-735ae8fcfc28-487-00000668784b222f(1).jpg
خانم نگوین تی خاچ در کنار تصویر همسرش - شهید، قهرمان نیروهای مسلح خلق، نگوین شوان کیم

علاوه بر پسرش نگوین ون لان که در بالا به آن اشاره شد، شهید، قهرمان نیروهای مسلح خلق، نگوین شوان کیم، یک دختر بزرگتر به نام نگوین تی لیِن نیز داشت که در اواخر سال ۱۹۷۲ متولد شد. اگرچه پدرش شهید بود و مجبور نبود به ارتش بپیوندد، اما پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان، لیِن همچنان برای پیوستن به ارتش درخواست داد و به عنوان سرهنگ دوم حرفه‌ای در لشکر ۳۶۳، پدافند هوایی - نیروی هوایی - مشغول به کار شد. وقتی پدرش برای جنگیدن به میدان نبرد تری - تیِن رفت، لیِن هنوز در رحم مادرش بود. حدود سال ۱۹۷۶، وقتی آقای نگوین شوان کیم برای بازدید از زادگاهش بازگشت، به همسرش گفت:

- بعد از یه همچین پیاده‌روی طولانی، اگه تو خیابون همدیگه رو ببینیم، لین پدرش رو نمی‌شناسه، درسته؟

پس از آن زمان، آقای کیم به مرز رفت و دیگر هرگز برای دیدن خانواده‌اش بازنگشت. به گفته خانم نگوین تی خاچ، در مدتی که آقای کیم در جنگ مرزی شمال شرکت داشت، همه اعضای خانواده با یک سوال مضطرب بودند: چرا همه نامه دریافت می‌کردند اما آقای کیم هیچ جا پیدا نمی‌شد؟

یک بار، همسایه‌ای به نام سانگ به خانه ما آمد و گفت: من از رادیو شنیدم که عمو کیم فوت کرده است. اما تا ژوئن ۱۹۸۱ خبر فوت او را نفرستاده بودند...

خواهرش فرار کرده بود، بنابراین لان پیش پدربزرگ و مادربزرگ و مادرش ماند و در زادگاهش شغلی را شروع کرد. لان همچنین قصد داشت به ارتش بپیوندد، اما پدرش شهید شده بود و خواهرش در ارتش بود، بنابراین نتوانست نیت خود را عملی کند. برای شنیدن داستان‌هایی درباره پدر قهرمانش، درخواست عضویت در شورای نظامی پدرش در کمون را داد.

آقای لان پس از ازدواج، بچه‌دار شدن و شروع کسب و کار در زادگاهش، اکنون خانه‌ای بزرگ و راحت دارد. آقای لان علاوه بر ۱ هکتار زمین پیاز و سیر و تهیه شراب سنتی، در حال ساخت کارخانه‌ای برای خشک کردن پیاز و سیر نیز هست. او با وضعیت اقتصادی خوبی که دارد، یک پسر دارد که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده و در هانوی مشغول به کار است. پسر دیگرش دانشجوی دانشگاه پزشکی های فونگ است.

اگرچه آقای لان هیچ خاطره‌ای از پدر قهرمانش ندارد، اما معتقد است که او و خانم لین به خوبی به گفته‌های پدرشان عمل کرده‌اند و شاید شهید نگوین شوان کیم، قهرمان نیروهای مسلح خلق، وقتی فرزندانش بزرگ شدند، لبخند زد.

بعدی: آهنگ‌های حماسی که بهار مرزی را تشکیل می‌دهند

تین هوی

منبع

برچسب: قهرمان

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

«سا پا از سرزمین تان» در مه فرو رفته است
زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه
خرمالوهای خشک‌شده در باد - شیرینی پاییز
یک «کافی شاپ مخصوص ثروتمندان» در کوچه‌ای در هانوی، هر فنجان قهوه را ۷۵۰،۰۰۰ دونگ ویتنامی می‌فروشد.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

گل‌های آفتابگردان وحشی، شهر کوهستانی دا لات را در زیباترین فصل سال به رنگ زرد درمی‌آورند.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول