Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

هنرمند شایسته، فام ویت تونگ و داستان پشت صحنه‌ی بی‌نظیر ۳۰ آوریل ۱۹۷۵

Báo Dân tríBáo Dân trí30/04/2024

هنرمند شایسته، فام ویت تونگ و داستان پشت صحنه‌ی بی‌نظیر ۳۰ آوریل ۱۹۷۵
(دن تری) - «من مفتخرم که شاهد رویداد تاریخی باشکوه ملت هستم: جنوب کاملاً آزاد شد، کشور دوباره متحد شد!»، هنرمند شایسته فام ویت تونگ به اشتراک گذاشت.
فام ویت تونگ، هنرمند شایسته و کارگردان، یکی از معدود خبرنگاران جنگی حاضر در کاخ استقلال در لحظه تاریخی بزرگ ملت بود - زمانی که کابینه دولت سایگون در 30 آوریل 1975 تسلیم ارتش آزادیبخش شد. فام ویت تونگ، کارگردان شایسته، پس از پشت سر گذاشتن دو جنگ، در سن 90 سالگی، هنوز هم صدایی بسیار مشتاق و پرشور دارد. او با شور و شوق برای خبرنگاران دن تری درباره زمانی که دوربین را به عنوان سلاحی به میدان نبرد بر دوش خود حمل می‌کرد، درباره داستان‌های پشت صحنه فیلم‌های مستند بی‌قیمت و خاطرات فراموش‌نشدنی، درباره زندگی‌های دردناک در صحنه باران بمب و گلوله...
NSƯT Phạm Việt Tùng và câu chuyện sau các thước phim vô giá ngày 30/4/1975 - 1
کارگردان گرامی - هنرمند ارجمند فام ویت تونگ، پس از ۴۹ سال از آزادسازی جنوب و اتحاد مجدد کشور (۳۰ آوریل ۱۹۷۵ - ۳۰ آوریل ۲۰۲۴)، وقتی آن لحظه تاریخی را به یاد می‌آورید چه احساسی دارید؟ - وقتی به کاخ استقلال، آخرین دژ رژیم دست نشانده رسیدم، بسیار متأثر و خوشحال شدم زیرا می‌دانستم که نمرده‌ام. در آن زمان، فکر می‌کردم اجدادم نیروی زیادی به جنگ‌ها علیه مهاجمان خارجی بخشیده‌اند، نسل‌های زیادی فداکاری کرده‌اند، بدون اینکه بدانند استقلال و آزادی چیست، اما ما آن احساس را می‌شناختیم. من مفتخرم که شاهد رویداد تاریخی باشکوه ملت بودم: جنوب کاملاً آزاد شد، کشور دوباره متحد شد! من بسیار خوشحال بودم زیرا فکر می‌کردم فرزندان و نوه‌هایم دیگر مجبور به رنج کشیدن نخواهند بود، می‌توانند درس بخوانند، مانند دیگران باسواد باشند، از این پس مردم مستقل و آزاد بودند. در آن لحظه تاریخی، مردم شمال و جنوب با شادی یکدیگر را در آغوش گرفتند. بعضی‌ها می‌خندیدند، اما بعضی دیگر غمگین بودند و گریه می‌کردند چون نمی‌توانستند برادران و خواهرانشان را در خانه‌هایشان پیدا کنند. به طور خاص، چهره‌های دانش‌آموزان سایگون - گیا دین - از شادی و غرور می‌درخشید. این احساسات در فیلم‌هایی که من ساختم، خلاصه شده بود. در آن لحظه تاریخی، او فیلم‌های بی‌نظیری از اولین روزهای آزادی سایگون فیلمبرداری کرد. می‌توانید از خاطرات، سختی‌ها و داستان‌های فراموش‌نشدنی هنگام ساخت آن فیلم‌ها برای ما بگویید؟ - من در روند کار برای ضبط فیلم‌های اولین روزهای آزادی سایگون با هیچ مشکلی مواجه نشدم، تنها تفاوت دیدگاه گزینشی بود. من به کاخ استقلال رفتم. چون اهل شمال بودم، از دانش‌آموزان خواستم که مرا برسانند و هزینه بنزین را بپردازند. در راه، از یکی از دوستانم پرسیدم: "نگوین، واضح‌ترین بیان پیروزی اکنون چیست؟" اگرچه دوستم به موقع جواب نداد، اما فکر کردم که در طول جنگ، وقتی آنها شکست می‌خوردند، اسلحه‌های خود را دور می‌انداختند، اما اکنون با رژیم جدید، چیزهای رژیم قدیمی را دور خواهند انداخت. بنابراین صحنه‌ی له کردن پرچم سه‌خطی دولت دست‌نشانده توسط تانک ما، اولین فیلمی بود که در اولین روز آزادی، ۳۰ آوریل ۱۹۷۵، فیلمبرداری کردم. در آن زمان، فیلمبرداری رنگی بسیار دشوار و پرهزینه بود. با این حال، من برای فیلمبرداری آنها حمایت مالی شدم و تا به امروز، آن فیلم‌های رنگی هنوز بسیار زیبا هستند و رنگ‌پریده نشده‌اند. فضای کاخ استقلال در بعدازظهر ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ نیز بسیار متفاوت بود، مردم سایگون با خوشحالی بیرون دویدند. آنها می‌خواستند چهره سربازان را ببینند. زندگی مردم سایگون در زمانی که تازه آزاد شده بودند، بسیار آشفته و دارای موقعیت‌های بسیار متفاوتی بود. برخی خوشحال بودند، برخی بدبخت، برخی از زندان آزاد شده بودند، اما افرادی نیز بودند که آزاد شده بودند و نمی‌دانستند به کجا روی آورند. آنها از به دست آوردن استقلال و بیرون راندن امپریالیست‌ها از کشور خوشحال بودند، اما نمی‌دانستند فردا چه اتفاقی برای کشور خواهد افتاد. در آن زمان، زیاد به خودم فکر نمی‌کردم، فقط به این فکر می‌کردم که کشور و مردمش چگونه پس از جنگ در هماهنگی با هم زندگی خواهند کرد. بسیاری از خانواده‌ها از هم پاشیدند و برخی به این سو و آن سو گریختند و دیگر هرگز یکدیگر را ندیدند. اما فراتر از همه، درد و رنج و فقدان وجود داشت، اما در نهایت، مردم ما همچنان همان شادی پیروزی را با هم تقسیم کردند.
NSƯT Phạm Việt Tùng và câu chuyện sau các thước phim vô giá ngày 30/4/1975 - 2
وقتی از کارگردان، هنرمند شایسته، فام ویت تونگ و فیلم‌های مستند بی‌نظیرش نام می‌بریم، نمی‌توانیم از تصویر یک هواپیمای B52 آمریکایی که در سال ۱۹۷۲ در کنار برج تلویزیون در خیابان ۵۸ کوان سو به روشنی می‌سوخت، چشم‌پوشی کنیم. چگونه آن تصویر را فیلمبرداری کردید؟ وقتی ۱۲ روز و شب دین بین فو را در هوا به یاد آوردید، چه احساسی داشتید؟ - هانوی مقدس آن روزها غرق در صحنه "لرزش زمین، شکستن کاشی‌های سقف، فرو ریختن آجرها" بود، اما همیشه روحیه‌ای قهرمانانه از آن ساطع می‌شد. در پایان سال ۱۹۷۲ در کنفرانس پاریس، طرف آمریکایی اعلام کرد " صلح نزدیک است" و ما را به پایان جنگ ویتنام خوشبین کرد. با این حال، ایالات متحده به حرف خود عمل نکرد و از B52ها برای بمباران هانوی و چندین شهر در شمال ویتنام استفاده کرد. در آن زمان، من در بخش تلویزیون (تحت رادیو صدای ویتنام) کار می‌کردم، از جمله کسانی که برای انجام مأموریت در هانوی ماندند، در حالی که دستور تخلیه کامل کل شهر به سرعت اجرا می‌شد. در آن زمان، ترکش‌ها روی پشت بام‌ها می‌افتادند و نمی‌دانستیم زنده می‌مانیم یا می‌میریم، اما من همچنان مصمم بودم که از نبرد قهرمانانه ارتش و مردم هانوی فیلم بگیرم. من و همکارانم، صرف نظر از خطر، در حالی که انبوهی از هواپیماهای آمریکایی شهر را بمباران می‌کردند، روی پشت بام ساختمان‌های بلند حضور داشتیم. یکی از مکان‌هایی که برای فیلم‌برداری انتخاب کردم، برج آب روی پشت بام هتل هوآ بین (هانوی) فعلی بود. هنوز به یاد دارم، در شب سرد زمستانی ۲۷ دسامبر ۱۹۷۲، با یک روسری خودم را به نرده برج آب بستم و به همراه دستیار فیلمبردار، داک لونگ، زیر باران بمب‌هایی که تمام شهر را می‌لرزاند، منتظر ماندیم. دوربین را به سمت کشتی خوئین لونگ گرفتم، جایی که موشک‌ها و توپ‌های ضدهوایی ما به شدت آتش را به آسمان می‌ریختند، پر از غرش هواپیماهای آمریکایی. ناگهان، داک لونگ فریاد زد: "آقای تونگ. اینجا تمام شد، آقای تونگ!". همه چیز در کسری از ثانیه اتفاق افتاد، بنابراین من وقت نداشتم که نشانه بگیرم، فقط به طور ناخودآگاه دوربین را به سمت دست دستیار فیلمبردار فشار دادم و تنظیم کردم. بنابراین تصویر بمب افکن B52 مانند یک گوی آتشین غول پیکر در آسمان هانوی برای چند ثانیه در دید من ثبت شد، سپس به سمت خیابان هوانگ هوا تام سقوط کرد.
NSƯT Phạm Việt Tùng và câu chuyện sau các thước phim vô giá ngày 30/4/1975 - 3
آن همچنین «صحنه کلیدی» در فیلم « هانوی - دین بین فو» بود، می‌توانید درباره این فیلم بیشتر توضیح دهید؟ - در ابتدا فکر می‌کردم اگر بخواهم از عبارت «دین بین فو» استفاده کنم، قطعاً باید از ژنرال وو نگوین جیاپ اجازه بگیرم. بنابراین برای ملاقات با ژنرال ثبت نام کردم. پس از شنیدن ایده من برای ساخت مستندی به نام «هانوی - دین بین فو» درباره جنگ علیه مهاجمان آمریکایی که با بمب‌افکن‌های B52 به شمال و پایتخت هانوی حمله کردند، ژنرال به آرامی دور میز بزرگ کنفرانس قدم زد، چند ثانیه فکر کرد و سپس گفت: «موافقم! هانوی - دین بین فو »! بنابراین فیلم ارزشمندی که در آن جنایات مهاجمان آمریکایی را که پایتخت ما را بمباران کردند، محکوم کردم، فیلم «هانوی - دین بین فو» را ساخت. این فیلم در سال ۱۹۷۴ جایزه ویژه جشنواره بین‌المللی فیلم چکسلواکی را از آن خود کرد. بعداً، آیا در میدان نبرد مرزی شمالی نیز فیلمبرداری کردید؟ - شوخی می‌کنم، من هم مثل همکارانم در صدای ویتنام ، در فرار از بمب و گلوله مهارت داشتم، بنابراین در طول جنگ مرزی شمال در سال ۱۹۷۹ به کائو بانگ مأمور شدم تا کار کنم. از جنگل، از تای هو سین تا دونگ خه، تات خه، عبور کردم. هوا سرد و نم نم بود و زالوهای بی‌شماری آنجا بودند. گرسنه و تشنه بودم، اما خوشبختانه یک دستیار فیلمبردار همراهم بود. مجبور بودم کوله پشتی فیلمم را با دقت نگه دارم و نگذارم خیس شود. بعد از آن، به آی نام کوان مأمور شدم. ما گرسنه بودیم اما همچنان نفسمان را برای فیلمبرداری حبس می‌کردیم.
NSƯT Phạm Việt Tùng và câu chuyện sau các thước phim vô giá ngày 30/4/1975 - 4
به عنوان یک فیلمبردار که در شعله‌های جنگ بزرگ شده و به عنوان یک «مورخ تصویری» وارد جنگ شده، مطمئناً هر قدم در میدان جنگ همیشه خاطرات فراموش‌نشدنی، از جمله دردناک‌ترین آنها را در او به جا گذاشته است؟ - آنقدر زیاد هستند که نمی‌دانم کی تمام می‌شوند. هنوز به یاد دارم در سال ۱۹۷۵، کل صدای ویتنام ۳ گروه از خبرنگاران و سردبیران را به جنوب فرستاد. به عنوان مثال، خانم تو اوین و آقای هوین ون تینگ - نایب رئیس انجمن روزنامه‌نگاران ویتنام - تازه ازدواج کرده بودند که سوار ماشین شدند تا برای فیلمبرداری به جنوب بروند و آن را ماه عسل خود می‌دانستند. در آن زمان، ما بدون اینکه بدانیم چه زمانی برمی‌گردیم، یا اینکه آیا زنده خواهیم ماند یا خواهیم مرد، می‌رفتیم، اما همه به این افتخار می‌کردند که «ما نوادگان عمو هو هستیم»، مصمم به رفتن، باید کاری انجام دهیم. در مسیر جنوب، هر دو طرف هنوز در حال جنگ بودند. ما روز و شب سفر می‌کردیم، دشمن پل‌ها را خراب می‌کرد، بنابراین مجبور شدیم از صخره‌ها عبور کنیم، سپس سنگ‌هایی را برای مسدود کردن ماشین قرار دادیم تا بتوانیم از آنجا عبور کنیم. بمب‌ها آنقدر شدید بودند که هیچ خانه‌ای روی زمین نبود، ما مجبور بودیم در زیرزمین بخوابیم. گروه تدوینگران زیادی داشت، فیلمبرداران کمی، ماموریت ما ثبت تصاویر و حقیقت بود. همه لباس‌هایمان خیس بود، اما هنوز مجبور بودیم دوربین‌هایمان را بپوشیم و آنها را خشک نگه داریم. اگر دوربین‌ها خیس می‌شدند یا می‌شکستند، وقتی به جنوب می‌رسیدیم، چیزی برای فیلمبرداری نداشتیم و سفر بی‌معنی می‌شد. بنابراین، همه از مرگ می‌ترسیدند، اما ما هنوز باید می‌رفتیم تا امروز بتوانیم استقلال و آزادی را برای کشور داشته باشیم. در آن زمان فکر می‌کردم، می‌توانم بمیرم، اما می‌توانستم زنده بمانم و افتخار کنم که سهم کوچکی در پیروزی داشته‌ام. در سال ۱۹۶۷ بود، یک دانشجوی زیبا در دانشگاه پزشکی هانوی، به نام نگو تی نگوک توئونگ، بیماران را در حومه شهر معاینه می‌کرد. پنج سال بعد، او در حال آماده شدن برای عروسی خود بود و برای دوستان و اقوامش کارت دعوت صورتی فرستاده بود. اما متأسفانه، دقیقاً یک روز قبل از عروسی، در راه بیمارستان باخ مای به خانه‌اش در منطقه لو دوک، توسط یک بمب آمریکایی کشته شد. خانواده‌اش جسدش را به خانه آوردند، لباس عروسی تبدیل به کفن شد. کارت‌های دعوت عروسی در خانه‌ی غم‌انگیز پاره پاره شده بودند. در بحبوحه‌ی آن وضعیت غم‌انگیز، هنوز ایمان به پیروزی موج می‌زد. یا در سال ۱۹۶۸، من برای فیلمبرداری در میدان نبرد وین لین، جایی که به شدت توسط امپریالیست‌های آمریکایی بمباران شد، حضور داشتم. در راه فیلمبرداری، در تقاطع دونگ لاک با ۱۰ دختر آشنا شدم. اما وقتی از فیلمبرداری برگشتم، همه آنها فداکاری کرده بودند. این یکی از دردناک‌ترین خاطراتی است که بیشتر از همه به یاد دارم.
NSƯT Phạm Việt Tùng và câu chuyện sau các thước phim vô giá ngày 30/4/1975 - 5
معروف است که هنرمند برجسته، فام ویت تونگ، اولین فیلمبردار تلویزیون ویتنام بود که آنقدر خوش شانس بود که دوربین به دست بگیرد و رئیس جمهور هوشی مین را دنبال کند. چه خاطرات و آموزه‌هایی از عمو هو شما را تحت تأثیر قرار داد و فراموش نشدنی کرد؟ - عمو هو همیشه به ما یاد می‌داد: "فرهنگ و هنر یک جبهه است، یک روزنامه‌نگار سرباز آن جبهه است". هر روزنامه‌نگاری باید صلاحیت‌های خود را ارتقا دهد، هر کاری که انجام می‌دهد باید از مردم باشد، به مردم خدمت کند. عمو هو همچنین همیشه شرایطی را برای کمک به کسانی که فیلم می‌گیرند و عکس می‌گیرند، ایجاد می‌کرد. گاهی اوقات عمو هو می‌پرسید: "فیلم کافی دارید؟ اگر فیلم کافی ندارید، من برمی‌گردم تا شما بتوانید فیلم بگیرید." عمو خان ​​دو کسی بود که وقتی عمو هو به اتحاد جماهیر شوروی رفت، از او فیلم می‌گرفت. عمو هو همیشه اول می‌رفت، فیلمبردار و دستیار دنبالش می‌رفتند، اما برای داشتن عکس‌ها و فیلم‌های زیبا، فیلمبردار و عکاس باید اول می‌رفتند. عمو هو می‌دانست که فیلمبردار نمی‌تواند فیلم بگیرد، بنابراین گفت: «عزیزم، الان نمی‌توانستی فیلم بگیری؟ من خیلی تند راه رفتم، بنابراین نتوانستی فیلم بگیری، درست است؟ بنابراین عمو هو دوباره سوار ماشین شد و پیاده شد تا تو بتوانی فیلم بگیری.» سپس عمو هو نشان داد که از کدام صحنه فیلم بگیرد، چگونه فیلم بگیرد تا ماهیت سیاسی ، غرور ملی و برابری ویتنام با جهان را نشان دهد. یا یک بار عمو هو در یک اتاق تاریک جلسه شورای دولتی داشت. با چشم غیرمسلح، همه می‌توانستند همدیگر را ببینند، اما اگر مجبور به فیلم‌برداری بود، فیلمبرداری امکان‌پذیر نبود زیرا نور کافی وجود نداشت. در آن زمان، عمو هو به مردان گفت که به پشت بام بروند، چند برگ را بکنند و وقتی نور آمد، او می‌توانست فوراً فیلم بگیرد. گفتن این حرف نشان می‌دهد که عمو هو این حرفه را خیلی خوب می‌فهمید و به ما، فیلمبرداران، نزدیک بود. یا یک بار زنان انجمن ملی نجات زنان، عمو هو را دیدند که می‌خواست پیراهنش را وصله بزند، اما پیراهنش خیلی کهنه بود، بنابراین برایش یک پیراهن جدید درست کردند، اما عمو هو قاطعانه از استفاده از آن خودداری کرد. او آن را نگه می‌داشت تا اینکه با بزرگان برجسته ملاقات کرد، سپس آن را به آنها داد. در مورد کادرها، عمو هو همیشه توصیه می‌کرد: «به انقلاب خدمت کنید، زیاد کار کنید، اما در مورد دستاوردهایتان با انقلاب صحبت کنید، کمتر در مورد آنها صحبت کنید.» به نظر شما، چه چیزی شما را مصمم کرد که یک «مورخ تصویری» عالی شوید؟ - من عاشق کارم هستم و زمان زیادی را صرف حرفه‌ام می‌کنم، بنابراین دیر ازدواج کردم. در زندگی‌ام صدها فیلم ساخته‌ام، هر فیلم باید دیدگاه درستی را انتخاب کند که مردم کشور و همچنین جهان به آن علاقه دارند. برای اینکه فیلم‌های من ارزش بلندمدت داشته باشند، باید ارتباطی با زمان حال وجود داشته باشد. و به خصوص، باید ماهیت انتقادی داشته باشد. هر چه می‌گویم باید توضیح داده شود.
NSƯT Phạm Việt Tùng và câu chuyện sau các thước phim vô giá ngày 30/4/1975 - 6
آیا چیزهایی که در طول جنگ تجربه کرده‌اید، شما را آزار می‌دهد؟ - راستش، شب‌هایی هست که دراز می‌کشم و ناگهان از خواب می‌پرم چون صدای بمب‌ها را به یاد می‌آورم، سپس به صحنه‌هایی که در طول کارم تجربه کردم فکر می‌کنم و احساس غرور می‌کنم زیرا سهم کوچکی در جنگ برای محافظت از سرزمین پدری داشته‌ام. گاهی اوقات ما نیز "عصبانی" می‌شویم زیرا افرادی هستند که از جنگ برمی‌گردند و به درستی پاداش نمی‌گیرند. آنها سختی‌هایی را برای مبارزه با دشمن و محافظت از سرزمین پدری تحمل می‌کنند، که کار ارزشمندی است. اما وقتی برمی‌گردند، زندگی دشوار است، مردم نمی‌دانند به کجا تکیه کنند. سپس فکر می‌کنم، در گذشته، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های ما مجبور بودند فداکاری کنند و رنج زیادی بکشند تا به آرامش برسند، حتی اگر رنج می‌بردند، هنوز هم مغرور بودند، اما امروزه... "چیزهایی وجود دارد که وقتی آنها را می‌بینید، دردناک است". جنگ تمام شده است، اما وقتی فیلم‌های مستند و داستان‌هایی را که شاهد بوده‌اید مرور می‌کنید، چه موضوعاتی در مورد جنگ هنوز برایتان عزیز است؟ - می‌خواهم داستان زنی به نام نهان (در دونگ آن، هانوی) را تعریف کنم که هنوز زنده است. زندگی او وقتی که چندی پیش ازدواج کرد، تاسف‌بار بود، قبل از اینکه وقت کند بداند زندگی عاشقانه‌شان چگونه است، شوهرش بر اثر بمب B52 درگذشت. 26 سال پیش، من او را ملاقات کردم و آن داستان بسیار غم‌انگیز را شنیدم. خود داستان، متقاعدکننده‌ترین محکومیت جنگ است، بدون اینکه نیازی به گفتن بیشتر در مورد بمب‌ها و گلوله‌ها یا اینکه آیا ما پیروز شدیم یا دشمن شکست خورد، باشد... در سن 90 سالگی، چگونه هنرمند شایسته فام ویت تونگ می‌تواند هنوز وضوح، صدای صمیمانه، مشتاق و پرشوری را بدون هیچ ظاهری از فردی در آن سن "نادر" از خود ساطع کند؟ - واقعاً، اگرچه مجبور بودم برای گرفتن هر فیلم در طول جنگ سختی‌ها و خطراتی را پشت سر بگذارم، هنوز هم افتخار می‌کنم و خوشحالم که دود، آتش و بمب‌ها در فیلمبردارانی مثل من روحیه‌ای خشن، یک خودخواهی هنری پر از شخصیت ایجاد کرده است. با پشت سر گذاشتن دو جنگ، در این سن احساس خوشبختی می‌کنم زیرا اکنون هنوز می‌توانم بدون استراحت کار کنم. من هنوز به عنوان مشاور تاریخی برای جوانانی که به تلویزیون علاقه دارند کار می‌کنم زیرا همیشه به خاطر دارم که "دادن، گرفتن است" و هرگز به از دست دادن یا به دست آوردن فکر نمی‌کنم. گاهی اوقات، هنوز هم برای صحبت و تبادل تجربیات با مسئولان و خبرنگاران ایستگاه‌های تلویزیونی مرکزی و محلی مانند تلویزیون ویتنام، تلویزیون شهر هوشی مین، رادیو و تلویزیون توین کوانگ ... می‌روم تا به من کمک کند "دلم برای کارم تنگ شود". در مورد زندگی، چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ، همیشه مبارزه وجود دارد، مبارزه برای تبدیل شدن به یک فرد خوب، و به تدریج از بین بردن چیزهای بد. من فرزندانم را طوری تربیت می‌کنم که انسان‌های شریفی باشند و این بزرگترین خوشبختی یک پدر است. صمیمانه از به اشتراک گذاشتن تجربیاتتان متشکرم!
NSƯT Phạm Việt Tùng và câu chuyện sau các thước phim vô giá ngày 30/4/1975 - 7
طرح: هو باخ

محتوا: هوانگ هو

‎۰۱/۰۵/۲۰۲۴ - ۰۶:۱۱‎
Dantri.com.vn
منبع: https://dantri.com.vn/van-hoa/nsut-pham-viet-tung-va-cau-chuyen-sau-cac-thuoc-phim-vo-gia-ngay-3041975-20240429135935401.htm

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

امروز صبح، شهر ساحلی کوی نون در مه «رویایی» است
زیبایی مسحورکننده سا پا در فصل «شکار ابرها»
هر رودخانه - یک سفر
شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

فلات سنگی دونگ وان - یک «موزه زمین‌شناسی زنده» نادر در جهان

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول