عصرها، داخل کوچهای کوچک در خیابان نام چائو، بخش ۱۱، ناحیه تان بین، شهر هوشی مین، یک گاری کوچک نودل میفروشد که بسیاری از مردم در گوش هم زمزمه میکنند که این نودلها «در کوانگ نگای تولید میشوند».
آن گاری رشتهفرنگی خانم له تی هوئه، ۶۱ ساله، اهل شهر دوک فو، استان کوانگ نگای است.
او گفت که در سال ۱۹۹۵، زمانی که کوچکترین پسرش تنها ۲۰ ماه داشت، تصمیم گرفت او را از زادگاه فقیرش (منطقه دوک فو) به شهر هوشی مین ببرد تا امرار معاش کند. وقتی هنوز در زادگاهش بود، طرز پخت هو تیئو، غذای معمولی مردم کوانگ، را «یاد گرفت»، بنابراین وقتی به جنوب نقل مکان کرد، تصمیم گرفت شغل فروش هو تیئو گو را برای امرار معاش انتخاب کند. او از زمانی که یک کاسه هو تیئو گو «رایج» بود و فقط چند هزار دونگ قیمت داشت، هو تیئو میفروخته است، اما اکنون حدود ۲۵۰۰۰ دونگ است، اگر کاسه ژامبون داشته باشد، ۳۰۰۰۰ دونگ میشود. در مجموع، او تقریباً ۳۰ سال است که در این سرزمین به گاری هو تیئو گو «وابسته» است.
خانم هو همیشه با خوشحالی برای مشتریان نودل داغ درست میکند. عکس: TGCC
او گفت: «در آن زمان، مردم کوانگ نام» که از زادگاهشان دور بودند، برای امرار معاش به شهر هوشی مین میآمدند و با فروش رشته فرنگی مثل من، مجبور بودند در محله، در کوچهها بچرخند تا صدای «درست» را ایجاد کنند، که مردم اغلب آن را... کوبیدن رشته فرنگی مینامیدند.» ابزار کوبیدن رشته فرنگی در کوچهها فقط دو تکه چوب کوچک و گرد بود، کسی که میکوبید فقط دو تکه چوب را نگه میداشت و آنها را «تق، تق» به هم میکوبید تا صدا ایجاد شود. او کسی را استخدام کرد تا رشته فرنگی را در کوچهها بکوبد. بعضی شبها که مجبور نبودند به مدرسه بروند، فرزندانش وقت میگذاشتند تا به مادرشان کمک کنند و رشته فرنگی بکوبند.
او با لبخندی ملایم و صدایی گشاده و مهربان که مختص مردم کوانگ نام است، گفت: «امروزه، کسانی که سوپ رشته میفروشند، مثل بیش از ده سال پیش مجبور نیستند در بزنند. گاهی اوقات، مشتریان دائمی که میخواهند یک کاسه سوپ رشته داغ بخورند، با من تماس میگیرند تا آن را به خانهشان ببرم. این کار کمتر خستهکننده است، اما گاهی اوقات احساس میکنم چیزی کم است. گاهی اوقات، وقتی مینشینم تا بفروشم، دردی در قلبم احساس میکنم، ناگهان هوس شنیدن صدای تقتق میکنم، هوس صدای «تق، تق» برخورد دو تکه چوب به یکدیگر، که توسط افرادی ساخته میشود که مانند من در چند دهه گذشته سوپ رشته میفروشند.»
بسیاری از مشتریان دائمی هر بعد از ظهر برای لذت بردن از یک کاسه نودل داغ به گاری نودل آشنای او میآیند. برخی نزدیک به 30 سال است که به کاسه نودل او وابسته هستند، مانند آقای نگوین ون دانگ (کارگری اهل فو ین ) که گفت: «درست است که طعم کاسه نودل خانم هوئه در نحوه تهیه و پخت آن است، یک غذای خالص ویتنامی مرکزی، از چاشنیهای بسیار غنی و فراموشنشدنی گرفته تا ادویهها، جوانه لوبیا، پیازچه... همه از منطقه مرکزی سرچشمه میگیرند...».
بیشتر مشتریان دائمی او که برای خوردن یک کاسه آش رشته به آنجا میآیند، از اقشار مختلف جامعه، از بالا تا پایین، هستند، اما بیشتر دانشجو، کارگر، رفتگر شب و افرادی که ضایعات فلزی جمع میکنند.
او گفت که دههها «رایگان» و بارها به صورت نسیه به افراد فقیری که دور از خانه زندگی میکردند و در تاریکی شب برای امرار معاش تقلا میکردند، فروخته است. گاهی اوقات خانم نظافتچی بود که فراموش کرده بود پول بیاورد، گاهی اوقات پیرزن فقیری بود که شبها ضایعات فلزی جمع میکرد اما پول کافی برای خرید یک کاسه هو تیئو گو نداشت و گاهی اوقات افرادی بودند که شبها گم میشدند و تمام پولشان را از دست میدادند. بعضی از مردم پیش او میآمدند و یک کاسه هو تیئو گو داغ سفارش میدادند، کاسه را هورت میکشیدند، جیبهایشان را لمس میکردند و متوجه میشدند که فراموش کردهاند پول بیاورند، او به آرامی لبخند میزد و میگفت اشکالی ندارد، هر وقت وقت داشتی برگرد و بعداً پولش را بده.
مکالمه بین من و او «مکث» کرد که تلفنش «زنگ خورد». آن طرف خط یک مشتری معمولی بود که از او میخواست دو کاسه نودل درست کند. گوشی را گذاشت، دستانش سریع و حرفهای حرکت کردند، طبق درخواست مشتری معمولی دو کاسه نودل درست کرد و سپس آنها را برد...
او گفت: «برای داشتن یک کاسه نودل خوشمزه، این آبگوشت با طعمی منحصر به فرد و متمایز، به خصوص برای مشتریان دائمی از کوانگ نام، برای مشتریانی که به طور منظم نودل میپزند مناسب است. من راز خودم را در چاشنی زدن و اضافه کردن ادویههای مخصوص زادگاهم هنگام پخت نودل دارم. هر بار که به زادگاهم برمیگردم، ادویههای مخصوص زادگاهم را میخرم و با خودم میآورم تا در هزینههایم صرفهجویی کنم...»
در روزهای شلوغ، وقتی فروش تمام میشود، او حدود ساعت ۱۱ شب به اتاقش برمیگردد. در روزهای خلوت، به خصوص در فصل بارندگی که خیابانها خلوت هستند و مشتری کمی وجود دارد، معمولاً مجبور میشود نیمهشب گاری را به تنهایی به اتاقش برگرداند. او میگوید سعی میکند تا زمانی که همه چیز تمام شود، بفروشد، زیرا گاهی اوقات مشتریان راه را گم میکنند، از یک شب بیرون رفتن تا دیروقت به خانه برمیگردند و برای یک کاسه نودل داغ به آنجا میآیند.
در سالهای اخیر، به خصوص از زمان شیوع بیماری همهگیر، فروش گاری رشتهفرنگی او بسیار کمتر از قبل شده است. گاهی اوقات، از عصر تا اواخر شب، او فقط بیش از دوازده کاسه میفروشد و سود او نیز کاهش یافته است. اما این مانع از فروش گاری یا شغلش نشده است، زیرا تجارت رشتهفرنگی به نیروی حیاتی او و زندگی تمام خانوادهاش تبدیل شده است.
وقتی از پیرزنی که مثل خودش تنها بود و در خیابان امرار معاش میکرد پرسیدم که آیا از خطر یا آدمهای بد میترسد، به آرامی لبخند زد و گفت: «زندگی من فقیرانه بوده، دهههاست که با این گاری رشتهفرنگی امرار معاش میکنم، مطمئنم آدمهای بد میدانند، پول زیادی ندارم، فقط چند سکه دارم. اما خدا باید رحم کند، من دهههاست که در این گوشه خیابان آشنا دستفروشی میکنم و در امنیت و سلامت بودهام، فقط با آدمهای خوب، آدمهایی که دوستم دارند، آشنا شدهام.»
او گفت: «من از کارم ناامید نمیشوم، کارم هم مرا ناامید نمیکند، به لطف گاری رشتهفرنگی در دهههای گذشته، توانستهام از شوهر و فرزندانم حمایت کنم تا آدمهای خوبی شوند.» پسر بزرگ و دخترخواندهاش فارغالتحصیل شدهاند و سالهاست که کار میکنند. به لطف این گاری رشتهفرنگی، او توانسته از شوهر و مادر بیمارش در زادگاهش مراقبت کند. و به لطف این گاری رشتهفرنگی، پس از دههها امرار معاش در سایگون، توانسته خانهای محکمتر برای محافظت از خود در برابر آفتاب و باران بسازد.
او گفت که پس از دههها فروش نودل در شهر هوشی مین، به زندگی اجاره اتاق در اینجا عادت کرده است. هر بار که مجبور میشد برای شرکت در مراسم تشییع جنازه یا مراقبت از مادر بیمارش به مدت حدود ده یا پانزده روز به زادگاهش برگردد، به شدت دلتنگ شهر میشد. دلش برای اتاق فقیرانهای که همه از او مراقبت میکردند تنگ شده بود، دلش برای گاری نودل در کوچه آشنایی که بیش از نیمی از عمرش را صرف امرار معاش از آن کرده بود، تنگ شده بود...
با چشمانی پر از عزم و ایمان، همچون زنی از منطقه مرکزی، «استان کوانگ»، گفت: «سعی میکنم در این سرزمین بمانم، به این گاری رشتهفرنگی بچسبم، به شغلی که در چند دهه گذشته انتخاب کردهام بچسبم تا زمانی که احساس کنم دیگر به اندازه کافی سالم نیستم که بفروشم. چون فروش گاری رشتهفرنگی زندگی من است، دلیل زندگی من است.»
Thanhnien.v
منبع: https://thanhnien.vn/nuoi-con-an-hoc-tu-xe-hu-tieu-go-made-in-quang-ngai-185241007084710822.htm
نظر (0)