
در طول ۴۰ سال گذشته از دوران نوسازی، اقتصاد دولتی به تدریج نقش رهبری خود را ارتقا داده است، تعدادی از گروههای اقتصادی بزرگ و شرکتهای دولتی با برندهای خوب، فعالیتهای تولیدی و تجاری مؤثر و توانایی رقابت منطقهای و بینالمللی، جایگاه کلیدی خود را در اقتصاد حفظ کردهاند. با این حال، برای اینکه اقتصاد دولتی واقعاً نقش رهبری در تضمین تعادلهای اصلی، جهتگیریهای استراتژیک و رهبری اقتصاد ایفا کند، واقعیت مستلزم «ادامه ترویج بازسازی سرمایهگذاری عمومی، شرکتهای دولتی و مؤسسات اعتباری... نوآوری در شرکتهای دولتی، تمرکز بر نوآوری در حکمرانی مطابق با استانداردهای بینالمللی، افزایش کارایی و نقش رهبری شرکتهای دولتی» است - همانطور که در پیشنویس اسناد ارائه شده به چهاردهمین کنگره ملی حزب تأکید شده است.
درس اول: اقتصاد دولتی نقش اصلی را ایفا میکند
با توجه به دامنه فعلی، اقتصاد دولتی نقش تعیینکنندهای در توسعه کل اقتصاد ملی ایفا میکند، زیرا شرایط اساسی را برای توسعه سایر بخشهای اقتصادی و کل اقتصاد ایجاد میکند.
مفهوم «اقتصاد دولتی»
مفهوم «اقتصاد دولتی» برای اولین بار در هشتمین کنگره ملی حزب مطرح شد: «بهطور فعال، نوآوری کنید، توسعه دهید و کارایی اقتصاد دولتی و اقتصاد تعاونی را بهبود بخشید. اقتصاد دولتی نقش اصلی را ایفا میکند و همراه با اقتصاد تعاونی، بهتدریج به پایه و اساس اقتصاد تبدیل میشود.»
اقتصاد دولتی شامل موارد زیر است: شرکتهای دولتی؛ واحدهای اقتصادی دولتی (به عنوان مثال، واحدهای خدمات عمومی)؛ سیستم داراییهای متعلق به کل مردم که دولت نماینده مالک آن است (مانند زمین، دریا، جزایر، منابع طبیعی روی زمین و زیر زمین، دریا، جزایر، حریم هوایی، ثروت، داراییها، ابزار تولید، سرمایه، بودجه دولتی، صندوقهای ملی و غیره).
شرکتهای دولتی نیروی اصلی اقتصاد دولتی، یک نیروی مادی مهم، یک ابزار پشتیبانی برای دولت جهت تنظیم اقتصاد، تثبیت اقتصاد کلان و کمک به ارتقای توسعه اجتماعی-اقتصادی کشور در جهت سوسیالیسم محسوب میشوند.
نقش رهبری اقتصاد دولتی؛ نوآوری و توسعه شرکتهای دولتی در سراسر کنگرههای نهم، دهم، یازدهم، دوازدهم و سیزدهم حزب مورد تأکید قرار گرفته است.
سیزدهمین کنگره ملی حزب همچنان تأکید کرد: «اقتصاد دولتی ابزار و نیروی مادی مهمی برای دولت جهت تثبیت اقتصاد کلان، جهتدهی، تنظیم، رهبری و ارتقای توسعه اقتصادی و اجتماعی و غلبه بر کاستیهای مکانیسم بازار است. منابع اقتصادی دولت مطابق با استراتژیها، برنامهها و پروژههای توسعه کشور استفاده میشوند و اساساً طبق مکانیسم بازار تخصیص مییابند.»
«شرکتهای دولتی بر حوزههای کلیدی، حوزههای مهم، دفاع و امنیت ملی تمرکز دارند؛ طبق سازوکارهای بازار و مدیریت مدرن مطابق با استانداردهای بینالمللی فعالیت میکنند؛ بهرهوری اقتصادی را به عنوان معیار اصلی ارزیابی در نظر میگیرند و به طور مساوی با شرکتهای همه بخشهای اقتصادی رقابت میکنند. شرکتهای دولتی را در جهت تمرکز بر حوزههای کلیدی، حوزههای مهم، دفاع و امنیت ملی بازسازی میکنند؛ سلامت مالی، سطح فناوری، ظرفیت نوآوری، مدیریت مدرن مطابق با استانداردهای بینالمللی را بهبود میبخشند تا بهرهوری عملیاتی را بهبود بخشند و نقش یک نیروی مادی مهم اقتصاد دولتی را به خوبی ایفا کنند.»
«بهبود نهادها، ارتقای توسعه و بهبود کارایی عملیاتی شرکتها را ادامه دهید. تسویه بدهیها، واگذاری، سهامسازی و تجدید ساختار شرکتهای دولتی را تسریع کنید؛ نوآوری را ارتقا دهید، سطح فناوری را بهبود بخشید و حاکمیت شرکتی مدرن را برای بهبود کارایی به کار بگیرید، ضمن اینکه از نزدیک عملیات شرکتها را بررسی و نظارت کنید تا از اتلاف و هدر رفتن سرمایه و داراییهای دولتی جلوگیری شود.»
در عمل، طی ۴۰ سال نوسازی، اقتصاد دولتی به تدریج نقش رهبری خود را ارتقا داده و نزدیک به ۳۰٪ از تولید ناخالص داخلی (قبل از ۲۰۱۰)، بیش از ۲۱٪ از تولید ناخالص داخلی و بیش از یک چهارم کل سرمایهگذاری اجتماعی (بعد از ۲۰۱۰) را به خود اختصاص داده است؛ ترویج تجدید ساختار، نوآوری و بهبود کارایی عملیاتی شرکتهای دولتی به نتایج روشنی دست یافته است؛ شرکتهای دولتی غیرمتمرکز شدهاند، قدرت به آنها تفویض شده و ابتکار عمل بیشتری در تولید و تجارت به آنها داده شده است؛ تعدادی از گروههای اقتصادی بزرگ و شرکتهای دولتی دارای برندهای خوب، فعالیتهای تولیدی و تجاری مؤثر هستند، در منطقه و سطح بینالمللی رقابتی هستند و موقعیتهای کلیدی خود را در اقتصاد حفظ کردهاند؛ شرکتهای دولتی با زیانهای بلندمدت با نتایج مثبتی مدیریت شدهاند.
پیشنویس اسناد ارائه شده به چهاردهمین کنگره حزب تأکید داشت: «به ترویج بازسازی سرمایهگذاری عمومی، شرکتهای دولتی و مؤسسات اعتباری ادامه دهید... شرکتهای دولتی را با تمرکز بر نوآوری در حکمرانی مطابق با استانداردهای بینالمللی، افزایش کارایی و نقش رهبری شرکتهای دولتی، نوآوری کنید».
«توسعه اقتصاد دولتی حقیقتاً نقش برجستهای در تضمین تعادلهای اصلی، جهتگیری استراتژیک و رهبری اقتصاد ایفا میکند... ایجاد تعدادی از گروههای اقتصادی بزرگ و شرکتهای دولتی که به طور مؤثر فعالیت میکنند و از رقابتپذیری بینالمللی برخوردارند و نقشی محوری و پیشگام در تعدادی از زمینههای مهم مانند انرژی، فناوری اطلاعات، مخابرات، صنعت تولید، امور مالی - بانکی و زیرساختها ایفا میکنند.»
«ترویج تحول دیجیتال، نوآوری در روش ارزیابی و بهبود عملکرد شرکتهای دولتی مرتبط با حاکمیت شرکتی مطابق با اصول و استانداردهای پیشرفته بینالمللی. دولت در شرکتهایی که در زمینههای مهم، کلیدی و ضروری، در حوزههای مهم و در دفاع و امنیت ملی فعالیت میکنند، سرمایهگذاری میکند؛ زمینهها و صنایعی را توسعه میدهد که شرکتهای سایر بخشهای اقتصادی قادر به انجام آنها نیستند یا در آنها سرمایهگذاری نمیکنند... ترویج تمرکززدایی، تفویض اختیار، فردیسازی مسئولیتهای مرتبط با اقداماتی برای ترغیب، بازرسی، نظارت و افزایش مسئولیت رهبران و نمایندگان صاحبان سرمایه دولتی».
نگاهی دیگر به اقتصاد دولتی
پیشنویس اسناد ارائه شده به چهاردهمین کنگره حزب تأکید داشت: «توسعه اقتصاد دولتی حقیقتاً نقش برجستهای در تضمین تعادلهای اصلی، جهتگیری استراتژیک و رهبری اقتصاد ایفا میکند...».
در واقع، هنوز نظرات متفاوتی در مورد نقش اقتصاد دولتی وجود دارد.
با توجه به دامنهای که در حال حاضر تعریف شده است، واضح است که اقتصاد دولتی نقش تعیینکنندهای در توسعه کل اقتصاد ملی ایفا میکند، زیرا شرایط اساسی را برای توسعه سایر بخشهای اقتصادی، کل اقتصاد، ایجاد میکند. هیچ بخش اقتصادی نمیتواند بدون شرایط اساسی زمین، منابع طبیعی، زیرساختهای اجتماعی-اقتصادی، ارز، بازار و ... توسعه یابد.
با این حال، اگر اینگونه در نظر گرفته شود، به نظر میرسد بین اقتصاد دولتی - بخشی از سیستم اقتصادی ملی یکپارچه - و دولت - نهادی که مسئول ایجاد شرایط مساعد اقتصادی و اجتماعی برای توسعه سیستم اقتصادی ملی است - سردرگمی وجود دارد.
اگر فقط نیروی تجاری بخشهای اقتصادی را در نظر بگیریم، نقش بخشهای اقتصادی در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور، «انصاف»، «برابری»، «برابری» و دقیقتر بودن را تضمین خواهد کرد.
در حالی که شرکتهای دولتی را به عنوان نیروی اصلی اقتصاد دولتی در نظر میگیریم، ارزیابی نقش اقتصاد دولتی عمدتاً از طریق ارزیابی نقش شرکتهای دولتی منعکس میشود.
اگر «نقش رهبری» را به معنای جهتدهی به توسعه بخشهای اقتصادی، رهبری و ارتقای نهادهای اقتصادی برای فعالیت بر اساس یک هدف مشترک و واحد در فرآیند ساخت یک اقتصاد بازار سوسیالیستی در نظر بگیریم، آنگاه آن نقش باید متعلق به دولت تحت رهبری حزب کمونیست باشد. نوآوری و تقویت نقش دولت مطابق با اصول بازار، عاملی تعیینکننده در اجرای الزامات جهتدهی به توسعه، رهبری و ارتقای بخشهای اقتصادی در فرآیند توسعه یک اقتصاد بازار سوسیالیستی محسوب میشود.
در یک اقتصاد بازار با گرایش سوسیالیستی، دولت سوسیالیستی هنگام انجام وظیفه مدیریت اقتصادی دولتی، باید «نقش دوگانه» ایفا کند. از یک سو، دولت مدیر کل اقتصاد ملی است؛ از سوی دیگر، دولت مالک شرکتهای دولتی است.
در چنین شرایطی، مسئله اصلی که باید کاملاً درک شود این است که دولت باید با همه شرکتها صرف نظر از نوع سازمان، شکل مالکیت و بخش اقتصادی، به طور یکسان رفتار کند. به طور خاص، دولت باید با شرکتهای تحت مالکیت خود (شرکتهای دولتی، در درجه اول، شرکتهایی که دولت ۱۰۰٪ سرمایه و داراییهای آنها را در اختیار دارد) با سایر انواع شرکتهای مالکان داخلی و خارجی به طور یکسان رفتار کند.
در یک اقتصاد بازار، مطابق با مفاد قانون، مالکان حق دارند نوع سازمان تجاری را انتخاب کنند که با آن بتوانند به بهترین نحو به اهداف خود برسند و بالاترین مزایا (اقتصادی و غیراقتصادی) را به دست آورند. نقش دولت در اقتصاد بازار تحمیل نوع ثابتی از سازمان تجاری به مالکان نیست، بلکه ایجاد یک چارچوب قانونی برای انواع مختلف سازمانهای تجاری، تعیین ویژگیهای قانونی و شرایط کاربرد هر نوع است تا مالکان بتوانند سازمانی را انتخاب کنند که به بهترین وجه با شرایط و خواستههای آنها مطابقت داشته باشد.
بر این اساس، دولت اقدامات قانونی را برای به رسمیت شناختن نوع سازمان تجاری که مالک از طریق فرآیند صدور ثبت نام تجاری ثبت کرده است، انجام میدهد. در طول فرآیند تجارت، دولت انواع بازرسی و کنترل فعالیتهای تجاری مالکان را انجام میدهد تا به آنها در دستیابی به اهداف تعیین شده خود و قرار دادن فعالیتهای سازمانهای تجاری در مسیر قانونی تعیین شده کمک کند، اما نباید مستقیماً در فعالیتهای تجاری آنها دخالت کند...
تحول سازمانهای تجاری یک فرآیند طبیعی و اجتنابناپذیر تلقی میشود. در تئوری، این راهی برای تطبیق روابط تولیدی با سطح معینی از توسعه نیروهای تولیدی و ارتقای توسعه نیروهای تولیدی است. در عمل، راهی برای نشان دادن این است که دولت به حقوق مالکان در انتخاب شکل اعمال حقوق مالکیت خود احترام میگذارد...
دولت نقش هدایت، ساخت و تکمیل نهادهای اقتصادی، ایجاد یک محیط رقابتی عادلانه، شفاف و سالم را ایفا میکند؛ از ابزارها و منابع دولتی برای هدایت و تنظیم اقتصاد، ارتقای تولید، تجارت و حفاظت از محیط زیست استفاده میکند؛ پیشرفت و عدالت اجتماعی را در هر مرحله و هر سیاست توسعهای اجرا میکند. ارتقای نقش مردم به عنوان اربابان در توسعه اقتصادی و اجتماعی...
(ادامه دارد)
منبع: https:// bsr .com.vn/web/bsr/-/phat-trien-kinh-te-nha-nuoc-qua-gan-40-nam-doi-moi-va-de-xuat-kien-nghi-bai-1-kinh-te-nha-nuoc-giu-vai-tro-chu-dao






نظر (0)