Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

«روشن کردن» حروف (بخش ۲): کسی که در ارتفاعات «حروف می‌کارد»

در میان کوه‌های بلند و جنگل‌ها، با معلمانی آشنا شدم که جوانی خود را وقف حرفه «کاشت حروف» کرده بودند و عمیقاً تحت تأثیر آنها قرار گرفتم. فداکاری و سفر طاقت‌فرسای آنها نه تنها حروف را آموزش می‌داد، بلکه ایمان، امید و عشق به این حرفه را در نسل جوان در ارتفاعات، جایی که هر قدم برای رسیدن به کلاس یک چالش بود، می‌کاشت. و از آن زمان، در آن سفر طاقت‌فرسا، سرزمین غریب اکنون وطن آنها شده است. این سختی‌ها به منبع انگیزه‌ای برای کمک به معلمان تبدیل شده است تا متعهد و فداکار بمانند.

Báo Thanh HóaBáo Thanh Hóa21/11/2025

«روشن کردن» حروف (بخش ۲): کسی که در ارتفاعات «حروف می‌کارد»

معلم نگوین ون گیانگ (دبستان و دبیرستان مونگ لات) با بیش از 30 سال سابقه تدریس.

عشق را برای بخشیدن عشق انتخاب کن

جاده‌ای که در امتداد دامنه کوه قرار داشت، در روزهای پایانی پاییز مرا به کمون تام چانگ رساند. لایه نازک مه به تدریج روی سقف کاشی‌کاری شده قرمز مدرسه مرزی محو می‌شد، جایی که خنده دانش‌آموزان با هوای سرد در هم می‌آمیخت. از اینجا، با نگاه به روستا، سقف‌های کاهگلی در میان ابرها و کوه‌ها خودنمایی می‌کردند؛ جاده خاکی قرمز، هر روز صبح ردپای دانش‌آموزان را به خود می‌دید. در میان آن صحنه رویایی، مدرسه راهنمایی شبانه‌روزی قومی تام چانگ که من در آن ایستاده بودم، مانند یک نقطه قرمز کوچک در کوه‌ها و جنگل‌ها بود. مدیر آن مدرسه آقای فام ون کین بود که بیش از 20 سال را در روستا گذرانده و دانش را در اینجا گسترش داده بود.

با گوش دادن به داستان معلم، در اولین روزهای ترک زادگاهش، تاچ کام، برای کار در منطقه مرزی، ایمان و شور و شوق دهه بیست زندگی‌اش را با خود به همراه آورد. او که در کوهستان متولد شده بود، سختی‌های مردم و فقری را که باعث می‌شد آموزش کودکان جدی گرفته نشود، درک می‌کرد. بنابراین، وقتی پا به کمون ترونگ لی، کمونی مرزی با مشکلات فراوان، گذاشت، به سادگی فکر کرد: "هر جا که به من نیاز باشد، جایی برای کمک کردن وجود دارد." او که روبروی من نشسته بود، هنوز صحنه اولین مدرسه را به وضوح به یاد داشت: مدرسه موقت، جاده روستا سنگی و لغزنده بود، دانش‌آموزان برای رسیدن به کلاس، ده‌ها کیلومتر از خانه، باید از میان نهرها عبور می‌کردند. دانش‌آموزان خجالتی بودند و هنوز به زبان ماندارین مسلط نبودند، اما چشمان شفاف و لبخندهای خجالتی‌شان به او قدرت استقامت می‌داد. کمبود معلم، کمبود مواد غذایی، مسافت طولانی تا مدرسه... همه اینها آموزش در منطقه مرزی را در آن زمان پر از چالش می‌کرد.

با این حال، آقای کین در طول این سال‌ها هرگز به ترک آنجا فکر نکرده است. او هر روز شخصاً میزهای لق را تعمیر می‌کند، کتاب‌ها را دوباره مرتب می‌کند، دانش‌آموزان را به نوشتن اولین نامه‌هایشان تشویق می‌کند، به آنها خواندن و رویاپردازی می‌آموزد. در طول این سال‌ها، به همراه همکارانش، مدرسه‌ای بزرگ و منظم ساخته است. دانش‌آموزان او هر سال در امتحانات جوایزی کسب می‌کنند و میزان حضور و فارغ‌التحصیلی آنها همیشه بالاست. او نه تنها یک معلم است، بلکه در سمت مدیریتی فعلی خود، نمونه‌ای از فداکاری و مسئولیت‌پذیری نیز هست. با بیش از ۲۰۰ دانش‌آموز شبانه‌روزی، او مستقیماً هر مرحله را از مرتب کردن اتاق‌ها، سازماندهی آشپزخانه، مدیریت ساعات زندگی و شکل‌دهی عادت استقلال در دانش‌آموزان هدایت می‌کند. به لطف همین تفکر، خوابگاه همیشه تمیز، مرتب و مانند یک خانه مشترک گرم است. وقتی از آقای کین در مورد برنامه‌هایش برای «رفتن به پایین‌دست» سوال شد، او فقط لبخندی آرام زد: «بعد از سال‌ها وابستگی به منطقه مرزی، دیگر این مکان را نه به عنوان محل کار، بلکه به عنوان زادگاه دوم خود می‌دانم. نکته خاص این است که همسر و فرزندانم نیز برای زندگی به اینجا نقل مکان کرده‌اند. من تا زمان بازنشستگی با دانش‌آموزانم خواهم ماند.»

اگر داستان آقای کین تمام خانواده را در کنار خود داشت، آقای نگوین ون جیانگ، یکی از ۱۳ دانشجوی کالج آموزشی تان هوآ که در سال ۱۹۹۰ داوطلبانه به منطقه مرزی تان هوآ رفت، سال‌های زیادی از خانه، همسر و فرزندانش دور بوده است. بیش از سی سال پیش، جاده منتهی به کمون کوانگ چیو پر از کوه‌های سنگی، مه و شیب‌های تند بود. آقای جیانگ به یاد می‌آورد که از مرکز قدیمی بخش کوآن هوآ برای رسیدن به روستا و کمون، مجبور بود بیش از صد کیلومتر پیاده‌روی کند. مدرسه در آن زمان ساده بود، در کنار نهر خروشان شیم، با تنها حدود ده دانش‌آموز در کلاس، که برخی از آنها تقریباً همسن او بودند و برخی از آنها هنوز به زبان ماندارین مسلط نبودند.

در روزهای سخت در منطقه مرزی، آقای جیانگ تا سر حد خستگی بیمار بود. با این حال، سبدهای ذرت، سیب‌زمینی و ماهی‌های کوچک جویباری که دانش‌آموزانش برایش می‌آوردند، او را دوباره سالم کرد. او که دانش‌آموزانش را دوست داشت، در روستا و کلاس می‌ماند. بعد از هر تعطیلات، او و همکارانش از جویبارها عبور می‌کردند، از کوه‌ها بالا می‌رفتند و در خانه‌ها را می‌زدند تا دانش‌آموزان را به رفتن به مدرسه تشویق کنند. بعضی از دانش‌آموزان فقط کافی بود بشنوند که آقای جیانگ برای بازگشت سریع به مدرسه می‌آید؛ بعضی از دانش‌آموزان، او مجبور بود دو یا سه بار به ملاقاتشان برود زیرا والدینشان آنها را در مزارع نگه می‌داشتند. همچنین مواقعی بود که او به انتقال به شغل دیگری فکر می‌کرد. خانه او در یک کمون ساحلی، در منطقه قدیمی نگا سون، صدها کیلومتر دورتر بود. او هنوز درخواست انتقال به مناطق پست را به همراه نامه‌ای از همسرش نگه داشته بود. همسر آقای جیانگ نیز معلم بود، با کلماتی که او را مضطرب می‌کرد: "می‌توانید در کارتان مطمئن باشید. این نه تنها عشق، بلکه مسئولیت نیز هست. من از بچه‌ها در خانه به خوبی مراقبت خواهم کرد." فقط همان یک خط نامه او را اینجا نگه داشت، بیش از ۳۰ سال به مرز پایبند ماند، به کلاس پایبند ماند، و بی‌سروصدا در میان ابرها و بادهای وسیع «کلمات» کاشت.

حالا، بزرگترین شادی معلم نه عنوان یا جایزه است، بلکه دیدن بزرگ شدن دانش‌آموزانش است. آن بچه‌های لاغر و تیره‌پوست حالا مهندس، پزشک، مسئول کمون و برخی دیگر همکار شده‌اند و سفر گسترش دانش را ادامه می‌دهند. او در حالی که لبخندی گرم در چشمانش در اواخر بعد از ظهر می‌درخشید، گفت: «موفقیت دانش‌آموزانم تأییدی است بر اینکه انتخاب من در آن سال درست بوده است.»

غلبه بر سختی‌ها، کاشتن بذر ایمان

اگر معلمان نمونه‌هایی از پشتکار و فداکاری هستند، نسل جوان امروز نیز تلاش می‌کند تا در کلاس درس بماند، در روستا بماند و آتش یادگیری را در ارتفاعات زنده نگه دارد. من یک روز صبح زود، زمانی که مه هنوز دامنه تپه‌ها را پوشانده بود، از مهدکودک ین تانگ بازدید کردم و شاهد بودم که بسیاری از معلمان جوان از مناطق دشت با مشکلاتی روبرو هستند که بدون دیدن مستقیم آنها، تصور آنها دشوار است. صبح، کلاس درس با خنده و صدا زدن نام بچه‌ها طنین‌انداز شد؛ عصر، کلاس درس به محل زندگی، غذا خوردن و خوابیدن نزدیک به 20 معلم تبدیل شد. صحنه‌ای که باعث ناراحتی من شد. خانم لی تی فوئونگ، مدیر مدرسه، به طور محرمانه گفت: "در این مدرسه کوهستانی با مشکلات بی‌شمار، به ندرت بازدیدکننده‌ای وجود دارد." با مشاهده اتاق او، متوجه برخی از سختی‌های روزانه شدم. این اتاق اداری علاوه بر میز و صندلی برای پذیرایی از مهمانان، شامل مبلمان و ابزار آموزشی نیز می‌شود. این اتاق هم یک دفتر کار و هم مکانی برای حفظ حیات مدرسه است.

این مدرسه دارای ۵ بخش مجزا است که در میان روستاها پراکنده شده‌اند. با بیش از ۴۰۰ کودک و ۴۹ کارمند و معلم، از جمله بیش از ۲۰ معلم از مناطق دشتی که مجبور به ماندن هستند. در حال حاضر، این مدرسه با مشکلات زیادی از جمله کمبود کلاس درس، امکانات نامناسب و محدودیت محل اقامت روبرو است. در گذشته، برخی از دانش‌آموزان با روستاییان می‌ماندند، اما به دلیل آداب و رسوم، عادات و دلایل بسیار دیگر، اکنون همه در مدرسه می‌مانند و برای پخت و پز با هم برنج می‌دهند. بخش اصلی ۱۲ معلم، بخش وان ۶ معلم، بخش ترانگ ۲ معلم و بخش وان ۵ معلم دارد. سخت‌ترین بخش این است که در بخش‌های مجزا، معلمان برای خرید غذا باید کیلومترها در جاده‌های کوهستانی شیب‌دار پیاده‌روی کنند. محل خواب، تشک و تخت کودکان است، کلاس‌های درس همچنین نقش مکانی برای زندگی را دارند.

خانم فام تی تام تونگ، متولد ۱۹۸۶، گفت: «خانه من در شهر است، شوهرم اغلب دور از خانه است، پدربزرگ و مادربزرگم پیر هستند، بنابراین فرزندانم را به اینجا آوردم تا از آنها مراقبت کنم و کارم را انجام دهم.» پس از بیش از ۱۵ سال کار، او تدریس را یک سرنوشت، عشقی که به کودکان و سرزمینی با سختی‌های فراوان دارد، می‌داند. هر روز، با دیدن دانش‌آموزانی که جیک‌جیک می‌کنند و اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کنند، احساس می‌کند که تمام تلاش‌ها ارزشش را دارد. پسرش، فام مین تای، وقتی ۴ ساله بود، مادرش را تا ین تانگ دنبال کرد. پس از بیش از ۱۰ سال دوری از خانواده، او هنوز مطیع و معصوم است و باعث می‌شود او تمام خستگی‌ها را فراموش کند و فقط شادی را در کارش به جا بگذارد. به گفته او، کار در یک کمون کوهستانی به او کمک می‌کند تا ارزش این حرفه را بهتر درک کند. هر روز رفتن به کلاس یک شادی است، دیدن جیک‌جیک بچه‌ها و سلام کردن به او، دیدن اعتماد به نفس بیشتر آنها، ارزشمندترین پاداش است. کودکان در مناطق کوهستانی هنوز معایب زیادی دارند، اما بسیار مطیع و مهربان هستند. فقط یک لبخند از فرزندانم کافی است تا تمام سختی هایم را فراموش کنم.

در مورد رهبران محلی، آقای وو دِ وین، رئیس کمیته مردمی کمون ین تانگ، بسیار نگران و مضطرب است که معلمان مجبورند در مدرسه و کلاس بدون مسکن رسمی غذا بخورند و زندگی کنند. اما با منابع محدود، کمون تقریباً "بی‌قدرت" است. امیدواریم که پروژه مسکن رسمی برای معلمان به زودی اجرا شود، تا کسانی که مانند ین تانگ در ارتفاعات "نامه می‌کارند" بتوانند در تدریس و زندگی کامل با حرفه خود احساس امنیت کنند. خانم لی تی فوئونگ، مدیر مدرسه، معتقد است که: اخیراً، معلمان شاهد حضور نخست وزیر برای شرکت در مراسم کلنگ‌زنی ساخت یک مدرسه شبانه‌روزی بین‌سطحی در کمون همسایه ین خوئوئونگ بودند، همه هیجان‌زده بودند. داستان‌هایی در مورد مکان‌های غذاخوری، زندگی و تحصیل برای دانش‌آموزان در ارتفاعات به نظر می‌رسید که به آنها امید بیشتری می‌دهد. معلمان همچنین به یکدیگر می‌گفتند: زیرساخت‌های آموزشی بیشتر و بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد و معتقدند که مهدکودکی که در آن تدریس می‌کنند به زودی سرمایه‌گذاری مناسبی دریافت خواهد کرد. همین باور ساده، اما در عین حال سرشار از عزم و اراده، به دختران قدرت می‌دهد تا همچنان در کلاس درس بمانند، در روستا بمانند و بی‌سروصدا در کوه‌ها و جنگل‌های دورافتاده بذر دانش بکارند.

مقاله و عکس: دین جیانگ

منبع: https://baothanhhoa.vn/sang-bung-con-chu-bai-2-nguoi-gioi-gioi-reo-cao-269209.htm


نظر (0)

No data
No data

در همان دسته‌بندی

چهارمین باری که کوه با دن را به وضوح و به ندرت از شهر هوشی مین می‌بینم
با موزیک ویدیوی «موک ها وو نهان» از سوبین، از مناظر زیبای ویتنام لذت ببرید.
کافی‌شاپ‌ها با تزئینات کریسمس زودهنگام، فروش خود را افزایش می‌دهند و جوانان زیادی را جذب می‌کنند.
چه چیز خاصی در مورد این جزیره که در نزدیکی مرز دریایی با چین قرار دارد، وجود دارد؟

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

تحسین لباس‌های ملی ۸۰ دختر زیبای شرکت‌کننده در مسابقه دختر شایسته بین‌المللی ۲۰۲۵ ژاپن

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول