چای پدرم بهترین کیفیت را ندارد، پدرم هم فقط یک نوع چای نمینوشد، تا زمانی که من چای درست کنم، با خوشحالی مینوشد. پدرم به تشریفات یا آداب معاشرت اهمیت نمیدهد، تا زمانی که محبت خالصانه باشد، میتواند آن را حتی بدون گفتن احساس کند. از این نظر، من مثل پدرم هستم، به ندرت احساساتم را با کلمات بیان میکنم. من اغلب چایهایی را انتخاب میکنم که برای سلامتی پدرم مفید هستند. به طور معمول، هر روز صبح برای جوشاندن آب از خواب بیدار میشوم، خانه یک اجاق برقی، یک اجاق گازی دارد، اما من هنوز هم دوست دارم با هیزم چای بجوشانم، شاید به این دلیل که بوی دودی را که اجاق گازی یا اجاق برقی ندارد دوست دارم. تا حدودی به دلیل عادت، مانند انجام یک مراسم، وقتی قلبم را در هر جرعه چای پدرم میریزم، احساس خوشبختی میکنم. بنابراین هر روز صبح، ما دو نفر مینشینیم تا چای بنوشیم و صحبت کنیم، مهم نیست روز قبل چه اتفاقات تکاندهندهای افتاده باشد، مهم نیست آن روز چه برنامهای داریم، مراسم چای صبح زود بدون تغییر باقی میماند.
هر بار که چای درست کردنم تمام میشد، مینشستم تا با پدرم صحبت کنم. پدرم هنوز خودش چای میریخت، مهم نبود چقدر دستهایش ضعیف باشد، همیشه قبل از نوشیدن آنها را بالا میآورد تا از عطرشان لذت ببرد. اگر هوا سرد بود، فنجان چای را در دو دستش میگرفت تا گرم شود. پدر و پسر مثل دو دوست صمیمی بودند و درباره همه چیز زیر آفتاب گپ میزدند. گاهی اوقات داستانهایی از گذشته تعریف میکرد، داستانهایی از زمانی که کوچک بودیم، زمانی که مادرم هنوز زنده بود، زمانی که هنوز کشاورزی میکردیم... سپس درباره جنگ صحبت میکرد، زمانی که پدربزرگ و مادربزرگم پدرم را در زیرزمین پنهان کردند، زمانی که او و کوچکترین عمویم وقتی بزرگ شد به جبهه مقاومت رفتند، اینکه کوچکترین عمویم چگونه فداکاری کرد... سپس درباره وضعیت فعلی کشور و بینالمللی صحبت میکرد. چند سال پیش، همهگیری کووید-۱۹، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و اخیراً مبارزه کشورمان با فساد و جنگ در اروپا بود. خوشبختانه، من کمی تحقیق کردم، بنابراین هر دوی ما غرق در بحثمان بودیم. چند روز پیش، نزدیک سالگرد مرگ مادرم، فضا کمی غمانگیز بود. قبلاً مادرم اینجا مینشست، نه من. مادرم بلد نبود درباره سیاست صحبت کند، فقط دستاوردهایم در مدرسه را برای پدرم تعریف میکرد، من در پشهبند دراز کشیده بودم و به حرفهایشان گوش میدادم و خیلی خوشحال بودم، شاید از آن به بعد صبح زود هم بیدار میشدم تا به تعریف و تمجیدهای پدر و مادرم گوش بدهم، قلبم مخفیانه شاد بود.
بعضی وقتها، فقط برای اینکه چای خورده باشم، چای مینوشم، اخبار را روشن میکنم تا پدرم گوش کند و بعد کارهای کوچکی انجام دهم. روزهایی هست که زود باران میبارد، پدرم نگران این است که آیا بچهها در مسیر رفتن به محل کار در ترافیک گیر میکنند؟ آیا بچهها در مسیر رفتن به مدرسه خیس میشوند؟ بعد به من یادآوری میکند که بارانی بیاورم، لباس گرم بپوشم... روزهایی که سفر میکنم یا کاری برای انجام دادن دور از خانه دارم، پدرم همیشه مراقب من است. هنوز سالی را که پدرم دچار حمله قلبی شد و مجبور شد در بیمارستان بماند به یاد دارم، اما وقتی خانه بود، احساس پوچی میکردم. هنوز چای درست میکنم و تنها مینشینم تا آن را بنوشم، اما در قلبم به طور مبهمی میترسم، میترسم که روزی پدرم برای همیشه از بین ما برود. خانهای بدون پدرم مانند فنجان چایی است که بدون نوشیدن کسی ریخته شده باشد، سرد خواهد بود. خوشبختانه، پدرم هنوز سالم است، بنابراین هر روز صبح فرصت دارم برایش چای درست کنم.
درست کردن سه فنجان چای هر روز صبح برای من معنادارترین کار روز است، کاری که باعث میشود بدانم وقتی پدرم هنوز در این دنیاست، از خیلیها شادترم. این کار پدرم را خوشحال میکند، دیگر در پیری احساس تنهایی نمیکند، مخصوصاً وقتی مادرم دیگر اینجا نیست. من فقط آرزو دارم برای همیشه برای پدرم چای درست کنم. خورشید صبح برای تمام سیاره طلوع میکند، پدرم نیز خورشید ما است. تا زمانی که پدرم از خواب بیدار میشود و چای مینوشد، او هنوز صبح است، آفتاب سرخی که هر سپیده دم را گرم میکند.
سلام عشق، فصل چهارم، با موضوع «پدر» رسماً از ۲۷ دسامبر ۲۰۲۴ در چهار نوع زیرساخت مطبوعاتی و دیجیتال روزنامه، رادیو و تلویزیون دونگ نای آغاز به کار کرد و نویدبخش به ارمغان آوردن ارزشهای شگفتانگیز عشق مقدس و والای پدرانه به عموم مردم است.
لطفا داستانهای تأثیرگذار درباره پدر را با نوشتن مقاله، نوشتن احساسات، شعر، انشا، کلیپهای ویدیویی ، آهنگها (همراه با ضبط)،... از طریق ایمیل baodientudno@gmail.com، بخش روزنامه الکترونیکی و محتوای دیجیتال، روزنامه رادیو و تلویزیون دونگ نای، شماره ۸۱، دونگ خوی، بخش تام هیپ، استان دونگ نای، شماره تلفن: ۰۹۰۹.۱۳۲.۷۶۱ برای روزنامه، رادیو و تلویزیون دونگ نای ارسال کنید. مهلت دریافت مقالات از همین حالا تا ۳۰ آگوست ۲۰۲۵ است.
مقالات با کیفیت منتشر میشوند، حق امتیاز آنها پرداخت میشود و در پایان موضوع با ۱ جایزه ویژه و ۱۰ جایزه عالی مورد تقدیر قرار میگیرند.
بیایید با فصل چهارم «سلام عشق» به نوشتن داستان درباره پدر ادامه دهیم، تا داستانهای درباره پدر پخش شوند و قلب همه را لمس کنند!
کیم لون
منبع: https://baodongnai.com.vn/van-hoa/chao-nhe-yeu-thuong/202507/tach-tra-ket-noi-tinh-tham-2720dfe/






نظر (0)