Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

«به شدت افسرده بودم، ده روز چیزی نخوردم و ننوشیدم، فکر می‌کردم زنده نخواهم ماند»

VTC NewsVTC News31/10/2023


سیو بلک، خواننده، به عنوان مهمان در قسمت ۵۴ برنامه «The Khang» ، با آسودگی خاطر درباره زمانی که بر بدهی خود غلبه کرد و زندگی خود را در سرزمین مادری‌اش از نو ساخت، صحبت کرد.

این خواننده زن گفت دلیل اینکه شهر هوشی مین را ترک کرد و به زادگاهش بازگشت این بود که می‌خواست کسی در کنارش باشد و از او مراقبت کند:

«در شهر هوشی مین، هیچ‌کس در کنارم نبود، فقط چند دوست که خیلی دوستم داشتند و در آن زمان مرا تشویق می‌کردند. اما هیچ چیز با خانواده قابل مقایسه نیست. در خانه، خواهر بزرگترم را داشتم، او مراقب هر وعده غذایی و خواب من بود و قبول کرده بود که «زباله‌دان» من باشد تا بتوانم به او اعتماد کنم.»

سیو بلک در سریال.

سیو بلک در سریال.

با این حال، سیو بلک نمی‌خواست زیاد صحبت کند زیرا این کار خواهرش را غمگین‌تر می‌کرد. علاوه بر این، خود این خواننده زن نیز دچار افسردگی شدید شد:

«اما در آن زمان، نمی‌خواستم خواهر دومم را غمگین‌تر کنم. غم‌های ناگفته زیادی وجود داشت، بنابراین من دچار استرس زیادی شدم. اغلب در خودم فرو می‌رفتم و نمی‌خواستم کسی را ببینم. حتی اتاقم همیشه تاریک بود، نمی‌خواستم هیچ نوری وارد شود.»

بعد از آن، بیمار شدم و به مدت ۱۰ روز بدون خوردن و آشامیدن چیزی دراز کشیدم. فکر می‌کردم زنده نخواهم ماند. یک بار، خواب دیدم که دنبال مادرم که فوت کرده است، می‌روم. مادرم به من گفت: «تو نمی‌توانی دنبال من بیایی. باید به فرزندانت فکر کنی. هر جا که افتادی، باید دوباره بلند شوی.»

این فکر کم کم به من جان دوباره داد، احساس گرسنگی کردم و به خواهر دومم گفتم. خواهر دومم هنگام پختن فرنی گریه کرد چون قبلش هر چه می‌خوردم بالا می‌آوردم و سرم باعث می‌شد خونم دوباره به رگ برگردد.

وقتی خواهر دومم پختن فرنی را تمام کرد، توانستم ۳ قاشق از آن را بدون استفراغ بخورم. با پزشک تماس گرفتم تا سرم به من وصل کند و خون دیگر بالا نیامد. تازه آن موقع بود که فکر کردم زنده‌ام.

«من اغلب در خودم فرو می‌روم و نمی‌خواهم کسی را ببینم.»

«من اغلب در خودم فرو می‌روم و نمی‌خواهم کسی را ببینم.»

«بلبل کوهستان» گفت که حالا نمی‌خواهد چیزی را پنهان کند. او از زندگی فعلی‌اش راضی است: «حالا هیچ چیزی را پنهان نمی‌کنم، خیلی شادتر و خوشحال‌تر هستم.»

من در یک کلیسا ازدواج کردم و دوباره به خانه شوهر سابقم برگشتم. این چیزی بود که خواهر دومم همیشه می‌خواست، و حالا که او فوت کرده، من می‌توانم این کار را انجام دهم.

این خواننده اعتراف کرد که به لطف تشویق و مراقبت خانواده‌اش، توانسته بر تاریک‌ترین دوره زندگی‌اش غلبه کند:

«مدت زیادی طول کشید تا از منفی‌بافی بیرون بیایم و بتوانم اینجا بنشینم و با مردم صحبت کنم. دوره‌ای بود که صدایم را از دست می‌دادم و نمی‌توانستم بخوانم. شاید به این دلیل بود که بی‌خوابی داشتم، مدت زیادی تمرین نکرده بودم و وقتی گلویم درد می‌کرد، اغلب آب یخ می‌خوردم. کم‌کم، به گروه کر پیوستم و صدایم را دوباره به دست آوردم.»

«دوره‌ای بود که صدایم را از دست دادم و نمی‌توانستم بخوانم.»

«دوره‌ای بود که صدایم را از دست دادم و نمی‌توانستم بخوانم.»

سیو بلک در مورد رابطه‌اش با همسرش، که قبلاً بازیکن والیبال بوده، با طنز گفت که در ابتدا، هم‌تیمی‌اش از او خواسته بود که شوهرش را «جفت‌گیری» کند، اما در نهایت، او کسی بود که سیو بلک به او توجه کرد:

«آن سال، ویتنام یک برنامه تبادل فرهنگی و ورزشی در کامبوج داشت. دختری در گروه رقص از من دعوت کرد تا مسابقه والیبال دوستانه بین دو کشور را تماشا کنم. اما او والیبال تماشا نکرد، بلکه بازیکنی به نام هونگ را تماشا کرد.»

با دانستن اینکه او از آقای هونگ خوشش آمده بود، بعد از مسابقه به دیدنش رفتم، خیلی گستاخ و متکبر چون از من خواسته شده بود، نه به خاطر اینکه از او خوشم می‌آمد، پس چرا باید اینقدر خجالتی باشم؟ گفتم: اسم شما هونگ است، درست است؟ یکی از دوستانم از من خواست که شما را ببینم تا صحبت کنیم.

اما آن شب او رفت تا او را پیدا کند و پرسید: «به چه حقی من را با کس دیگری جفت می‌کنی؟» بعد از آن، پس از دو روز بازگشت به ویتنام، به گروه موسیقی و رقص داک لاک رفت تا من را پیدا کند و گفت که از من خوشش آمده است.»

سیو بلک با طنز داستان «سرنوشت» خود را با همسرش، یک بازیکن والیبال، بازگو می‌کند.

سیو بلک با طنز داستان «سرنوشت» خود را با همسرش، یک بازیکن والیبال، بازگو می‌کند.

سیو بلک که در ابتدا دلال ازدواج بود، سعی کرد از احساسات این بازیکن والیبال دوری کند. با این حال، با اینکه خواننده زن به زادگاهش فرار کرده بود، باز هم برای دیدن او برگشت و حتی توسط برادر کوچکتر سیو بلک به خانه برده شد.

سیو بلک که با سماجت او روبرو شد، تحت تأثیر قرار گرفت و احساساتش را پذیرفت. اکنون، این خواننده زن از یک دلال ازدواج به همسر بازیکن مرد تبدیل شده است.

این زوج مدتی از هم جدا شدند، اما تاکنون دوباره به هم برگشته‌اند و در دوران پیری شادی را از نو ساخته‌اند. اجرای «بلبل کوهستان» هم صادقانه و واقع‌گرایانه بود و هم بسیار شوخ‌طبعانه، و احساسات بسیاری را برای مخاطب به ارمغان آورد.

آن نگوین



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

چه چیز خاصی در مورد این جزیره که در نزدیکی مرز دریایی با چین قرار دارد، وجود دارد؟
هانوی با فصل گل‌هایی که «زمستان را به خیابان‌ها فرا می‌خواند» شلوغ است.
از منظره زیبا مانند یک نقاشی آبرنگ در بن ان شگفت زده شدم
تحسین لباس‌های ملی ۸۰ دختر زیبای شرکت‌کننده در مسابقه دختر شایسته بین‌المللی ۲۰۲۵ ژاپن

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

75 سال دوستی ویتنام و چین: خانه قدیمی آقای تو وی تام در خیابان با مونگ، تین تای، کوانگ تای

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول