خبرنگار: وو کات توئونگ در مقایسه با توسعه سریع صنعت نمایش ویتنام، مدت زیادی است که پنهان شده، درست است؟
- خواننده وو کت تونگ : در کنسرت "امروز تونگ 30" که تقریباً یک سال پیش برگزار شد، وو کت تونگ اظهار داشت که چیزی که نمیتواند بار دوم خلق کند جوانی است، بنابراین همیشه میخواهد اصیلترین و بدیعترین چیزها را برای مخاطبان به ارمغان بیاورد.
در طول یک سال گذشته، وو کت توئونگ هرگز از این سفر دست نکشیده است، او همچنان سخت روی آثارش کار میکند، اما در عین حال غرق در افکار شخصی است که یک سوم زندگیاش را در حین ساخت مجموعه پادکست VCT Journey گذرانده است. همین امر در مورد «مردم عادی» نیز صدق میکند.
من دوران جوانیام را گذراندم، با عجله به جلو میرفتم، بدون اینکه بدانم درست است یا غلط. مردم از من میپرسیدند که چرا به من «آدمهای معمولی» میگویند، اما این اسم واقعاً برای من معنی داشت. وقتی دوران جوانیام را گذراندم، مشهور شدم و چیزهای زیادی داشتم، جاهطلبیهای زیادی داشتم، اما بعد متوجه شدم که نعمتهای ساده و روزمرهای مثل غذاهای خوشمزه، سه وعده غذا در روز را از دست دادهام...
دیگر لازم نیست خودم را مجبور کنم که برای شاد بودن این یا آن کار را انجام دهم، بلکه چیزهای کوچک در زندگی برای شاد بودنم کافی هستند. هیچ تضمینی وجود ندارد که من همه را راضی کنم، اما حداقل کاری که انجام میدهم مرا خوشحال میکند.
طرز صحبت کردن توئونگ مثل فلسفه زندگی یه آدم مسن با کلی تجربهست که به وضوح میدونه «آرزوی بزرگ، ناامیدی بزرگ» به همراه داره؟
- من نه از پیر بودن خوشم میآید و نه میخواهم حرفهایم چیزی بزرگ و دور از ذهن باشد که باعث شود مردم فکر کنند من عادی نیستم. چیزی که میگویم دقیقاً همان چیزی است که تجربه کردهام. جوانی پر از آرزو داشتم و برای یافتن چیزهایی که مردم همیشه به آنها فکر میکنند، شتافتم: پول، شهرت...
و من مورد علاقهی تماشاگران هستم، بنابراین هر چیزی که میخواهم را دارم. و بعد از خودم میپرسم "آیا از آنچه دارم راضی هستم؟". وقتی هنوز فقدان و خلأ را در خودم احساس میکنم، پاسخ نه است. زیرا وقتی چیزی را داریم، چیز دیگری میخواهیم. وقتی به این اوج میرسیم، باید سخت تلاش کنیم تا برای اوج دیگری محاسبه کنیم.
من خیلی احساس خستگی میکنم در حالی که حس داشتن یک غذای خوشمزه و یک خواب راحت، آرامش و شادی عجیبی به من میدهد. و من میدانم، دنبال چه هستم؟
وو کت تونگ درباره زندگی فعلیاش با روزنامه نگوئی لائو دونگ صحبت کرد.
مردم اغلب میگویند «چند قدم آهستهتر بزن تا زندگی خودت را واضحتر حس کنی» اما در این دنیای نمایش، توئونگ اگر حتی یک قدم آهستهتر حرکت کند، از مد افتاده است. پوشش خبری کمتر به معنای شهرت کمتر است. نمیترسی؟
- در گذشته، پاسخ من ترس بود. خیلی ترس. اما حالا آن را طبیعی میدانم چون باید مسئولیت انتخابهایمان را بپذیریم. من در انزوا زندگی میکنم، دور از هیاهوی دنیای نمایش، اما هنوز هم از مردم میخواهم که از من نام ببرند. چطور این میتواند اینقدر غیرمنطقی باشد؟
وقتی تصمیم گرفتم زندگی فعلیام را انتخاب کنم، از خودم پرسیدم: آیا پول کافی برای زندگی بدون رقابت دارم؟ آیا میتوانم بپذیرم که مخاطب به من نگاه کند و نداند من چه کسی هستم؟ آیا واقعاً از انتخاب فعلیام راضی هستم؟ پاسخ من بله است. من میفهمم که شهرت را نمیتوان اجباری کرد. اگر مورد علاقهی حرفهام نباشم و مخاطب مرا دوست نداشته باشد، مهم نیست چقدر دیوانهوار رفتار کنم، هرگز مشهور نخواهم شد.
قبلاً، برای رسیدن به شهرت عجله داشتم، اما حالا روزم را با قدردانی شروع میکنم. تماشاگران هنوز به موسیقی توئونگ گوش میدهند، هنوز میدانند وو کت توئونگ کیست، این برای من یک اتفاق بسیار خوششانس است. دیگر چه چیزی میتوانم لازم داشته باشم؟
دیوارها شادتر و آرامترند
چه چیزی باعث شد وو کات توئونگ اینقدر باورنکردنی تغییر کند؟
- ما تازه دوران سختی را پشت سر گذاشتهایم، شاهد از دست دادن و زنده ماندن زندگیها بودهایم، من یک چیز را درک کردهام: مفهوم دستاوردهای یک فرد در این زندگی توسط خودش ایجاد میشود. برای من، دستاورد زندگیام فقط گذراندن هر روز با آرامش در کنار کسی است که دوستش دارم.
من عمیقاً رویای «خانه و بچه» را که بسیاری از مردم اغلب از آن صحبت میکنند، درک میکنم. با داشتن تجربیات کافی، فکر میکنم واقعاً از شادی حاصل از دستاورد زندگیام، که بودن با معشوق کوچکم است، لذت میبرم.
خب، آیا توئونگ تاریخ اعلام زندگی مشترک توئونگ و معشوقش را محاسبه کرده است؟
- برای هر دوی ما، آن تشریفات به اندازه احساسی که به هم داریم مهم نیست. البته، با زن شجاعی مثل معشوقم، به خاطر فداکاریهایی که برایم کرده، مفصلترین تشریفات را مدیون او هستم.
توئونگ همچنین بیشتر برای زنش متاسف شد.
او چه چیزی را فدا کرد؟
- وقتی تصمیم گرفتم (به طور عمومی) خود واقعیام را آشکار کنم، میدانستم که آدم شجاعی هستم. اما دختری که من را به خاطر خودم میپذیرد، هزار برابر از من شجاعتر است. از نظر روانی، با خودم بودن، احساس راحتی بیشتری میکنم، اما این به آن معنا نیست که زندگیام آسانتر است. من فداکاری و شجاعت آن زن را تحسین میکنم.
توئونگ بارها و بارها از خانواده و فرزندانش نام برد؟
- من واقعاً بچه میخواهم و بارها به آن فکر کردهام. اما در واقعیت، من آماده نیستم که با فرزندان خودم بزرگ شوم. به کمی زمان بیشتر نیاز دارم.
منبع
نظر (0)