گذشته را پشت سر بگذارید تا با آرامش بیشتری زندگی کنید
پس از طوفانهای زندگی، سیو بلک تصمیم گرفت به زادگاهش، به همراه همسر سابقش، بازگردد.
چرا سیو بلک تصمیم گرفت در سن ۵۶ سالگی با همسر سابقش دوباره ازدواج کند؟
فهمیدیم که هنوز احساسات زیادی نسبت به هم داریم. در میانسالی، زن و شوهر بیشتر از روی «وظیفه» با هم رفتار میکنند تا «عشق».
در واقع، ما ازدواجمان را ثبت کرده بودیم اما هنوز مراسمی در کلیسا برگزار نکرده بودیم. چون در سوگ بودیم، هیچ برنامه مشخصی نداشتیم. خواهرم فوت کرده بود و برادرزادهام که فقط ۲۷ سال داشت - پسر برادر کوچکترم - هم تازه فوت کرده بود.
ما قصد داشتیم مراسمی خودمانی و بدون هیاهوی زیاد با دعوت از اعضای کلیسا و دوستان برگزار کنیم. من قصد داشتم لباس عروسی سنتی مردم بانا را بپوشم و در حضور خدایان سوگند ازدواج به همسرم را ادا کنم.
فرزندانم از این موضوع حمایت میکنند و از دیدن والدینشان در کنار هم خوشحال هستند. ما با این امید ازدواج کردیم که الگویی برای آنها باشیم.
وقتی دوباره با هم باشید، حاضرید چه چیزهایی را فدا کنید؟
ما الان ۳ سال است که با هم زندگی میکنیم. بعد از طوفان، هر دو همدیگر را بهتر درک میکردیم و با آرامش بیشتری به مسائل نگاه میکردیم. هر کدام از ما سعی میکردیم کمی طرف مقابل را درک کنیم تا همه چیز به خوبی پیش برود.
حالا دیگر از سر و صدا، بحث و جدل و غر زدن به هم خوشم نمیآید، بنابراین ترجیح میدهم اتفاقات ناخوشایند خانوادگی و کاری قبلی را فراموش کنم تا زندگی آرامتری داشته باشم. ترجیح میدهم انرژیام را برای غر زدن به هم و آواز خواندن ذخیره کنم.
وقتی برگشتم، لازم نبود چیزی را فدا کنم، احتمالاً او بیشتر فدا کرد. حالا سلامتیام از قبل ضعیفتر شده، بنابراین نمیتوانم کارهای سنگین انجام دهم، او هم مثل قبل اجازه نمیدهد کارهای زیادی انجام دهم.
هر روز تا دیروقت بیدار میماند و صبح زود بیدار میشود تا فرنی بپزد تا از خوکها مراقبت کند، مرغ و ماهی پرورش دهد و وقتی وقت آزاد دارد با نوههایش بازی میکند. من سه نوه دارم که خیلی دوستشان دارم. فقط تماشای بازی آنها مرا خوشحال میکند! (میخندد).
شوهر سابقتان بعد از طوفانهای زندگی چه رنگی به زندگی شما میبخشد؟
این شادی و با هم بودن است! او به همسرش فکر میکند، به او اهمیت میدهد و بیشتر از قبل از او مراقبت میکند. او همچنین دیگر در مورد خوانندگی سوال نمیکند، بنابراین من در انجام کارم احساس راحتی بیشتری میکنم.
روزهایی که از اجرا خسته به خانه برمیگشتم و خوابم میبرد، او همیشه مرا بیدار میکرد تا به من یادآوری کند که داروهای فشار خونم را سر وقت مصرف کنم... همین کارهای کوچک کافی بود تا من را تحت تأثیر قرار دهد و خوشحال کند.
زندگی من الان خیلی آرام است. نیازهای من هم ساده و معمولی است. غذا و زندگی در خانه خیلی معمولی است، مثل خیلی از کارگران دیگر اطرافم. بچهها همیشه دم در منتظرند تا مادربزرگ از سفرهای طولانی آوازخوانیاش برگردد.
وقتی آواز نمیخوانم، وقتم را صرف بازی با نوههایم میکنم، برای امرار معاش چای وحشی میفروشم و به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنم. حالا، تنها چیزی که کم دارم پول است و تنها چیزی که برایم مانده یک خانواده شاد است!
فشار ناشی از عدم پرداخت بدهی
سیو بلک اخیراً در یک برنامه تلویزیونی حضور داشت.
و بدهیات، آیا هنوز همهاش را پرداخت کردهای؟
من هنوز تحت فشار زیادی هستم زیرا هنوز تمام بدهی خود را به بانک پرداخت نکردهام، زیرا برای ساخت خانه و همچنین سرمایهگذاری در کشاورزی، پرورش خوک، مرغ و ماهی، پول قرض گرفتهام.
بعد از شکست کسب و کارم در سال ۲۰۱۳، همهگیری کووید-۱۹ از راه رسید و باعث شد دوباره به ورطه سقوط بیفتم. بارها بیصدا گریه کردم و از خودم پرسیدم: «چرا زندگیام اینقدر به بنبست رسیده؟!».
در طول اپیدمی، خوکها چیزی برای خوردن نداشتند زیرا کل روستا قرنطینه شده بود. شوهر و دو فرزندش مجبور شدند قرنطینه شوند زیرا یک مورد F0 در محل واکسیناسیون وجود داشت.
قرنطینه هنوز هم باید هر روز چند صد هزار دونگ بپردازد. در روستای من، کسب درآمد ۵۰ هزار دونگ در روز دشوار است، چه برسد به چند صد هزار دونگ در روز.
من در خانه تنها بودم و پولی برای کوبیدن برنج نداشتم، بنابراین مجبور شدم خودم با دست آن را بکوبم. همه در روستا غذا و نوشیدنی داشتند، بنابراین هر چه داشتیم با هم تقسیم میکردیم. وقتی خوکها به اندازه کافی بزرگ شدند، نمیتوانستیم آنها را به قیمت خوبی بفروشیم. من با چند خوک دهها میلیون دونگ ضرر کردم.
با این حال، بعد از همهگیری، وقتی توانستم آواز بخوانم و هر پنی را برای پرداخت بدهیام پسانداز کنم، همه چیز آسانتر شد.
اگرچه تعداد دفعات خواندن من زیاد نیست، حدود یک یا دو اجرا در هفته، اما گاهی اوقات برای یک ماه کامل هیچ دعوتی ندارم. تا زمانی که هر جا لازم باشد بخوانم، از رفتن به جاهای دور ابایی ندارم.
موسیقی به من کمک میکند تا مشکلات زندگی را فراموش کنم و هنگام ارتباط با افراد مختلف، شادی و خوشبینی پیدا کنم. همچنین کمتر نگران میشوم.
الان وضعیت سلامتیت چطوره؟
من بیماریهای زیادی دارم. اما سعی میکنم نگذارم بیماریام روی کار و زندگیام تأثیر بگذارد. با اینکه سلامتیام از قبل ضعیفتر شده، وقتی روی صحنه میروم، هنوز هم مشتاق هستم، هنوز هم خوب میخوانم و میتوانم به نتهای بالا برسم (میخندد).
الان بالای ۵۰ کیلوگرم هستم که ۲۰ کیلوگرم کمتر از قبل است. چون دیابت دارم، به رژیم غذاییام توجه میکنم.
مشکل معدهام هم از وقتی به چای وحشی روی آوردهام خیلی بهتر شده است. برای حفظ صدا و سلامتیام هم میدوم و یوگا انجام میدهم.
آرزوی زیادی ندارم جز سلامتی، زندگی شاد با فرزندان و نوههایم و رساندن صدایم به گوش شنوندگان. بعد از گذر از فراز و نشیبها، فقط از سلامتیام پشیمانم. بدون قدرت کافی، نمیتوانم کاری انجام دهم.
سیو برخواهد گشت
سیو بلک پیر رو یادت هست؟
من هم دلم برایش تنگ شده، اما چه میتوانم بکنم، زندگی ادامه دارد. حالم خوب است، همه چیز خوب است، بالاخره قویتر شدهام.
قبلاً زندگی را به رنگهای صورتی میدیدم، وقتی با حادثهای روبرو میشدم همه چیز سیاه بود، اما حالا فقط خنثی است (میخندد).
منظورم سیاه به معنای واقعی کلمه است! روز حادثه، در را محکم بستم، تنها بودم و تمام پردهها را مشکی کردم. متوجه شدم که از سر و صدا متنفرم، هرچند قبلاً عاشق جاهای پر سر و صدا بودم.
حتی میخواستم «برویم»، از این زمین ناپدید شوم تا هیچکس مرا نشناسد. در چنین بحران و استرسی بودم. حالا من متفاوت هستم، زندگی را دوست دارم و از مرگ میترسم! (با صدای بلند میخندد).
گذشته از همه اینها، آیا سیو با پروژه موسیقی خودش بازخواهد گشت؟ ده سال از آخرین باری که او محصول جدیدی منتشر کرده میگذرد و آیا مخاطبانش هنوز آنجا هستند؟
درسته، ده سال گذشته! واقعاً تحت تأثیر قرار گرفتم که بعد از همه فراز و نشیبهام، مخاطب هنوز هست، هنوز دوستم داره و تشویقم میکنه. این بزرگترین انگیزه برای منه که هر روز بهترین تلاشم رو بکنم.
من به تدریج در حال بازگشت هستم، اگرچه به ندرت در تلویزیون ظاهر میشوم، اما هنوز آواز میخوانم، در امور خیریه شرکت میکنم و با مخاطبان تعامل دارم. همیشه سعی میکنم آوازم را به خدمت مخاطبانی که مرا دوست دارند، درآورم.
در مورد این پروژه، من اولین کسی نیستم که به آن فکر میکنم، اما بدون پول چه کاری از دستم برمیآید؟
حالا، دو برادر کوچکترم از من حمایت میکنند تا آهنگ جدیدی با سبک خوانندگی متفاوت از قبل ضبط کنم. قطعاً برمیگردم اما به عنوان یک سیو بلک «دوباره عاشق».
ممنون!
سیو بلک در سال ۱۹۶۷ در خانوادهای از قوم با نا در کون توم متولد شد. او به خاطر اجرای آهنگهایی از نوازنده نگوین کونگ مانند: «میخواهم تا آخر عمر در کنارت زندگی کنم»، «میخوانم تا کسی را دوست داشته باشم»، «لی کافه فه بان می»، «دوی مات پلیکو» و... به یاد آورده میشود.
این خواننده در سال ۱۹۸۷ با آقای نگوین دوک هونگ، بازیکن سابق والیبال استان داک لک ، آشنا شد. پس از ۳ سال آشنایی، آنها ازدواج کردند و صاحب ۲ فرزند شدند.
این دو نفر به دلیل رابطه نامشروع آقای هونگ، چهار بار با هم اختلاف داشتند و از هم جدا شدند. در سال ۲۰۰۹، آنها رسماً راه خود را از هم جدا کردند. در سال ۲۰۱۳، او درگیر رسوایی میلیاردها دونگ بدهی شد. پس از این حادثه، سیو بلک برای زندگی به زادگاهش بازگشت. در سال ۲۰۱۹، این زوج دوباره به هم پیوستند و با هم از خانواده و فرزندانشان مراقبت کردند.
منبع








نظر (0)