Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

لیاقت اینجا بودن رو نداری...

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội25/03/2025

داماد این داستان را به صورت آنلاین منتشر کرد و باعث بحث داغی شد. در این داستان، فرد ترحم‌برانگیز و سزاوار سرزنش کیست؟


مادر شوهر در اوج قیمت‌ها، ۱۰۰ سکه طلا را که برای ساخت ویلا قرض گرفته بود، پس گرفت.

مردی ۳۵ ساله به نام کین اهل سین‌کیانگ چین، داستان خودش را در ویبو منتشر کرد و جنجال به پا کرد. افراد خارجی از داماد او دفاع کردند، در حالی که دیگران مادر شوهر و همسرش را سرزنش کردند. مشخص نیست که در داستان بالا، چه از نظر احساسی و چه از نظر منطقی، چه کسی درست می‌گوید و چه کسی اشتباه می‌کند.

مادرشوهرم ده سال پیش، وقتی قیمت طلا به حدود ۲۸۰۰۰ یوان/تیل (نزدیک به ۱۰۰ میلیون دانگ ویتنام) افزایش یافت، خواستار پس گرفتن طلایی شد که به من قرض داده بود. این یک رکورد بود! اما این در مقایسه با اسراری که مادرشوهرم پنهان کرده بود، هیچ بود. همسرم کاملاً بی‌خبر بود، انگار که از هیچ چیز خبر ندارد. می‌خواستم فوراً او را از خانه بیرون کنم... از اینکه می‌دیدم احساسات و تلاش‌هایم در طول این سال‌ها اینگونه مورد سوءاستفاده و تحقیر قرار می‌گیرد، بسیار آزرده خاطر شدم.

Vét thùng đưa hết cho con rể 100 cây vàng xây biệt thự, 10 năm sau mẹ vợ oà khóc khi bị đuổi khỏi nhà:

مادر شوهر به دختر و دامادش طلا قرض می‌دهد. عکس تزئینی.

Vét thùng đưa hết cho con rể 100 cây vàng xây biệt thự, 10 năm sau mẹ vợ oà khóc khi bị đuổi khỏi nhà:

این دو نفر از طلای قرض گرفته شده و پس‌انداز خود برای ساخت ویلا استفاده کردند. عکس تزئینی.

داستان از این قرار است که در سال ۲۰۱۵، بعد از اینکه مادرشوهرم شنید که من و همسرم قصد ساخت خانه داریم، او تمام طلایی را که پس‌انداز کرده بود، حدود ۱۰۰ سکه، بیرون آورد و به همسرم داد. او گفت که نیازی به استفاده از این طلا ندارد و آن را به من و همسرم قرض داد و هر زمان که داشتیم می‌توانیم آن را پس بدهیم، بنابراین او ما را تحت فشار قرار نداد. همسرم وقتی ازدواج کردیم یک قطعه زمین داشت و مادرشوهرم به ما گفت که آن را به او بدهیم.

من از مادرشوهرم بسیار خوشحال و سپاسگزار بودم. به همین دلیل هم بود که بعد از ساخته شدن خانه، او را به خانه‌ام بردم و با تمام وجود از او مراقبت کردم.

ما قصد داشتیم یک خانه باغ بزرگ بسازیم زیرا من حدود ۲.۸ میلیون یوان (۱۰ میلیارد دانگ ویتنام) داشتم - شامل پس‌اندازمان پس از ۵ سال زندگی مشترک، وام‌ها و پول والدینم. با این حال، وقتی ۱۰۰ سکه طلا از مادر شوهرم دریافت کردم و از دوستم که معماری می‌خواند مشاوره گرفتم، تصمیم گرفتم یک ویلای بزرگ بسازم. این رویای من در زمان تحصیل در دانشگاه فناوری هاربین نیز بود.

سپس ما یک ویلا ساختیم. پس از تکمیل این ملک خانوادگی، همسرم فرزند سوممان را به دنیا آورد. من می‌خواستم درآمد بیشتری کسب کنم، هم برای پرداخت بدهی و هم برای فراهم کردن بهترین زندگی برای خانواده‌ام، بنابراین انتقال شرکت به خارج از کشور را پذیرفتم تا مسئول نظارت بر ساخت و ساز باشم. من هنوز به خانه می‌رفتم، اما فقط برای چند ماه یا در تعطیلات. هر روز، با تماس تلفنی، رابطه‌مان را "گرم" می‌کردم. من هنوز هم مرتباً برای مادر و همسرم پول و هدیه می‌فرستادم و شرایط رفتن خواهرشوهرم به دانشگاه را فراهم می‌کردم...

برعکس، من تمام کارهای خانه و بچه‌ها را به همسرم می‌سپارم. چون سرم خیلی شلوغ است و به افراد خانه هم اعتماد دارم.

در پایان سال ۲۰۲۴، برای کار به خانه برمی‌گردم، زیرا پروژه‌های آنجا تقریباً پایدار هستند. و همچنین می‌خواهم به خانه برگردم، زیرا تقریباً ۱۰ سال از آخرین باری که دور از خانواده‌ام، دور از همسر و فرزندانم کار کردم می‌گذرد و اکنون اقتصاد بسیار پایدارتر است. همسرم، در چند سال گذشته که بچه‌ها بزرگ شده‌اند، فروش آنلاین را نیز امتحان کرده و درآمدی دارد.

مادرشوهرم حقوق بازنشستگی دارد، پولی که خانواده‌ام به او می‌دهند، اما نمی‌تواند زیاد پس‌انداز کند چون دخترش - که خواهرشوهرم هم هست - فوق لیسانس خوانده، فارغ‌التحصیل شده اما نتوانسته شغلی پیدا کند، اما او هم شخصیت رقابتی دارد و از مادرش می‌خواهد همه چیز را از لباس، کیف دستی‌های مارک‌دار گرفته تا ماشین و خانه برایش بخرد.

من هم تازه از این موضوع باخبر شدم.

در چند ماه گذشته، خواهرشوهرم زیاد به خانه‌ام می‌آمد. هر بار که می‌آمد، به اتاق مادرشوهرم می‌رفت و مدت زیادی صحبت می‌کرد. با این حال، من سرم شلوغ بود، بنابراین زیاد توجه نمی‌کردم تا اینکه عصر هفته گذشته، بعد از شام ابتدای این هفته، مادرم ناگهان گفت که حرفی برای گفتن دارد. آن حرف این بود: «می‌خواهم ۱۰۰ سکه طلایی را که به شما قرض داده‌ام پس بگیرم». من شوکه شده بودم...

Vét thùng đưa hết cho con rể 100 cây vàng xây biệt thự, 10 năm sau mẹ vợ oà khóc khi bị đuổi khỏi nhà:

مادر شوهر می‌خواهد ۱۰۰ سکه طلا را که قیمتش به اوج خود رسیده است، پس بگیرد. عکس تزئینی.

البته، اگر قرض بگیرید، باید بازپرداخت کنید، اما من هنوز آماده نیستم، و از همه مهم‌تر، چرا در این زمان که قیمت طلا در بالاترین حد خود قرار دارد و به حدود ۲۸۰۰۰ یوان/تیل طلا (نزدیک به ۱۰۰ میلیون دانگ ویتنام) رسیده است، درخواست بازپرداخت می‌کنید؟

خب، از کجا باید پول دربیارم؟ چند سال گذشته سخت کار کرده‌ام تا از خانواده‌ام، از جمله مادرشوهرم، مراقبت کنم. حالا هر سه فرزندم در مدارس بین‌المللی درس می‌خوانند که خیلی هم گران است.

مادرشوهرم آنقدر غیرمنطقی بود که من و شوهرم را مجبور کرد که هر ۱۰۰ سکه طلا را یکجا بپردازیم. هر چقدر التماسش کردم که پرداخت را به تعویق بیندازد، باز هم قبول نکرد. ما مدام بحث می‌کردیم تا اینکه ناگهان مادرشوهرم ناگهان گفت که می‌خواهد از طلاها به عنوان جهیزیه دختر دومش - خواهرشوهرم - استفاده کند.

به همین بسنده نکردم، وقتی فهمیدم زمینی که من و همسرم این ویلای بزرگ را در آن ساخته‌ایم، هنوز به نام مادرم است. اگر طلاها را به موقع برنگرداندیم، او تمام ملک را به دختر دومش منتقل خواهد کرد، بیشتر شوکه شدم.

داماد آنقدر عصبانی بود که مادرزنش را از خانه بیرون کرد: این بحث هنوز پایانی ندارد.

خیلی بی‌رحمانه است. آیا وقتی این را می‌گوید احساس گناه نمی‌کند؟ خانواده ما کجا زندگی می‌کردند و از کجا پول داشتند که یکجا ۱۰۰ سکه طلا بدهند؟ احساس می‌کنم بعد از ۱۷ سال دامادی در این خانه و ۱۰ سال کار کردن در جایی دور، حمایت از خانواده همسرم، و حالا که این‌طور بی‌رحمانه با من رفتار می‌شود، به من خیانت شده است. رو به همسرم می‌کنم، فقط می‌توانست گریه کند. راستش را بخواهید، او فقط یک فرزندخوانده بود، اما همیشه او را مادر واقعی خود می‌دانست. او همچنین با ما خیلی خوب رفتار می‌کرد، بنابراین من هرگز به او شک نکردم.

همسرم گفت وقتی پول را قرض گرفت، تاریخ بازپرداخت را مشخص نکرد، چون هرگز فکر نمی‌کرد مادرش ناگهان پول را بخواهد. همین اتفاق برای زمینی که روی آن زندگی می‌کنیم هم افتاد. او فقط فکر می‌کرد که مادرش است، پس باید آن را رها کند. خدای من، هیچ حماقتی بزرگتر از این نیست. مادرشوهرم واقعاً زیاده‌روی می‌کند. او کاملاً رفتارش را تغییر داد و مصمم بود که به هر قیمتی آن را پس بگیرد، هرچند همسرم آنقدر گریه کرد که تقریباً از حال رفت.

این خانه، نه تنها حاصل عرق و اشک من و همسرم است، بلکه رویای هر دوی ماست. زندگی در یک ویلا، اما هیچ کس نمی‌داند که ما برای رسیدن به اینجا چه سختی‌هایی کشیدیم. شاید، فکر می‌کنم مادرشوهرم باید کمی درک کند، اما او خیلی سنگدل است.

خیلی عصبانی بودم، وسایلم را جمع کردم، چمدانم را کشیدم و با وجود گریه مادرشوهرم، او را از خانه بیرون کردم. حتی همسایه‌ها را خبر کردم تا ببینند من نامحرم هستم یا نه. مهم نیست مردم چه می‌گویند، باید زیر پتو باشی تا بفهمی شپش دارد یا نه.

Vét thùng đưa hết cho con rể 100 cây vàng xây biệt thự, 10 năm sau mẹ vợ oà khóc khi bị đuổi khỏi nhà:

داماد درد زیادی دارد. عکس تزئینی.

من همچنین رک و راست به همسرم گفتم تا احساس گناه نکند: «او لیاقت ندارد اینجا باشد، روبروی تو و فرزندانمان. در ده سال گذشته، ما هر روز از او مراقبت کرده‌ایم. در ده سال گذشته، من کودکی فرزندانم، روزهای دور از خانواده‌ام را برای پول درآوردن معامله کرده‌ام. من خسته‌ام، من بدبختم. و حالا تو به من می‌گویی که همه اینها را از من بگیر. من انگار چنین مادری ندارم.»

اما مادرشوهرم هیچ کاری برای آرام نگه داشتن او نکرد. او مدام خواهرشوهرم را به دنبال زمین و طلا می‌کشید تا از او زمین بگیرد. داشتم دیوانه می‌شدم. من هیچ کار اشتباهی نکرده بودم. خانواده‌ام هزینه ساخت و ساز را پرداخت کردند. او گفته بود وقتی طلاها را به دست آورد، آنها را پس می‌دهد، اما حالا که قیمت طلا به بالاترین حد خود رسیده، فوراً آنها را مطالبه می‌کند. پس پولی را که تمام این سال‌ها صرف زندگی در خانه من کرده به او برگردانید. پولی که هر ماه برایش می‌فرستادم، پولی که هر بار که به بیمارستان می‌رفت خرج می‌کرد،...

رابطه ما الان به هم ریخته است. دیروز، او من و شوهرم را تهدید کرد که اگر پول ندهیم، به پلیس زنگ می‌زند.

پس از انتشار این مقاله در شبکه‌های اجتماعی، به سرعت مورد توجه بسیاری از کاربران اینترنتی قرار گرفت. بسیاری از نظرات در مورد اینکه چه کسی در داستان فوق درست و چه کسی اشتباه کرده است، بحث می‌کردند. زیرا هر فرد رنج خود را دارد. مشکل قرض گرفتن طلا، زمین یا ویلا را نمی‌توان بر اساس احساسات حل کرد و حتی شامل قانون نیز می‌شود.

«اشتباه اینجاست که ما بیش از حد روی احساسات تأکید می‌کنیم. هم مادری که به ما طلا قرض داد و هم فرزندی که آن را قرض گرفت، یکسان بودند. آنها خیلی سهل‌گیر و مردد بودند، بنابراین اکنون هم عشق و هم وفاداری خود را از دست داده‌اند. البته، اگر قرض بگیرید، باید پس بدهید، اما آیا بهتر نبود که زمان مشخصی تعیین می‌کردند؟ حالا او درخواست پس گرفتن آن را دارد، این اشتباه نیست، فقط مناسب نیست. در آن زمان، او 100 سکه طلا را یکجا به ما داد، پس چرا باید آن را تقسیم کنیم و پس بدهیم؟»

نمی‌توانیم به اجازه دادن به مادرشوهر برای زندگی، مراقبت از او یا دادن پول به او اشاره کنیم، زیرا این کارها داوطلبانه و همچنین بخشی از مسئولیت فرزندان است.

بعد موضوع ویلا و زمین پیش می‌آید. من نمی‌فهمم چطور توانستی بدون داشتن دفترچه قرمز از ابتدا خانه‌ای بسازی. اما برعکس، مادرت آشکارا اشتباه می‌کند، او طلا می‌خواست و حالا خانه و زمین را هم می‌خواهد، حیف است».... این نظر یکی از کاربران اینترنتی است که واکنش‌های زیادی را به خود جلب کرد.

همه متفق القول به داماد نصیحت کردند که راه حل مناسبی پیدا کند، عجولانه حرف نزند و عقلش را از دست ندهد، مثلاً: وکیل بگیرد، با مادرشوهرش بنشیند و بحث کند...



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/vet-thung-dua-het-cho-con-re-100-cay-vang-xay-biet-thu-10-nam-sau-me-vo-oa-khoc-khi-bi-duoi-khoi-nha-ba-khong-xung-de-o-day-172250324202619183.htm

برچسب: مادر شوهر

نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

هنرمند مردمی، شوان باک، «مجری مراسم» ازدواج ۸۰ زوج در خیابان پیاده‌روی دریاچه هوان کیم بود.
کلیسای جامع نوتردام در شهر هوشی مین با نورپردازی‌های زیبا به استقبال کریسمس ۲۰۲۵ می‌رود.
دختران هانوی برای کریسمس لباس‌های زیبایی می‌پوشند
روستای گل داوودی تت در گیا لای که پس از طوفان و سیل، حال و هوای بهتری پیدا کرده، امیدوار است که دیگر قطعی برق برای نجات گیاهان وجود نداشته باشد.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

کافی‌شاپ هانوی با صحنه کریسمس اروپایی‌مانندش، تب و تاب ایجاد می‌کند

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول

Footer Banner Agribank
Footer Banner LPBank
Footer Banner MBBank
Footer Banner VNVC
Footer Banner Agribank
Footer Banner LPBank
Footer Banner MBBank
Footer Banner VNVC
Footer Banner Agribank
Footer Banner LPBank
Footer Banner MBBank
Footer Banner VNVC
Footer Banner Agribank
Footer Banner LPBank
Footer Banner MBBank
Footer Banner VNVC