Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

درس سوم: مورد اصابت گلوله M79 قرار گرفتم، یک چشمم را از دست دادم اما همچنان داوطلب رفتن به نبرد شدم

بمب‌ها و گلوله‌های ناشی از نبردهای شدید، یک چشم آقای نگوین ون توان (متولد ۱۹۴۰، کمون شوان ترونگ، شهر دا لات، استان لام دونگ) را از بین برد. جنگ همچنین دو قطعه گلوله برنزی را به او «اهدا» کرد. در طول ۵۰ سال گذشته، قطعات آن گلوله‌ها به بخشی از شواهد تاریخی تبدیل شده‌اند و همراه بدن این جانباز شجاع هستند.

Báo Công an Nhân dânBáo Công an Nhân dân03/04/2025

نگوین ون توان، کهنه سرباز، گفت: «این یادآوری سال‌های طولانی مقاومت برای فرزندان ما و نسل‌های آینده است. بهای صلح ، استقلال، آزادی و وحدت ملی امروز باید با خون میلیون‌ها ویتنامی در طول نسل‌ها پرداخت شود!»

۵۰ مرد ۳.jpg -۰
نگوین ون توان، کهنه سرباز، از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۵ در نبردهای سهمگین بسیاری شرکت کرد و در آزادسازی جنوب و اتحاد مجدد کشور نقش داشت.

نگوین ون توان، جانباز، اهل ناحیه دای لوک ( کوانگ نام )، در سال ۱۹۵۵ به دنبال والدینش به کمون شوان ترونگ، حدود ۳۰ کیلومتری شرق مرکز شهر دا لات، نقل مکان کرد. این سرزمینی است که با کوه‌ها و جنگل‌ها احاطه شده است و همچنین برای حرکت به ساحل جنوبی مرکزی از طریق گذرگاه سونگ فا به استان نین توآن مناسب است. شوان ترونگ به مکانی با تمام شرایط برای ما تبدیل شد تا یک پایگاه انقلابی بسازیم و مخفیانه در قلب دشمن فعالیت کنیم. در سال ۱۹۶۴، آقای توان به چریک‌ها پیوست و اولین فرد در این منطقه شد که به نیروهای مسلح پیوست و اولین هسته حزبی کمون شوان ترونگ، شهر دا لات را تأسیس کرد.

پس از حمله هوشمندانه‌ای که در سال ۱۹۶۸ منجر به کشته شدن بیش از ۱۰ سرباز و متخصص نظامی در ایستگاه رادار ترام هان شد، آقای توان مورد اعتماد مافوق‌هایش قرار گرفت و برای آموزش افسران جهت آماده‌سازی منابع برای جنگ طولانی به شمال فرستاده شد. بیش از یک سال بعد، این سرباز به میدان نبرد جنوب منتقل شد و به عنوان فرمانده گروهان به لشکر هفتم منصوب شد و مستقیماً در استان‌های جنوب شرقی جنگید. آقای توان گفت: «آن دوران بسیار دشوار بود و از هر نظر کمبود داشتیم. هنگام جنگ با دشمن، آشکارا می‌جنگیدیم، اما فعالیت‌های ما باید کاملاً مخفی نگه داشته می‌شد!...»

از سال ۱۹۷۳، زمانی که نیروهای ما قوی‌تر و سازماندهی خوبی داشتند، واحدهای زیرزمینی آماده بودند تا با دشمن بجنگند و منطقه عملیاتی خود را گسترش دهند. جاده ۱۳، از مرز کامبوج تا بین فوک، بین دونگ تا سایگون، سپس به یک "جاده خونین" با نبردهای شدید، مرگ و زندگی بین ما و دشمن تبدیل شد. آقای توان هنگام بازگو کردن بخشی از تاریخ جنگ وحشیانه، با صدای خفه‌ای گفت: "بسیاری از سربازان ما قهرمانانه جان خود را فدا کردند!... ارتش دشمن بسیار قدرتمند بود و سلاح‌های آنها بسیار مدرن بود. هر بار که رژه می‌رفتند، اغلب تانک‌ها و خودروهای زرهی را برای پاکسازی راه می‌فرستادند و به دنبال آنها خودروهایی که سربازان را به خشکی می‌بردند، حرکت می‌کردند. ما عمدتاً با جنگ چریکی می‌جنگیدیم و از ضعیف‌ها برای حمله به قوی‌ها استفاده می‌کردیم. موازنه قدرت بین دو طرف بسیار نامتناسب بود، اما سربازان ما بسیار شجاعانه جنگیدند و از فداکاری نترسیدند!...".

در اوایل سال ۱۹۷۳، لشکر هفتم تصمیم گرفت جبهه‌ای در لاک نین باز کند تا منطقه عملیاتی در منطقه هم‌مرز با کامبوج را گسترش دهد و شرایط را برای نبرد طولانی‌مدت با دشمن آماده کند. از سمت مرز، ما "یک مسیر خونین را باز کردیم" و مستقیماً به واحدهای پادگان دشمن در امتداد بزرگراه ۱۳ حمله کردیم تا یک کریدور نسبتاً امن برای اجرای برنامه بلندمدت ایجاد کنیم. دو طرف به شدت جنگیدند و تلاش کردند تا در میدان نبرد برتری پیدا کنند. پس از روزها نبرد، نیروهای ما با استقامت جنگیدند و بسیاری از سربازان شجاعانه فداکاری کردند. دشمن متحمل خسارات زیادی شد و با خطر شکست روبرو شد، دشمن نیروها و وسایل نقلیه مستقر در دروازه سایگون را بسیج کرد تا بیایند و نیروها را دوباره پر کنند. پس از روزها نبرد، هم ما و هم دشمن به طور مداوم نیروهای کمکی را افزایش دادیم و از واحدهایی که مستقیماً در حال جنگ بودند، پشتیبانی کردیم.

در طول این نبرد شدید که چندین روز طول کشید، سرباز نگوین وان توان مورد اصابت گلوله M79 دشمن قرار گرفت و به شدت مجروح شد. او توسط همرزمانش نجات یافت و به پشت جبهه منتقل شد. وقتی به هوش آمد، دیگر نمی‌توانست نور چشم راستش را ببیند و زخم‌های بی‌شماری ناشی از بمب‌ها و گلوله‌ها بر بدنش داشت. میدان نبرد فاقد دارو بود و هیچ شرایطی برای درمان وجود نداشت، بنابراین جراحات او جدی‌تر و جدی‌تر شد. مافوق‌هایش دستور دادند که سرباز نگوین وان توان فوراً برای درمان به شمال منتقل شود تا جانش نجات یابد.

پس از ۷ روز و شب حرکت، مخفیانه عبور از خطوط دشمن، آقای توان به هانوی منتقل شد. با این حال، پزشکان نتوانستند چشم راست او را نجات دهند. دو تکه گلوله مسی که هنوز در ناحیه چشم راست فرو رفته بود، کشف شد. خوشبختانه به دلیل کمبود دارو و ابزار جراحی، زخم آقای توان به تدریج بهبود یافت، اما دو تکه گلوله هنوز خارج نشده بودند. در اوایل سال ۱۹۷۵، واحدهایی از سپاه اول ارتش برای جذب سرباز هجوم آوردند و آنها را به میدان نبرد جنوب سرازیر کردند. مجموعه‌ای از نبردهای بی‌سابقه و گسترده، لشکرکشی تاریخی هوشی مین را آغاز کرد. در زمانی که تمام کشور برای جنوب عزیز می‌جنگید، نگوین ون توان، سرباز زخمی، با لقب "توان یک چشم" مشتاقانه به میدان نبرد شدید بازگشت.

در اوایل آوریل ۱۹۷۵، آقای توان به عنوان فرمانده C3، گردان ۲۰۰ نیروهای ویژه C، منطقه نظامی ۶، در بین توآن منصوب شد. آقای توان گفت: «این واحد اصلی است که مرتباً با دشمن می‌جنگد، در نبردهای کلیدی و تعیین‌کننده در نبردهای منطقه نظامی ۶ می‌جنگد یا مستقلاً علیه پایگاه‌های استراتژیک و پایگاه‌های عقبه ایالات متحده - دست‌نشانده!... - می‌جنگد.» در این زمان، دشمن در بسیاری از جبهه‌ها شکست خورد، عقب‌نشینی کرد، تجمع کرد، در استان‌های همسایه و دروازه سایگون سنگر گرفت و این مکان را به یک خط دفاعی محکم برای مقابله با ارتش آزادی‌بخش تبدیل کرد. اگرچه دشمن با سلاح‌های مدرن متعدد بود، اما آنها گروهی از نیروهای ناامید متشکل از واحدهای شکست‌خورده بودند که توسط ارتش ما تکه‌تکه شده بودند، بنابراین تمام روحیه جنگی خود را از دست دادند. در روزهای پایانی آوریل ۱۹۷۵، هنگامی که توسط ارتش ما محاصره شدند، برای حمله هجوم آوردند، دشمن با ضعف مقاومت کرد و فرار کرد، برخی دست خود را بالا بردند و تسلیم شدند.

آقای نگوین ون توان به همراه رفقایش، پس از شکست دادن دشمن در بین توان، به زادگاهش دا لات بازگشت، که این نیز زمانی بود که نیروهای دشمن در اینجا وارد دوره‌ای از بحران شدید می‌شدند. از اواخر مارس ۱۹۷۵، بیش از ۱۵۰۰۰ نیروی دشمن که با خطر محاصره شدن توسط نیروهای ما روبرو بودند، شروع به عقب‌نشینی از دا لات - توین دوک کردند و برای دفاع به سایگون عقب‌نشینی کردند. واحدهای ما با استفاده از فرصت، به سرعت بزرگراه ۱۱ را اشغال کردند، کائو دات - شوان ترونگ را کنترل کردند و بزرگراه ۱۱ را تا دا لات دنبال کردند. در ۳ آوریل ۱۹۷۵، گردان‌های ۱۸۶ و ۸۴۰، پس از آزادسازی دی لین، تونگ نگییا را اشغال کردند و بزرگراه ۲۰ را از دوک ترونگ تا دا لات دنبال کردند. حدود ساعت ۸ صبح روز ۳ آوریل ۱۹۷۵، نیروهای ما وارد ساختمان اداری استان توین دوک شده و آن را تصرف کردند و دولت دست نشانده رسماً سقوط کرد.

پس از سال ۱۹۷۵، آقای نگوین ون توان سمت معاون فرمانده ناحیه دون دونگ و کمیسر سیاسی ناحیه دون دونگ را تا زمان بازنشستگی در سال ۱۹۸۷ با درجه سرگرد بر عهده داشت. آقای نگوین ون توان با دستاوردهای خود در طول جنگ و همچنین زمان صلح، توسط حزب و دولت مورد تقدیر قرار گرفت و عناوین شریف زیادی به او اعطا شد.

منبع: https://cand.com.vn/Phong-su-tu-lieu/bai-3-trung-dan-m79-bi-mat-mot-mat-van-xung-phong-ra-tran-i763909/


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

یک طرفدار زن با لباس عروس در کنسرت جی-دراگون در هونگ ین شرکت کرد
مجذوب زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه
برنج جوان مِی تری (Me Tri) در آتش می‌سوزد و با ریتم کوبنده‌ی هاون برای محصول جدید، غوغا می‌کند.
نمای نزدیک از تمساح مارمولک در ویتنام، که از زمان دایناسورها وجود داشته است

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

تران تی تو هین، دانش‌آموز برنده جایزه دختر شایسته ویتنام، از طریق آثار ارسالی به مسابقه ویتنام شاد، درباره ویتنام شاد صحبت کرد.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول