Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

Độc lập - Tự do - Hạnh phúc

در خلوت خود التیام پیدا کنید، آن را به یک روند بزرگ تبدیل نکنید

Báo Tuổi TrẻBáo Tuổi Trẻ11/04/2024


Tôi không khuyến khích việc tự mình chữa lành cho mình. Nhưng mỗi người trẻ chúng ta cũng cần nhìn nhận chính xác vấn đề của mình - Ảnh minh họa: Winch

من خوددرمانی را تشویق نمی‌کنم. اما هر یک از ما جوانان نیز باید به مشکلات خودمان با دقت نگاه کنیم - تصویر: وینچ

وقتی داستان «احساس رنجش، احساس بیماری» یا «احساس اینکه مشکلی دارم» را تعریف کردم، فکر کردم دوستانم واکنش نشان خواهند داد.

افرادی که واقعاً می‌خواهند بهبود یابند، اغلب صلح را انتخاب می‌کنند.

من در هوی آن زندگی می‌کنم، بنابراین خارجی‌های زیادی را می‌شناسم، اکثراً کره‌ای، ژاپنی... که تصمیم گرفته‌اند برای مدت طولانی به هوی آن بیایند به این امید که آرامش خاطر پیدا کنند.

آنها تحت فشار زندگی و کار در کشورهای صنعتی هستند؛ بسیاری از آنها از سندرم جنگ رنج می‌برند. برخی نیز از نظر روانی تحت تأثیر شوک‌های زندگی آسیب دیده‌اند و اکثر آنها می‌خواهند مکانی آرام برای تفکر به تنهایی، کاملاً جدا از روابط، پیدا کنند.

و این افراد اغلب بسیار آرام زندگی می‌کنند. آنها ترجیح می‌دهند کتاب بخوانند، مدیتیشن کنند، یوگا انجام دهند؛ برخی کارهای خیریه انجام می‌دهند، کشاورزی معیشتی می‌کنند. چیزی که این افراد مشترک دارند این است که محتاط هستند، همیشه لبخند می‌زنند و از همه غریبه‌ها در هر کجا که می‌روند استقبال می‌کنند.

و همچنین به ندرت می‌بینم کسی هدف واقعی خود را از انتخاب هوی آن، شفا یافتن، فاش کند. به سادگی، آنها نمی‌خواهند کسی بداند که تنها و غمگین هستند. این با افرادی که این روزها در اینترنت زیاد در مورد "شفا" صحبت می‌کنند، متفاوت است.

چرا اخیراً کلمه «التیام» را بیشتر می‌شنویم؟ چیزی که به طور خاص گیج‌کننده است این است که می‌بینم جوانان بیشتر «به دنبال آرامش و نیاز به شفا هستند».

افراد مبتلا به بیماری روانی و شوک روانی نیاز به درمان دارند. اما به طرز عجیبی، بسیاری از دوستان من حتی شغل ندارند و به والدین و اقوام خود متکی هستند. اما آنها مرتباً در کلاس‌هایی مانند مدیتیشن و یوگای درمانی شرکت می‌کنند.

مشکلی که دارید را شناسایی کنید

بعضی وقت‌ها هنوز هم مشکلات روانی دارم. کار خسته‌کننده است، فشار اقتصادی ، پول، روابط باعث می‌شود که خسته شوم و بخواهم تسلیم شوم. هیچ‌وقت نمی‌توانم سال‌های فارغ‌التحصیلی و شروع به کارم را فراموش کنم. تمام رویاهایم در مورد کار وقتی واقعیت را لمس کردم، فرو ریخت.

رئیسم می‌گفت والدین در روستاها انتظارات خیلی بالایی از فرزندانشان دارند. من هم نگرانی‌های خودم را داشتم و نمی‌توانستم آنها را با آنها در میان بگذارم. فقط کسانی که از روستاها آمده بودند می‌دانستند که بزرگ کردن فرزند برای رفتن به دانشگاه چقدر برای والدین سخت است. بنابراین وقتی فارغ‌التحصیل می‌شدند، بچه‌ها فشار زیادی برای جبران زحمات والدینشان داشتند.

پدر و مادرم چیزی نمی‌خواهند، اما از طریق مکالمات روزانه‌مان، می‌دانم که آنها بسیار فقیر هستند. من همیشه چیزهای خوبی در مورد شغل و درآمدم می‌گویم تا پدر و مادرم را در روستا خوشحال کنم. اما این درست نیست.

زمانی بود که آنقدر خسته بودم که مرخصی خواستم و با موتورسیکلتم به یک روستای قومی دورافتاده در منطقه کرونگ پا، گیا لای، رفتم تا استراحت کنم و مدتی از همه چیز دور شوم. گریه کردم. برای اولین بار احساس ضعف کردم.

بعد ناگهان متوجه شدم که ضعیف هستم. همه هنوز خوب زندگی می‌کردند، هنوز همه چیز را از سر می‌گذراندند. من داشتم «ارتباطم را از دست می‌دادم»، که یعنی بزدل و تسلیم شده بودم.

به شهر برگشتم و خودم را کاملاً تغییر دادم. همه چیز را مرور کردم، دیدم کجا اشتباه کرده‌ام، چه چیزهایی خوب و چه چیزهایی بد بوده و مصمم شدم آنها را اصلاح کنم. همه چیز روشن‌تر و شادتر از گذشته‌ی تاریک و ضعیف بود.

من کاملاً به فرد دیگری تبدیل شدم، ساده‌تر و شجاع‌تر فکر می‌کردم. احساساتم را پنهان نمی‌کردم، نسبت به درآمد و زندگی‌ام احساس «غرور کاذب» نمی‌کردم، بلکه فقط آنچه را که داشتم می‌گفتم.

من یک بحران روانی را پشت سر گذاشتم، یک مشکل واقعی وجود داشت. راهی که خودم را درمان کردم این بود که پزشک خودم باشم. به خودم گفتم که از جوانی رنج کشیده‌ام، نمی‌توانم دلسرد شوم و بعد از اینکه تا اینجا آمده‌ام، تسلیم شوم. پدر و مادرم در روستا هنوز دوران سختی را می‌گذراندند، آنها تمام عمرشان سخت کار کردند، پدربزرگ و مادربزرگم با فرانسوی‌ها جنگیدند و سپس برای جنگ با آمریکایی‌ها به میدان جنگ رفتند، اما هیچ کس آنها را درمان نکرد. چرا نوه‌های آنها اینقدر ضعیف هستند؟

من طرفدار خوددرمانی نیستم. اما هر یک از ما جوانان نیز باید به مشکلات خودمان به طور دقیق نگاه کنیم.

خستگی و فشار فقط بخشی از زندگی هستند. چالش‌ها فقط به موفقیت ارزش می‌بخشند و نتایج را زینت می‌دهند، نه بهانه‌ای برای تسلیم شدن و التیام یافتن.

«شفا» را چیزی والا و ارزشمند ندانید. جوهره این کلمه صرفاً یافتن درمانی برای یک بیماری روانی است. وقتی بیماری دارید، آن را پنهان می‌کنید، نمی‌خواهید دیگران از آن مطلع شوند و نگران آن باشند. هیچ‌کس نمی‌خواهد دیگران شما را ضعیف و نحیف ببینند. هیچ‌کس به آن افتخار نمی‌کند.

بنابراین آیا ما واقعاً آنقدر از نظر روحی «آسیب دیده» هستیم که باید برای یافتن جایی برای «التیام» وقت ملاقات بگیریم؟

آیا تا به حال آرزوی شفا داشته‌اید؟ آیا فکر می‌کنید به اشتراک گذاشتن «تمایل به شفا» توسط جوانان در شبکه‌های اجتماعی فقط برای سرگرمی است یا نشان دهنده تمایل واقعی آنهاست؟ لطفاً نظر خود را به آدرس ایمیل tto@tuoitre.com.vn ارسال کنید. Tuoi Tre Online از شما متشکریم.



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

در ساحل گیا لای، با احتیاط روی صخره تاب می‌خورد و به سنگ‌ها می‌چسبد تا جلبک دریایی جمع کند.
۴۸ ساعت شکار ابرها، تماشای مزارع برنج، خوردن مرغ در وای تای
راز عملکرد برتر Su-30MK2 در آسمان با دین در تاریخ 2 سپتامبر
تویین کوانگ در طول شب جشنواره با فانوس‌های غول‌پیکر نیمه پاییزی روشن می‌شود.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول