Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

تراموا دانگ توی و تابستان‌های سرنوشت‌ساز

«در جستجوی توی» نام کتاب رابرت وایتهرست است که داستانی را بازگو می‌کند که ۲۰ سال پیش سر و صدای زیادی به پا کرد، داستانی که اولین بار (به زبان ویتنامی) در کتاب تازه منتشر شده «تراموا دنگ توی و دفتر خاطرات سوم» فاش شد.

Báo Thanh niênBáo Thanh niên16/06/2025

«۳۵ سال پیش، در یک بعدازظهر اواخر ژوئن ۱۹۷۰، او در مسیر آن دورترین کوه کشته شد، و حالا دلیل اینکه چرا ما سعی کردیم در یک روز در اوایل آگوست ۲۰۰۵ به آنجا برسیم را به شما می‌گویم...»، رابرت وایتهرست، یکی از دو جانباز آمریکایی که به بازگرداندن خاطرات تراموا دنگ توی به ریشه‌هایش کمک کردند، درباره تابستان‌های فراموش‌نشدنی با دو پسرعمو در سفر «یافتن توی» نوشت. آن تابستان‌های سرنوشت‌ساز!

تابستان ۱۹۷۰ و ۳۵ سال جستجوی متعهدانه

رابرت وایت‌هرست درباره «ملاقات سرنوشت‌ساز» برادر کوچکترش با دو دفتر خاطراتش در تابستان آتشین ۱۹۷۰ که بعدها به مدت ۳۵ سال ذهن این کهنه سرباز آمریکایی را تسخیر کرد، گفت: «در آوریل ۱۹۶۷، یک پزشک زن جوان از هانوی به کلینیکی در دوک فو اعزام شد که به غیرنظامیان و سربازان محلی که علیه نیروهای آمریکایی، کره شمالی و ویتنام جنوبی در جنوب کوانگ نگای (...) می‌جنگیدند، خدمت می‌کرد. در سپتامبر ۱۹۶۹، برادر کوچکترم، فرد وایت‌هرست، برای خدمت در پایگاه آمریکایی به نام ال‌زی برونکو، که در دامنه تپه‌ای بزرگ درست در شرق دوک فو ساخته شده بود، به جنوب کوانگ نگای رسید...».

تراموا دانگ توی و تابستان‌های سرنوشت‌ساز - عکس ۱.

در تابستان ۲۰۰۶، راب در مدرسه چو وان آن، در کلاسی که توی قبلاً می‌نشست، ایستاد و برای دانش‌آموزان از سفرش برای پیدا کردن توی گفت - عکس: ارائه شده توسط خانواده

«... در اوایل دهه ۱۹۹۰، تعدادی از چیزها در زندگی ما شروع به تغییر کردند، که مهمترین آنها جستجوی بیهوده فرد برای یافتن خانواده توی ترام و در نهایت استعفای او از اف‌بی‌آی بود. با ادامه تغییرات، فرد در تلاش برای انجام کاری در مورد دفتر خاطرات راحت‌تر شد و شروع به جستجوی ارتباط با اعضای باقی مانده خانواده «دشمن» کرد. فرد در طول مبارزاتش با دولت و اف‌بی‌آی کاملاً مشهور شده بود و شروع به صحبت در مورد دفتر خاطرات توی ترام با نویسندگان، روزنامه‌نگاران و تهیه‌کنندگان کرد، با این فکر که شاید تبلیغ مناسب در قالب یک مقاله، کتاب یا فیلم بتواند به دست کسی در ویتنام برسد.

در طول چند سال بعد، اغلب تماس‌هایی از فرد دریافت می‌کردم که مشتاق بودند درباره شخص یا سازمانی که علاقه‌مند بود صحبت کنند، اما در نهایت، هیچ‌کدام از این علاقه‌مندی‌ها به نتیجه نرسید. به نظر می‌رسید که مردم در مورد ریشه‌های این کتاب‌های کوچک مشکوک بودند...

در سال ۲۰۰۰ پدرم فوت کرد. وقتی فرد دوباره به خاطرات فکر کرد، احساس بدبینی به او دست داد. ما دوباره در مورد این موضوع صحبت کردیم و در تماس‌های تلفنی و نامه‌های فرد، رگه‌هایی از ناامیدی وجود داشت. به نظر می‌رسید مرگ پدرمان تأکیدی بر این بود که اگر والدین دکتر هنوز زنده بودند، اکنون در دهه ۸۰ زندگی خود بودند، بنابراین زمان رو به اتمام بود. و شاید به دلیل همین اضطراب، فرد شروع به ترسیدن از این کرد که خاطرات توسط دولت گرفته شود، سوزانده شود، دزدیده شود، مصادره شود یا در یک تصادف. او حتی بیشتر نگران بود که اگر بمیرد، خاطرات گم شود و هیچ کس نداند که آنها چه هستند.

تراموا دانگ توی و تابستان‌های سرنوشت‌ساز - عکس ۲.

برادران وایت‌هرست و خانم دوآن نگوک ترام (مادر شهید دانگ توی ترام) در گورستان شهدای تو لیم، هانوی - محل دفن خانم توی - اوت ۲۰۰۵ - عکس: ارائه شده توسط خانواده

پیشنهاد دادم از دو دفتر خاطرات کپی گرفته و آنها را دیجیتالی کنیم تا حداقل به این ترتیب حفظ شوند. فرد دو دفتر خاطرات را اسکن کرد و خیلی زود من یک سی‌دی حاوی آن نسخه تهیه کردم. ما تعدادی از سی‌دی‌ها را در اطراف پخش کردیم، اما البته این کمکی به پیدا کردن خانواده دکتر نکرد. من یک روزنامه‌نگار بسیار مشتاق را به یاد دارم که با فرد در مورد دفتر خاطرات صحبت می‌کرد و ناامیدی او را وقتی که تمام تلاش‌هایش به جایی نرسید، به وضوح به یاد دارم. همسر فرد نیز به جستجو پیوست و در حالی که فرد دلشکسته بود، شریل نیز بسیار ناامید بود. و سرانجام همه چیز به پایان رسید: از فرد پرسیدم که آیا اجازه می‌دهد سعی کنم «آنها» را پیدا کنم و فرد موافقت کرد. این در پایان سال ۲۰۰۲ بود...»، نویسنده کتاب « در جستجوی توی» اولین مرحله بن‌بست جستجو را بازگو کرد.

جستجو مبهم بود اما با روشی بسیار علمی ، گاهی احساسی، انجام می‌شد، اما آن "حس‌های طلایی" بودند. بنابراین، سفر "وفاداری به انسان بودن" (Vuong Tri Nhan) دکتر دانگ توی ترام، به تدریج در سفر جستجوی اختصاصی برادران وایت‌هرست، واضح‌تر و روشن‌تر شد: "در حین جستجوی مکان‌ها و رویدادها با تاریخ، شروع به ساخت کتابخانه‌ای از وب‌سایت‌ها، اینترنت و اسنادی در مورد آنچه فکر می‌کردم "مبتنی بر" هستند، چیزهایی که بر زندگی توی تأثیر گذاشته بودند، اما در کوانگ نگای یا در بازه زمانی دو دفتر خاطرات نبودند، کردم. وقتی کمی از زمینه را می‌دانستم، درک آنچه او نوشته بود برایم آسان‌تر شد، بنابراین شروع به کاوش عمیق‌تر کردم و سوالات جدیدی پرسیدم."

دیدم که تویی علاوه بر ادبیات ویتنامی، ادبیات غربی زیادی هم می‌خواند و شروع به جستجوی چند کتاب کردم. در این زمینه، گاهی اوقات از نحوه تلاش هانویایی‌ها برای ترجمه عناوین و تقریباً یکسان بودن آنها با نام نویسندگان خارجی، که دو تا از مهمترین آثار غربی بودند، گیج می‌شدم: « چگونه فولاد بود» اثر نیکولای استروسکی و «خرمگس » اثر تمپر وینیچ ، که تا سال ۲۰۰۵ هنوز برایم یک راز بود. همچنین کتاب‌های بسیار بیشتری پیدا کردم و در نهایت بیشتر کتاب‌هایی را که تویی ذکر کرده بود، خواندم. چرا این کتاب‌ها مهم بودند؟ دیدم که آنها از پایان انقلاب روسیه تاکنون بخشی از فهرست مطالعه تقریباً جهانی دانشجویان بلوک شرق بوده‌اند. همچنین به صورت آنلاین به دنبال مقالاتی از نویسندگان ویتنام شمالی در مورد جنگ‌های مقاومت ویتنامی‌ها علیه فرانسوی‌ها و آمریکایی‌ها گشتم، اما مطالب بسیار کمی یافتم.

با پیشرفت کار، توی ترام کم‌کم شخصیت پیدا کرد و فهمش آسان‌تر شد. من شروع به پیش‌بینی برخی از عبارات و افکار او کردم و در نتیجه ترجمه بهبود یافت (...). ویژگی‌ها و آرمان‌های جهانی وجود دارد که اکثر انسان‌ها حداقل از آنها آگاه هستند و حدس می‌زنم من از آنجا شروع کردم.

هنگام مطالعه دفتر خاطرات، فهرستی از نام‌ها، تاریخ‌ها و مکان‌های مختلف تهیه کردم و در مقطعی از ماه فوریه، تصمیم گرفتم صفحات اولین دفتر خاطراتی را که توی در دسامبر ۱۹۶۹ تمام کرده بود، بشمارم. می‌خواستم ببینم چند صفحه قبل از اینکه توی آن را گم کند، باقی مانده است. وقتی صفحه اسکن کامپیوتر را تا انتها پایین آوردم، ناگهان در انتهای دفترچه کوچک، بعد از تعدادی صفحه خالی، صفحه‌ای با عبارت «آدرس خانوادگی» با دست خط توی وجود داشت، به معنی «آدرس خانوادگی»، که در زیر آن نام و آدرس پدرش، دانگ نگوک خوئه، و مادرش، دوآن نگوک ترام، و آدرس نوشته شده بود. این واقعاً برای من شوکه کننده بود. مدت زیادی طول کشید تا تمام مفاهیم آن را درک کنم. فرد مدت‌ها پیش این خط را دیده بود، اما ویتنامی نمی‌دانست، و هر کسی که اتفاقاً دفتر خاطرات را ورق می‌زد، وقتی خطوط دفتر خاطرات تمام می‌شد، بدون اینکه متوجه شود ممکن است چیز دیگری هم وجود داشته باشد، و این ممکن است کلید فهمیدن اینکه توی کیست باشد...».

تابستان ۲۰۰۵: یافتن توی

رابرت در کتاب «در جستجوی توی» می‌گوید: «تا اواسط سال ۲۰۰۴، جستجوی توی به یک وسواس و یک شغل تمام‌وقت تبدیل شده بود، هر وقت از دریا برمی‌گشتم، حتی ساعت‌ها در اوقات فراغتم روی کشتی کار می‌کردم. به شدت مطالعه می‌کردم، مکالمات برایم قابل پیش‌بینی‌تر شده بودند، اما کم‌کم خودم را بسیار خوش‌شانس یافتم، چیزی بیش از یک تصادف: وب‌سایت آرشیو ویتنام، یک منبع آنلاین که توسط پروژه ویتنام در دانشگاه فناوری تگزاس نگهداری می‌شود، را پیدا کرده بودم. دنبال چیزی، هر چیزی، در مورد پزشکی ویت‌کنگ‌ها می‌گشتم و به یک سخنرانی که در چهارمین سمپوزیوم سه‌سالانه ویتنام در لاباک در سال ۲۰۰۲ ارائه شده بود، اشاره‌ای کردم (...). من چیزی در مورد دوره «مراقبت‌های پزشکی در میدان: دیدگاه ویتنام شمالی» نمی‌دانستم، اما این دوره سرنخ‌های ارزشمندی در مورد منابع و کارکنان دانشگاه فناوری تگزاس به من داد...» .

تراموا دانگ توی و تابستان‌های سرنوشت‌ساز - عکس ۳.

مادر شهید دانگ توی ترام به همراه استیو مکسنر و جیم رکنر، مدیر و معاون مدیر مرکز ویتنام در دانشگاه تگزاس تک - عکس: ارائه شده توسط خانواده

برادران وایت‌هرست به همراه رفقایشان، سی‌دی‌ها را به کنفرانس‌های مختلف ویتنامی-آمریکایی بردند تا سرنخ‌هایی پیدا کنند: «... در پایان مکالمه، چند سوال کنایه‌آمیز مطرح شد. به عنوان مثال، بائو نین، نویسنده هانوی، به طور خاص از فرد پرسید که آیا فرد جسد توی ترام را دیده است و اگر نه، چگونه می‌تواند مطمئن باشد که او کشته شده است؟ فرد از مشارکت خود در یک لشکرکشی در اکتبر ۱۹۷۰ تعریف کرد، زمانی که او و یک سرباز دیگر در مورد نبردهایی که انجام داده بودند به یکدیگر گفتند. سرباز دیگر از نبردی در ژوئن همان سال گفت، جایی که دسته پیاده نظام آمریکایی او با گروهی چهار نفره از ویتنامی‌ها که در یک مسیر کوهستانی قدم می‌زدند، روبرو شد. در مواجهه با یک نیروی آمریکایی بسیار بزرگتر و مجهزتر، آنها از تسلیم شدن خودداری کردند. ظاهراً کسی از سه مرد در حال عقب‌نشینی محافظت کرده بود و دسته به آتش پاسخ داد و دو ویتنامی را کشت. آنها کشف کردند که نگهبان عقب سه نفر دیگر یک زن بوده است و دسته مدارکی را که او حمل می‌کرد به LZ Bronco فرستاد. فرد این داستان را به آخرین دفتر خاطرات توی ترام که دریافت کرده بود، نیز ربط داد. در پایان ژوئن همان سال، و گفت که همیشه فکر می‌کرده سرباز خبر مرگ توی را به او گفته است...».

تراموا دانگ توی و تابستان‌های سرنوشت‌ساز - عکس ۴.

راب و نویسنده بائو نین دوباره با هم ملاقات کردند و سمینار خاطرات تراموا دانگ توی در دانشگاه تگزاس تک را به یاد آوردند - عکس: ارائه شده توسط خانواده

«در ۲۵ آوریل ۲۰۰۵، فرد با من تماس گرفت و گفت که تد با خانواده‌ی توی در هانوی تماس گرفته است. از آن زمان، زندگی من فوق‌العاده جادویی شده است. برای تد نامه نوشتم تا ببینم دیدار خانواده چگونه بوده است، پاسخ بسیار مشتاقانه و شاد بود و کمی بعد از آن خبر را دریافت کردم. گفتن اینکه خوشحال بودم دقیق نیست، «خوشحال» کلمه‌ی ضعیفی برای توصیف حال من در آن زمان است، اما باید گفت که این شگفت‌انگیزترین «کشف»ی بود که تا به حال داشته‌ام. من و فرد، هزاران مایل از هم دور، آنقدر جشن گرفتیم که قبض تلفن‌هایمان به شدت افزایش یافت، ایمیل‌هایمان به تد در سایگون پر از سوال بود. در کارخانه‌ی کشتی‌سازی، بی‌صبرانه منتظر ایمیل‌هایی بودم که عصر می‌رسیدند و مدام شگفتی‌های جدیدی ظاهر می‌شدند...».

«کمی بعد از اینکه شروع به رد و بدل کردن ایمیل با خانواده توی در هانوی کردیم، درباره رفتن به ویتنام صحبت کردیم. فرد گفت که از هر یک از اقوام توی ترام که بتوانیم پیدا کنیم، خوشحال می‌شود که آن دو دفتر خاطرات را بخواند. تد نوشت که چنین دیداری کاملاً امکان‌پذیر است، بنابراین من و فرد شروع به صحبت درباره دیدار با خانواده توی کردیم. به هر حال، من در ابتدا قصد داشتم پاییز آن سال به هانوی بروم تا اطلاعاتی در مورد اقوام توی پیدا کنم، اما وقتی از تد شنیدم، فرد واقعاً می‌خواست در ماه ژوئن، درست بعد از بازگشت من از ساحل، به آنجا برود. برای من، این غیرممکن بود، زیرا گرفتن ویزا، بلیط، واکسیناسیون... زمان زیادی می‌برد، بنابراین ما شروع به برنامه‌ریزی برای رفتن در پایان تابستان، بعد از سفر ساحلی بعدی‌ام کردیم...».

مدت کوتاهی پس از آن، دفتر خاطرات دنگ توی ترام به مناسبت روز جانبازان و شهدای جنگ، ۲۷ ژوئیه ۲۰۰۵، منتشر شد. ( ادامه دارد )

منبع: https://thanhnien.vn/dang-thuy-tram-va-nhung-mua-he-dinh-menh-185250616093049721.htm


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

گردشگران غربی از خرید اسباب‌بازی‌های جشنواره نیمه پاییز در خیابان هانگ ما برای هدیه دادن به فرزندان و نوه‌هایشان لذت می‌برند.
خیابان هانگ ما با رنگ‌های اواسط پاییزی درخشان است، جوانان با هیجان بی‌وقفه در حال ورود به آنجا هستند
پیام تاریخی: بلوک‌های چوبی پاگودای وین نگیم - میراث مستند بشریت
تحسین مزارع بادی ساحلی گیا لای که در ابرها پنهان شده‌اند

از همان نویسنده

میراث

;

شکل

;

کسب و کار

;

No videos available

اخبار

;

نظام سیاسی

;

محلی

;

محصول

;