Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

کارگردان، هنرمند شایسته، تا کوین تو: باید بین اخلاق حرفه‌ای و خواسته‌های شخصی تعادل برقرار کند

تا کوین تو، که بیش از ۱۰ سال در عرصه فیلم‌های مستند فعالیت داشته، اغلب خود را در موقعیتی یافته که گویی روی طناب باریکی راه می‌رود. فیلم‌های او که به خود اجازه تردید نمی‌دهند، همچنان در مرز بین واقعیت روزنامه‌نگاری و هنر سینما، بین آنچه در برابر چشمان ما نمایش داده می‌شود و شهود طبیعت نهفته در آن، بین مرز بین اخلاق حرفه‌ای و تمایلات شخصی، محکم ایستاده‌اند.

Báo Nhân dânBáo Nhân dân10/06/2025

تا کوئین تو با آثار برجسته‌ای مانند «دو فرزند»، «سرزمین موعود»، «ناپایدار»، «مرز» و... تأثیر خود را بر عموم و متخصصان گذاشته است. او مسیر خودش را انتخاب کرده است. فیلم‌های او هیچ تفسیری ندارند و بر بهره‌برداری از سرنوشت و زندگی افراد بدشانس و دشوار تمرکز دارند.

در روزهای نزدیک به صدمین سالگرد روز مطبوعات انقلابی ویتنام، فرصتی پیش آمد تا با کارگردان، هنرمند شایسته، تا کوین تو، ملاقات کنیم و درباره داستان زندگی، حرفه و خاطرات ارزشمند فیلمسازی او بیشتر بدانیم.

تا کوئین تو (پیراهن سفید، سمت راست) در مرکز اپیدمی کووید-۱۹ در شهر هوشی مین کار می‌کند.

این موضوع گاهی اوقات در ... رویاها مطرح می‌شود

پ‌وی: وقتی اسم تا کوئین تو می‌آید، خیلی‌ها فوراً نقش کارگردان، فیلمنامه‌نویس و فیلمبردار را به ذهن می‌آورند. چطور شد که به تلویزیون و مستندسازی علاقه‌مند شدید؟

کارگردان تا کوین تو: من کارم را به عنوان فیلمبردار شروع کردم. اما برای اینکه واقعاً بفهمم چرا این حرفه را انتخاب کردم، باید داستان پسر تنبلی را به یاد بیاورم که هیچ هدفی نداشت. پدر و مادرم در آن زمان پیر شده بودند و مجبور بودند به عنوان کارگر کارخانه سخت کار کنند. پدر و مادرم فقط به من می‌گفتند که برای فرار از فقر باید سخت درس بخوانم. تمام تحصیلات، انتخاب شغل و جهت‌گیری آینده‌ام، همه به خودم بستگی داشت.

با اینکه این موضوع به من یادآوری می‌شد، اما هنوز... برای درس خواندن خیلی تنبل بودم! در حالی که دوستانم با شور و شوق برای کنکور دانشگاه ثبت‌نام می‌کردند، من نمی‌دانستم چه چیزی بردارم، بنابراین... به خانه رفتم و در کشاورزی به خانواده‌ام کمک کردم. هنوز بیل زدن در مزرعه را تمام نکرده بودم که خورشید در آسمان بالا آمد، خورشید داغ‌تر و داغ‌تر می‌شد. در حالی که در وسط مزرعه وسیع نشسته بودم، احساس کردم چقدر وسیع است! اگر شغلی پیدا نمی‌کردم، مطمئناً در آینده رنج زیادی می‌کشیدم! از آن به بعد، مصمم شدم که به مدرسه بروم.

یک بار، وقتی از پارک نگیاتان رد می‌شدم، مدتی ایستادم و دیدم کارگردانی دارد دستورالعمل‌هایی می‌دهد، اما فیلمبردار گوش نداد چون زاویه دوربین مناسب نبود. به این فکر افتادم که فیلمبرداری را یاد بگیرم، به این امید که بتوانم زوایای دوربین را به خوبی کنترل کنم و به سرعت مشکل را بفهمم.

کارگردان تا کوئین تو (چپ).

من ۴ سال دیرتر از همسالانم به مدرسه رفتم. خانواده‌ام فقیر بودند. بعد از فارغ‌التحصیلی از آکادمی تئاتر و سینمای هانوی ، مبلغ زیادی، نزدیک به ۱۰۰ میلیون دونگ ویتنام، بدهکار بودم.

در سال ۲۰۰۵، پس از فارغ‌التحصیلی با مدرک سینما، معمولاً ۵ تا ۱۰ سال طول می‌کشید تا به عنوان دستیار فیلمبردار کار کنم تا به عنوان فیلمبردار اصلی انتخاب شوم. در آن زمان، گزینه‌های زیادی وجود نداشت. یک بار، یکی از دوستانم سرش شلوغ بود، بنابراین از من خواست که در فیلمبرداری برنامه «برای فقرا» در تلویزیون ویتنام به او کمک کنم. وقتی دید که می‌توانم فیلمبرداری کنم، یکی از خواهرانم در گروه از من دعوت کرد تا با او همکاری کنم. بنابراین تا الان با این ایستگاه تلویزیونی بوده‌ام.

پ‌وی: چه مدت بعد از پیوستن به ایستگاه تلویزیونی، اولین مستندتان را ساختید؟

کارگردان تا کوئین تو: در طول ۵ سال اول کار در این ایستگاه، همیشه ایده کارگردانی مستند یا فیلم بلند را در سر می‌پروراندم. با توجه به اینکه این ایستگاه منبع بسیار غنی از مستند داشت، در حالی که بخش‌های مختلف تهیه‌کننده بسیار کمی داشتند، در ژوئیه ۲۰۱۱ برای کار در VTV4 به عنوان کارگردان درخواست دادم.

وقتی برای اولین بار رسیدم، خیلی نگران بودم. ذهنم همیشه درگیر این بود: چطور اولین فیلمم را تأثیرگذار بسازم؟ بعد از مدت‌ها فکر کردن، تصمیم گرفتم فیلمی درباره سرایداران گورستان ترونگ سون ( کوانگ تری ) بسازم، درباره داستان‌های افرادی که در میان مردگان زندگی می‌کنند.

بعد از انتخاب موضوع، با خودم فکر کردم: باید چیز جدیدی در آن موضوع پیدا کنم. یکی از دوستانم که در دانشکده روزنامه‌نگاری تدریس می‌کرد، گفت که تصویر درخت بودایی در آنجا هرگز مورد بهره‌برداری قرار نگرفته است، بنابراین من فوراً عبارت «نشاط بودایی» را برای صحبت در مورد فداکاری و نذورات کسانی که به عنوان سرایدار اینجا کار می‌کنند، به کار بردم.

وقتی «سرزندگی بودی» را ساختم، پول خودم را صرف خرید یک دوربین کردم. اگر درست یادم باشد، یک دوربین کانن ۷D بود. در آن زمان، تقریباً هیچ‌کس در اطراف من با دوربین فیلمبرداری نمی‌کرد.

قدرت دوربین در این است که به هر صحنه‌ای درخشش می‌بخشد. در مقایسه با دوربین فیلمبرداری، این دوربین در محو کردن پس‌زمینه یا جزئیات بهتر عمل می‌کند. علاوه بر این، بسیار قابل حمل، جمع و جور و راحت است. اگرچه در آن زمان، دوربین در زمان ضبط و صدا محدودیت‌هایی داشت، من همچنان با اشتیاق تلاش کردم تا تجربه‌ای جدید از دیدگاه زیبایی‌شناسی را به مخاطب ارائه دهم.


بنابراین در اولین آزمایش، در فیلم «Bodhi Vitality»، حدود ¼ فیلم با دوربین فیلمبرداری شد. با این حال، در فیلم «Breakwater»، ۱۰۰٪ فیلم با دوربین فیلمبرداری شد.

کارگردان تا کوین تو


کارگردان تا کوین تو.

بعدها، هر وقت مدل دوربین جدیدی با ویژگی‌های به‌روز شده به بازار می‌آمد، دوربین قدیمی را می‌فروختم تا یک دوربین جدید بخرم. خانواده‌ام همیشه از تمام تصمیمات من در کارم حمایت می‌کردند و به آنها ایمان داشتند، حتی زمانی که مجبور بودم از پول خودم برای ساخت فیلم‌هایی مانند «دو فرزند» استفاده کنم.

پ‌وی: آیا پیدا کردن موضوع برای مستندها برای شما دشوار است؟

کارگردان تا کوئین تو: موضوعات به‌طور اتفاقی به ذهنم می‌رسند. بعضی وقت‌ها، حتی در خواب‌هایم هم به ذهنم می‌رسند!

داستان از این قرار است. بعد از تمام کردن فیلم «دو فرزند»، اغلب خواب‌هایی در مورد دو مادر می‌دیدم که فرزندانشان را با شهدا اشتباه می‌گرفتند. همیشه فکر می‌کردم این فقط یک خواب است. اما در نهایت... این اتفاق واقعی افتاد.

آن موقع بود که یکی از همکارانم در ایستگاه رادیو و تلویزیون کوانگ تری، فهرستی از ۱۰۰۰ شهید با اطلاعات کامل اما بدون هیچ خانواده‌ای برای تحویل گرفتن آنها برایم فرستاد. من و همسرم بلافاصله موردی را در وین فوک برای تحقیق انتخاب کردیم و تصمیم گرفتیم... فیلمی بسازیم.

دو مادر کنار قبر نشسته بودند، بی‌آنکه بدانند آیا کسی که آنجا دراز کشیده فرزندشان است یا نه - عکس: NVCC

ما خانواده را تا اداره امور ایثارگران دنبال کردیم تا مراحل اداری را انجام دهیم، سپس دو غریبه ظاهر شدند. به طور مبهم شنیدم که آنها می‌گفتند تمام خانواده‌شان 10 سال عزیزشان را می‌پرستیدند، اما ناگهان... قبر گم شد. و آن قبر به اشتباه توسط خانواده دیگری تصاحب شد... رویای شبانه من، به نوعی، به واقعیت تبدیل شد.

و بنابراین، تصمیم گرفتم موضوع قدیمی را کنار بگذارم و به ساختن فیلمی درباره تراژدی اشتباه گرفتن قبر یکی از اقوام با «راه خانه» بپردازم.

«راه خانه» داستانی واقعی را روایت می‌کند. در سال ۲۰۰۲، خانواده خانم لو تی هین، قبر شهید دین دوی تان را در گورستان شهدای با داک اسلوپ، منطقه تین بین، استان آن گیانگ پیدا کردند. از آنجا که آنها می‌خواستند پسرشان نزدیک رفقایش باشد، خانواده خانم هین، بقایای شهید را به زادگاهشان منتقل نکردند. در ژوئن ۲۰۱۸، خانواده خانم هین از قبر پسرشان بازدید کردند و متوجه شدند که خانواده خانم ها تی شوان، ۸ سال پیش بقایای شهید را به استان نین بین منتقل کرده‌اند. پس از مشاجرات فراوان، هر دو مادر سرانجام پسرشان را به رسمیت شناختند...

مستندها زبان «پنهان» خودشان را دارند، نیازی به توضیح نیست

پی وی:   به نظر می‌رسد وقتی شروع به انجام یک پروژه می‌کنید، اجتناب‌ناپذیر است که آنچه در واقعیت اتفاق می‌افتد با آنچه قبلاً برنامه‌ریزی شده بود بسیار متفاوت باشد؟

کارگردان تا کوین تو: این یک چیز رایج برای بسیاری از روزنامه‌نگاران است وقتی که به محل می‌روند. فیلم‌هایی که من می‌سازم فیلمنامه ندارند. وقتی شروع به کار روی یک موضوع می‌کنم، اغلب در ذهنم به آن مسیرهای زیادی می‌دهم.

موقعیت‌هایی وجود دارد که اغلب اتفاق می‌افتد: اگر در یکی از مسیرهای از پیش تعیین‌شده قرار بگیرد، من موضوع موجود را ادامه می‌دهم. اما مواقعی نیز وجود دارد که برخورد واقعیت با هیچ یک از فرضیه‌ها قرار نمی‌گیرد. این صحنه همچنین موضوعات کاملاً جدیدی را در اختیار ما قرار می‌دهد.

«راه خانه» به طور تصادفی و بدون هیچ قصد قبلی شکل گرفت. تا کوئین تو آن را بداهه‌پردازی روزنامه‌نگاری نامید...

به این نتیجه رسیدم که اگر به یک فیلمنامه از پیش آماده پایبند باشید، محدود خواهید شد. موضوع محدود خواهد شد. تفکر شما فاقد گشودگی خواهد بود. مستندسازان باید شخصیت‌ها و واقعیت را دنبال کنند. بنابراین، برای شکل دادن به فیلمنامه باید به شخصیت‌ها و موقعیت‌هایی که در واقع تجربه می‌کنند و با آنها روبرو می‌شوند، تکیه کنید.

در مرحله پس از تولید، فیلمنامه با جزئیات نهایی تکمیل می‌شود. این زمان، زمان کار بر روی داستان‌سرایی، نحوه انتقال ایده‌ها و تعیین طرح داستان و کلیت فیلم است.

پ‌وی: فیلم‌های شما بسیار واقعی و ساده هستند. آیا آنها جنبه یا شخصیتی از تا کوین تو را منعکس می‌کنند؟

کارگردان تا کوئین تو: من قبل از اینکه فیلمساز یا روزنامه‌نگار شوم، شغل‌های زیادی داشتم. یک تا کوئین تو بود که به عنوان کارگر ساختمانی، کشاورز یا هنرمند چاپ روی چوب کار می‌کرد و از جایی به جای دیگر می‌رفت تا به افراد نیازمند کمک کند.

من از یک خانواده‌ی کارگر هستم، بنابراین می‌توانم تمام کار و سختی‌های شخصیت‌ها را درک کنم. انگار هیچ فاصله‌ای بین من و آنها وجود ندارد. هنگام تنظیم زاویه دوربین یا پرسیدن سوال، همیشه از دیدگاه یک کارگر نگاه می‌کنم. به نظر من، ما باید واقعی‌ترین داستان‌ها را از کوچکترین چیزها روایت کنیم.

وقتی به تایوان برگشتم و به عنوان فیلمبردار برای برنامه «برای فقرا» کار کردم، به سفر ادامه دادم. هر سفر، برای من، صفحه‌ای از کتاب زندگی است. من زیاد سفر می‌کنم تا نفس زندگی را حس کنم.

برنامه ویژه VTV با عنوان «مادری منتظر بازگشت فرزندش به خانه» به کارگردانی تا کوئین تو از شبکه VTV1 پخش شد.

این صداقت بود که به من کمک کرد تا به سرعت با شخصیت ارتباط برقرار کنم. برای مثال، وقتی یک ویتنامیِ مقیم خارج از کشور را پیدا کردم که «در آستانه مرگ» بود و به وطنش بازگشت، به داستانش گوش دادم. وقتی احساساتش را فهمیدم، به این فکر کردم که چگونه می‌توانم آنها را به شیوه‌ای صمیمی‌تر منتقل کنم. سپس یک «بند» انتخاب کردم که نمایانگر عشق بین ارتش و مردم، عشق بین همسایگان و دوستان باشد. همین بند بود که یک مهاجر بالای ۸۰ سال را به زادگاهش بازگرداند. فیلم «موج‌شکن» از آن زاده شد.

اما مواقعی هست که مجبور می‌شوم برای یافتن حقیقت دست به عمل بزنم. هنگام ساخت «چونگ لاک»، فیلمی درباره زندگی عروس‌های ویتنامی در تایوان، من «عمو کوئی» شدم و نقش فردی را بازی کردم که برای انجام کارهای اداری به دنبال یک شبکه ملیت جعلی می‌رود. اما اگر کسی از من بپرسد که آیا از این بابت خجالت می‌کشم، پاسخ منفی است. زیرا واضح است که من یک حقیقت ناخوشایند را برای کمک به موقعیت‌های دیگر افشا می‌کنم.

کارگردان تا کوئین تو (چپ) و یکی از شخصیت‌های مستند «ناپایدار». (عکس: گروه فیلمبرداری)

پ‌وی: از چه زمانی به ساخت مستندهای بدون شرح روی آوردید؟

کارگردان تا کوین تو: این داستان از یک موقعیت بسیار ناخوشایند سرچشمه گرفت. بعد از فیلمبرداری و نوشتن فیلمنامه، از کسی خواستم که برای «موج‌شکن» توضیحی بنویسد. اما با نزدیک شدن به تاریخ پخش، هنوز هیچ توضیحی وجود نداشت... بنابراین من ۳ روز و ۳ شب بیدار ماندم و توضیحی برای فیلم نوشتم. اما بعد از نوشتن آن، متوجه شدم که تأثیر زیادی نگذاشته است. شاید نوشتن توضیح در تخصص من نباشد.

در آن زمان، در جهان، ساخت فیلم بدون شرح کاملاً جدید نبود. اما در ویتنام، این رویکرد رایج نبود. اگر شرح به سبکی کلی نوشته می‌شد، فقط توصیف و روایت، گران نمی‌بود. زیرا تصاویر از قبل آن را بیان می‌کردند. برای ساختن یک شرح خوب، باید از «هانوی از نگاه چه کسی» و «یک داستان مهربان» اثر هنرمند مردمی تران ون توی درس گرفت.

با فکر کردن به گذشته، می‌بینم که وقتی انسان‌ها به دنیا می‌آیند، وقتی هنوز از طریق زبان با یکدیگر ارتباط برقرار نکرده‌اند، اغلب از طریق حرکات و اعمال یکدیگر را بیان و درک می‌کنند. مستند یک اثر فرهنگی است، با مضامین، ایده‌ها و همیشه پیامی را منتقل می‌کند. بنابراین، به جای استفاده از کلمات برای بیان آن، می‌توانیم معنا را از طریق داستان شخصیت فیلتر و وارد کنیم.

تعاملات آنها با زندگی، بین افراد، از حالات چهره، اعمال گرفته تا کلمات، همگی پیامی را که فیلم می‌خواهد منتقل کند، آشکار می‌کنند. این تعاملات، مواد غنی برای بهره‌برداری در فیلم هستند. و «درخت زندگی» اولین مستند من بدون شرح است.

کارگردان تا کوئین تو و عوامل فیلم مستند چونگ لاک.

پی وی:   اگر اشتباه نکنم، «موج‌شکن» و «درخت زندگی» بودند که در جشنواره ملی تلویزیون ۲۰۱۱ دو جایزه نقره‌ای را برای شما به ارمغان آوردند؟

کارگردان تا کوین تو: درست است. آن دو جایزه اولین جوایز زندگی من بودند. و تا الان، به نظر می‌رسد هیچ‌کس در این ایستگاه تلویزیونی دو جایزه نقره‌ای را همزمان در بخش مستند در یک فصل جشنواره ملی تلویزیون برنده نشده است. برای من، آن جایزه بسیار ارزشمند است. اگرچه اکنون به موفقیت‌های زیادی دست یافته‌ام، اما احساسات لحظه دریافت آن دو جایزه نقره‌ای هنوز در ذهنم باقی مانده است.


البته جوایز معیار اصلی کیفیت یک محصول نیستند . اما ارزش تشویق و ایجاد انگیزه در روزنامه‌نگاران را دارند. بیش از هر چیز، هر فیلم به من یک درس می‌دهد، یک اندوخته .



دیدگاه: عامل تعیین‌کننده موفقیت یا شکست یک محصول روزنامه‌نگاری

پ‌وی: به نظر شما، مهم‌ترین نکته هنگام مواجهه با یک مشکل چیست؟

کارگردان تا کوین تو: دیدگاه مهمترین چیز است. در ابتدا، من آن را نمی‌دیدم، اما اکنون می‌توانم تأیید کنم که دیدگاه برای روزنامه‌نگاران بسیار مهم است. زیرا این کلید نزدیک شدن و تأمل در مورد مشکل است.

هدف نهایی یک اثر، ارائه ارزش به بیننده است. با این حال، موفقیت یا شکست، خوب یا بد بودن یک اثر تا حد زیادی به دیدگاه بستگی دارد. به همین دلیل است که هنگام ساخت هر اثر، همیشه سعی می‌کنم با دیدگاهی جدید به آن نزدیک شوم.

کارگردان تا کوئین تو (چپ) با یکی از شخصیت‌های فیلم «خط مرزی» عکس می‌گیرد.

فیلم‌هایی هستند که سال‌ها دنبالشان بودم اما شکست خوردند. اما فیلم‌هایی هم هستند که فقط در عرض یک هفته ساختم و موفق شدند. از این موضوع، به این نتیجه رسیدم که موفقیت یا شکست یک فیلم با زمان سنجیده نمی‌شود، بلکه با عمق داستان و شخصیت‌ها، احساسات من نسبت به شخصیت‌ها و همچنین میزان اشتراک شخصیت‌ها با نویسنده سنجیده می‌شود.

به نظر من، برای داشتن یک دیدگاه خوب ، باید با دقت مشاهده کنید و به اندازه کافی عمیق تحلیل کنید. ماهیت این [موضوع]، دور زدن در یک دایره است. اگر می‌خواهید محصولی داشته باشید، باید بروید و اگر می‌خواهید بروید، باید تجربه واقعی داشته باشید. اگر می‌خواهید تجربه واقعی داشته باشید، باید مبارزه کنید و تنها با مبارزه می‌توانید با شخصیت همدلی کنید. اگر فقط مانند «سوار شدن بر اسب برای دیدن گل‌ها» فقط مشاهده کنید ، روزنامه‌نگاری دشوار خواهد بود.

پی وی:   بسیاری از فیلم‌هایی که شما تولید می‌کنید سینمایی هستند: اوج، درام، پیچ و خم و... شخصیت‌ها نیز سبک‌پردازی شده‌اند. آیا بهره‌برداری از این عناصر با صداقت ذاتی روزنامه‌نگاری در تضاد است؟

کارگردان تا کوئین تو: مستندها باید با افراد واقعی و رویدادهای واقعی سروکار داشته باشند. مطلقاً هیچ داستانی در کار نیست. حتی اگر صحنه‌هایی وجود داشته باشد که باید موقعیت‌ها یا صحنه‌هایی را در فیلم بازسازی کنم، این بازسازی بر اساس پایگاه داده و حقایقی است که در مورد شخصیت‌ها دارم. یا گاهی اوقات از کلمات شخصیت‌ها، آنها را با تصاویر و اعمال خاص تجسم می‌کنم تا مخاطب بتواند داستان را بهتر درک کند.

این همچنین بر اساس اصول فیلمسازی من است، به جای استفاده از تفسیر برای توصیف داستان، از تصاویر برای روایت داستان استفاده کنید. از فیلم‌های تحقیقاتی گرفته تا آثاری درباره سرنوشت، درد و سختی، همه آنها سعی می‌کنند تأثیر عمیقی بر مخاطب بگذارند. و این پیام‌ها باید مثبت باشند.

کارگردان تا کوین تو.

پ‌وی: منظورتان این است که حتی وقتی فیلم به درد می‌پردازد، کارگردان همچنان باید پیام‌های مثبتی ارسال کند؟

کارگردان تا کوین تو: بدیهی است. برای مثال، داستان کودک اشتباهی در فیلم «دو فرزند». اگر در پایان فیلم، با نسبت دادن تعویض اشتباه کودک به سهل‌انگاری پزشکان، درد را تشدید کنیم، آن درد همچنان برای دو کودک بیچاره باقی خواهد ماند. فیلم نیز تنها به محکوم کردن و بازتاب بن‌بست بسنده خواهد کرد.

اما اگر بخش‌های بیشتری اضافه کنیم، با تمرکز بر چگونگی ادغام بچه‌ها در زندگی پس از بازگشت به مکان مناسب، و همچنین یافتن کسی برای حل آن معضل، ارزش فیلم نیز متفاوت خواهد بود. در «دو فرزند»، آقای خین است که برای تشویق دو خانواده به یکی شدن و مراقبت از هر دو فرزند، برمی‌خیزد.

دختر بچه‌ای به نام لیتل تین، از اقلیت‌های قومی، به اشتباه به خانواده آقای خین داده شد. این تصویر، دختر بچه‌ای است که به مادر بیولوژیکی‌اش، خانم لین، در روستای سوک بازگردانده می‌شود.

یا در فیلم «خط مرزی»، اگر فیلم با مرگ شروع شود و با مرگ تمام شود، ما درباره یک فصل اپیدمی وحشتناک صحبت می‌کنیم و در نهایت مردم به بن‌بست می‌رسند. اما اگر با مرگ شروع شود و با گریه هنگام تولد تمام شود، داستان کاملاً متفاوت است. «خط مرزی» پیامی می‌فرستد: مهم نیست که اپیدمی چقدر وحشتناک باشد، به لطف همبستگی مردم و شور و شوق تیم پزشکی، زندگی همچنان ادامه دارد.

کارگردان تا کوئین تو هنگام ساخت مستند «مرز».

در نهایت، اینکه یک فیلم کجا می‌خواهد متوقف شود و چه پیامی را می‌خواهد منتقل کند ، هنوز به تیم تولید بستگی دارد. پس‌تولید فرآیندی است که کارگردان دوباره آن را تنظیم می‌کند تا فیلم با ظاهری کامل‌تر ظاهر شود .

کارگردان تا کوین تو

فرصت‌ها فقط زمانی پیش می‌آیند که جرات انجامشان را داشته باشید.

پ‌وی: وقتی دوربین را در دست داشتید، به پایان فیلم فکر کردید؟

کارگردان تا کوئین تو: در تمام مستندها، هنگام فیلمبرداری، به این فکر می‌کنم که با چه چیزی شروع کنم و با چه تصاویری تمام کنم. مواردی هم وجود دارد که "گیر می‌کنم"، سپس وقتی نوار را در مرحله پس از تولید بررسی می‌کنم، از بین آنچه فیلمبرداری شده است، انتخاب می‌کنم. به ندرت با این موقعیت مواجه می‌شوم.

روایت داستان در یک مستند مانند ساختن یک بلوک لگو بدون مدل یا الگو است. همه چیز فقط قطعات هستند و خلق آنها به ما بستگی دارد.
کارگردان تا کوین تو

من هنوز خودم را خوش‌شانس می‌دانم. ساختن یک فیلم 30 تا 40 درصد شانس می‌آورد. خوش‌شانسی برای ملاقات با یک شخصیت خوب. خوش‌شانسی برای بهره‌برداری از یک داستان جالب. اما این شانس همچنین از آمادگی دقیق کارگردان از قبل ناشی می‌شود. در صورتی که یک موقعیت ارزشمند از دست برود، کارگردان باید به سرعت تصور کند که چه تصاویر دیگری می‌توانند آن محتوا را بیان کنند. سپس، به قضاوت ادامه دهید، بفهمید که آیا صحنه مشابهی دوباره اتفاق خواهد افتاد؟

از طریق آمادگی و تمایل به تعهد است که می‌توانید رویکردی عمیق به مسئله داشته باشید. سپس، با استفاده از حقایق و داده‌ها، در هر موقعیتی قضاوت‌های مناسبی انجام دهید.

کارگردان، تا کوئین تو، خود را فردی خوش‌شانس می‌داند. اما این شانس احتمالاً با فرآیندی از کار جدی و دقیق معاوضه می‌شود.

پ‌وی: برگردیم به «خط مرزی»، بعد از پخشش، آیا فیلم واقعاً روی عموم مردم تأثیر گذاشت؟

کارگردان تا کوین تو: برای هر کار روزنامه‌نگاری به طور کلی و تلویزیون به طور خاص، زمان‌بندی بسیار مهم است. و «خط مرزی» نمونه بارزی از زمان‌بندی است. این فیلم در شرایط خاصی پخش شد، در زمانی که کل کشور در تلاش برای مبارزه با کووید-۱۹ بود.

وقتی به من وظیفه تهیه فیلمی در مورد مبارزه با این بیماری همه‌گیر داده شد، از من خواسته شد که این کار را سریع انجام دهم و در اسرع وقت آن را منتشر کنم. آن زمان، اوج همه‌گیری کووید-۱۹ بود. در آن زمان، در هانوی، مردم در مورد اینکه واکسن فایزر را تهیه کنند یا آسترازنکا، مردد بودند. برای من، این مشکل کاملاً استرس‌زا بود. اما این بدان معنا نیست که ما این کار را انجام نمی‌دهیم یا آن را به خوبی انجام نمی‌دهیم. من هنوز هم آن را به عنوان فرصتی برای کار می‌بینم.

کارگردان تا کوئین تو برای مستند «مرز» ضبط انجام داد.

با ورود به منطقه K1 بیمارستان هونگ وونگ، هدفم را فیلمبرداری ظرف ۱۰ روز تعیین کردم. سپس، برای انجام مراحل پس از تولید به منطقه قرنطینه برگشتم. در واقع، فیلم قبل از اتمام دوره قرنطینه پخش شد. و کل مراحل تولید کمتر از یک ماه طول کشید.

جوهره «خط مرزی» هنوز یک اثر تبلیغاتی است که بر آگاهی مردم از مبارزه با این بیماری همه‌گیر تأثیر می‌گذارد و تصاویر واقعی را به آنها نشان می‌دهد که هنوز افرادی هستند که هر ثانیه و هر دقیقه برای زندگی خود با بیماری‌ها می‌جنگند. به جای تردید یا انتخاب، آنها باید در محافظت از خود پیشگیرانه و سریع عمل کنند. شاید این فیلم به دلیل اکران در چنین زمان خاصی، تأثیر عمیقی بر عموم مردم داشته باشد.

پ‌و: آیا میزان دسترسی اجتماعی معیار موفقیت یک اثر روزنامه‌نگاری است؟ و چه چیزی بقای یک مستند را تعیین می‌کند؟

کارگردان تا کوین تو: وقتی فیلمی پخش می‌شود، میزان دسترسی و تأثیر آن بر عموم مردم معیار سنجش نفوذ یک کار روزنامه‌نگاری است. اما برای قضاوت در مورد موفقیت یا شکست یک فیلم، باید عوامل زیادی را در نظر گرفت.

برای ایجاد ریتم، فیلم باید واقعیت داشته باشد. برای افزایش سرعت و برانگیختن احساسات، تصاویر باید گران‌قیمت باشند، طرح داستان باید خوب باشد. این امر مستلزم پیش‌تولید دقیق است. نمی‌توانید چیزی را از دست بدهید.

بالاتر از همه، برای به دست آوردن آن عناصر، باید آنجا باشید. باید با شخصیت‌ها باشید. باید با آنها زندگی کنید. در غیر این صورت، ما هرگز آنچه را که آنها از سر می‌گذرانند، حس نخواهیم کرد و سپس آن را به کار نخواهیم آورد.

بنابراین، اگر می‌خواهید درگیر شوید و درگیر شوید، راهی جز نفوذ به واقعیت ، چسبیدن به داستان برای درک کامل شخصیت وجود ندارد . تنها زمانی که با شخصیت زندگی می‌کنید، می‌توانید ریشه موضوع را بفهمید، قضاوت کنید که آیا آنچه را که پیش رویتان قرار می‌گیرد باور کنید یا نیاز به جستجوی حقیقت بیشتر در پشت آن دارید.

تا کوئین تو در طول مراحل پس از تولید مستندش.

پی وی:   در حقیقت، شما باید تا انتها بروید تا پاسخ را پیدا کنید و جزئیات جالب را کشف کنید. بنابراین، آیا جزئیاتی وجود دارد که تصمیم گرفتید در کار خود لحاظ نکنید، حتی اگر می‌دانستید که ارزشمند هستند؟

کارگردان تا کوئین تو: خیلی‌ها. من هم کارهای خوب زیادی را در نیمه راه رها کرده‌ام. هنگام ساخت یک اثر، همیشه اعتماد شخصیت‌ها را جلب می‌کنم. آنها تمام احساساتشان را برای گفتن درباره زندگی‌شان به من می‌گویند. من اغلب هنگام پخش، علاوه بر تأثیر بر جامعه، در نظر می‌گیرم که آیا این جزئیات بر زندگی شخصیت‌ها تأثیر می‌گذارد یا خیر.

همه می‌دانند که وظیفه یک روزنامه‌نگار مبارزه با بدی و گسترش خوبی است. و هر فرد باید در قبال موقعیت و کاری که به او محول شده است، مسئولیت‌پذیر باشد. بدیهی است که رفتن تا انتهای درد، حقیقت را پیدا می‌کند، اما اگر آن حقیقت به شخصیت و اطرافیانش آسیب برساند، من تسلیم خواهم شد.

بنابراین، هنگام کار، دائماً بین انتخاب بین اخلاق حرفه‌ای و خواسته‌های شخصی در کشمکش هستم. گاهی اوقات، این یک مبارزه است. اما با کار کردن در این حرفه، نمی‌توانید از آن اجتناب کنید.

مواقعی بود که فیلمبرداری را تمام می‌کردم و وقتی به خانه می‌رسیدم، مجبور می‌شدم با تاسف فایل ضبط شده را پاک کنم. می‌ترسیدم روزی نتوانم مقاومت کنم. می‌ترسیدم که به خاطر چیز دیگری تغییر کنم. می‌ترسیدم روزی که به گذشته فکر کنم، از تمام تلاشی که کردم پشیمان شوم. بنابراین، تصمیم گرفتم آن را پاک کنم تا دیگر مجبور نباشم به آن فکر کنم.

پی وی:   قبل از پخش یک فیلم، آیا اغلب سعی می‌کنید تصور کنید که مردم چه واکنشی به اثر نشان خواهند داد؟

کارگردان تا کوئین تو: من اغلب از واکنش‌های اکثریت برای سنجش افکار عمومی استفاده می‌کنم زیرا «خدمت‌رسانی به صد خانواده» بسیار دشوار است. برای مثال، در مورد فیلم «خط مرزی»، پس از پخش فیلم، برخی نظرات در مورد نپوشاندن چهره شخصیت‌ها وجود داشت.

خب حالا سوال این است که مرز حرفه‌ای بودن چگونه سنجیده می‌شود؟ آیا قبلاً اندازه‌گیری شده است؟ یا تا به حال در مورد آن فکر کرده‌اید؟ آیا از نظر ذهنی آماده پذیرش عواقب تصمیم خود هستید؟ پاسخ مثبت است.

اما بعد از کلی تردید و فکر کردن، باز هم تصمیم گرفتم صورت شخصیت را نپوشانم. اول از همه، برای هر صحنه اجازه گرفته شد. و در زمانی که مرز بین زندگی و مرگ بسیار شکننده بود، عزیزان آنها که از من دور بودند نیز مشتاق بودند که عزیزانشان را برای آخرین بار ببینند. بعضی از مردم، بعد از پخش فیلم، با من تماس گرفتند و درخواست عکس‌های بیشتری برای ذخیره آن فیلم‌های ارزشمند کردند.

«مرز» - فیلمی مستند که نگرانی‌های کارگردان، تا کوئین تو، را در مورد «مرز» انتخاب‌های خودش مطرح می‌کند.

پی وی:   آیا در طول بیش از 10 سال فعالیت حرفه‌ای‌تان، چیزی هست که شما را پشیمان کند؟

کارگردان تا کوین تو: هر فیلمی برای من کمی پشیمانی به جا می‌گذارد. اما نگران‌کننده‌ترین و پشیمان‌کننده‌ترین فیلم احتمالاً «دو فرزند» است. وقتی این فیلم برای مسابقه به خارج از کشور برده شد، هیچ جایزه‌ای نبرد. در فیلم، صحنه‌ای را بازسازی کردم که پدربزرگی برای تجارت به روستا می‌رود و به‌طور تصادفی کودکی را می‌بیند که شبیه نوه‌اش است.

Thực chất, câu chuyện không sai, nhưng hoạt cảnh ấy được tái hiện chân thực quá, người xem lại đặt nghi vấn: Tại sao lại có mặt ở thời điểm ngẫu nhiên này? Vì rõ ràng, đây là điều mà hiếm bộ phim tài liệu nào làm được. Giám khảo cuộc thi đã nhận xét rằng, chính vì sự tái hiện ấy đã làm mất đi giá trị thực của tác phẩm. Họ cho rằng, đội ngũ sản xuất đã can dự vào câu chuyện. Và đó là bài học rất lớn trong suốt hơn 10 làm nghề của tôi.

Thời điểm đó, tôi chỉ nghĩ, muốn kể một câu chuyện hấp dẫn thì cần phải mô tả bằng hình ảnh. Nhưng ngoài lịch sử - những điều không thể diễn ra thêm lần nữa, trước khi quyết định tái hiện sự kiện trong đời thực thì cần phải nhắc thật kỹ. Nếu được làm lại, tôi sẽ mượn lời nhân vật để gợi nhắc tình huống. Cho dù, nó không hay như việc kể bằng hình ảnh, nhưng chí ít, không làm mất đi tính chân thực của bộ phim.

Bộ phim tài liệu "Hai đứa trẻ" kể về hai đứa trẻ bị trao nhầm trong phòng hộ sinh. Cuộc hành trình nhận lại con của đôi bên cha mẹ làm người xem nghẹn lòng bởi đâu dễ gì tách hai đứa trẻ rời xa người bọn trẻ gọi là cha, là mẹ hơn ba năm nay. Và với người lớn, điều ấy càng khó gấp vạn lần...

Làm nghề lâu mới thấy, có những lúc, ta phải chấp nhận những điều không hoàn hảo. Nghĩ thật kỹ để đưa ra lựa chọn xác đáng. Thậm chí, phải bước qua cả sự cầu toàn của bản thân. Đôi khi, chính những hình ảnh xộc xệch, những lời chia sẻ ngắn thôi nhưng mang lại nhiều giá trị hơn là những trường đoạn hình ảnh long lanh.

Mỗi khi luyến tiếc về điều gì đó, chúng ta vẫn thường ước: giá như. Nhưng nếu không có “giá như” thì không có bộ phim tiếp theo. Bởi con người thường dễ bằng lòng và tự mãn với những gì đã đạt được. Sự thật là có những sản phẩm, 2-3 năm sau nhìn lại, tôi thấy mình thật ngô nghê. Và nhiều câu hỏi ngày xưa còn bỏ ngỏ, giờ đây, tôi đã trả lời được. Với riêng tôi, mỗi “giá như” là một động lực để thực hiện thật tốt tác phẩm kế tiếp.


Nguồn:https://nhandan.vn/special/dao-dien-Ta-Quynh-Tu/index.html


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تای هونگ، قهرمان کار، مستقیماً مدال دوستی را از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در کرملین دریافت کرد.
در مسیر فتح فو سا فین، در جنگل خزه‌های پریان گم شده‌ام
امروز صبح، شهر ساحلی کوی نون در مه «رویایی» است
زیبایی مسحورکننده سا پا در فصل «شکار ابرها»

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

امروز صبح، شهر ساحلی کوی نون در مه «رویایی» است

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول