شهر هوشی مین - تری و تونگ که از دوران مدرسه یکدیگر را میشناختند، مانند دو خط موازی بودند تا اینکه ۳۵ سال بعد، ناگهان در دو سوی اقیانوس به یکدیگر برخورد کردند.
روزی در اواسط سپتامبر ۲۰۲۰، نات تونگ، یک زن تاجر در شهر هوشی مین، درخواست دوستی جدیدی را در رسانههای اجتماعی از شخصی به نام تری نگوین دریافت کرد. او با این تصور که دوست صمیمی برادرش است که یک حساب کاربری جدید ایجاد کرده، بلافاصله موافقت کرد. وقتی تری برای سلام پیام داد، متوجه شد که یک مهندس مکانیک ساکن ایالات متحده است. تونگ که متوجه اشتباه خود شده بود، سکوت کرد.
چند روز بعد، آن مرد در مورد عکس تازه منتشر شدهی تونگ نظر داد: «چرا تونگ اینقدر آشنا به نظر میرسد؟» در این زمان، او به صفحه شخصی او رفت و متوجه شد که دهها دوست مشترک دارد که همگی همکلاسیهای دوران ابتدایی و راهنمایی در دی لین، لام دونگ بودند.
اولین مکالمه آنها را با یک غافلگیری "معجزه آسا" روبرو کرد. از دههها پیش، این دو ارتباط زیادی با هم داشتند. تونگ در کلاس تخصصی درس خوانده بود، به خاطر درس خواندن خوب و شخصیت قویاش مشهور بود. تری در کلاس معمولی درس خوانده بود اما با دانشآموزان "ویژه" کلاس تونگ بسیار صمیمی بود. مادر تونگ سالها کارمند پدربزرگ تری بود. عمو و عمهاش نیز او را به خوبی میشناختند، زمانی که تونگ در بانکی در لام دونگ کار میکرد.

تری نگوین و نات تونگ، هر دو ۳۷ ساله، در ژوئن ۲۰۲۳ در سینمایی در سایگون با هم قرار ملاقات دارند. عکس: شخصیت ارائه شده
داستانهایی درباره مدرسه و خاطرات کودکی آنها را به هم نزدیکتر کرد. این آمریکایی ویتنامیتبار گفت: «نمیدانم چرا، اما سالهای زیادی، ما مثل دو خط موازی بودیم، بدون هیچ نقطه تلاقی، اما درست زمانی که از عشق خسته شده بودم، او ظاهر شد.»
هر بار که با همکلاسیاش صحبت میکرد، احساس میکرد که "به صفحه نمایش چسبیده است". وقتی او در پاسخ دادن کند بود، احساس ناراحتی میکرد. احساس نگرانی و غم مدام به سراغش میآمد و باعث میشد آن مرد بالغ حواسش پرت شود.
اما تری مورد توجه تونگ نبود. او از مردان رمانتیک، مسنتر، تاجر و مجبور به زندگی در ویتنام خوشش میآمد. بنابراین، او آزادانه داستان عشق گذشتهاش، درد از دست دادن پدرش را با او در میان گذاشت و بدون هیچ ملاحظهای همه چیز را در مورد خودش فاش کرد. وقتی تونگ داستانش را تعریف کرد، او همچنین گفت: «از این به بعد، اگر تری با هر دختری لاس زد، مطلقاً همه چیز را مثل تونگ نگو، وگرنه فرار خواهد کرد.»
همین معصومیت بود که باعث شد او به طور طبیعی عاشق او شود. پس از یک ماه آشنایی، مهندس مکانیک با این بهانه که چند ماه زودتر به دنیا آمده، به جای اینکه او را با اسم کوچک صدا بزند، او را برادر - خواهر صدا زد. پس از آن، او شروع به گفتن این کرد که یک روز بدون دریافت پیام از او، مانند یک سال فاصله برایش بوده است. هر بار که به عکس او نگاه میکرد، احساس آشنایی عجیبی میکرد، مانند "همسرش از زندگی قبلی".
یک روز در پایان آن سال، او یک دسته گل و نامهای پر از عشق برایش فرستاد که با عبارت «دوستت دارم» تمام میشد. در حالی که او هنوز شگفتزده بود، او تماس گرفت و گفت: «وقتی به ویتنام برگردم، اولین کاری که میخواهم انجام دهم این است که ازدواجم را با تو ثبت کنم».
این بار تونگ واقعاً تحت تأثیر قرار گرفت. پس از چندین رابطه، تنها این مرد بود که گفت با او ازدواج خواهد کرد. از آن به بعد آنها عاشق یکدیگر شدند.

عروس و داماد در روز عروسیشان. عکس: ارائه شده توسط شخصیت
تری نمیدانست عشق از راه دور اینقدر دشوار است.
کووید-۱۹ مانع از بازگشت او به خانه شد و تنها راه ارتباط آنها از طریق تلفن بود. او نمیتوانست کاری برای دوست دخترش انجام دهد. وقتی دوست دخترش عصبانی شد و تلفنش را خاموش کرد، او نمیتوانست رو در رو با او توضیح دهد.
در روز تت ۲۰۲۲، تری به مادر تونگ پیامک داد تا سال نو را به او تبریک بگوید و قول داد که امسال قطعاً به خانه برمیگردد تا از او اجازه ازدواج بگیرد. اما دو هفته بعد، او خبر درگذشت مادر تونگ را دریافت کرد.
در ظاهر، او معمولاً سرسخت و قوی به نظر میرسد تا از مادر و خواهر و برادرانش مراقبت کند تا آنها نگران او نباشند. تنها زمانی که با معشوقش صحبت میکند، ضعیفترین جنبهاش را آشکار میکند. برای اینکه او احساس امنیت کند، از روزی که تری سرگرمیاش یعنی فوتبال بازی کردن با دوستانش را کنار گذاشته، هر بار که از سر کار به خانه میآید با او تماس میگیرد.
درد از دست دادن هر دو والدینش باعث بیپروایی نات تونگ شد. او حتی به این فکر میکرد که مجرد بماند تا دیگر مجبور نباشد درد جدایی را تحمل کند. او خود را درگیر کار و سفر میکرد و خود را مجبور میکرد که مشغول باشد تا مجبور نباشد فکر کند. اما هر چه بیشتر این کار را میکرد، تری بیشتر او را ارضا میکرد. او همیشه او را تشویق میکرد که مانند خودش زندگی کند.
تری دلداری داد: «حتی اگر پدر و مادرت رفته باشند، هنوز من را داری. من به تو یک خانواده جدید میدهم.» کم کم، او دوباره به زندگی ایمان آورد و منتظر روزی شد که او برگردد و با او ازدواج کند.
در اکتبر ۲۰۲۲، تری نگوین قبل از روزی که قرار بود به ویتنام برگردد، بیقرار بود. نات تونگ نیز از اولین ملاقات با معشوقش مضطرب بود. لحظهای که آنها یکدیگر را در خروجی فرودگاه دیدند، هر دو احساس کردند که با یک فرد آشنا روبرو شدهاند.
صبح روز بعد، مرد جوان دست دختر مورد علاقهاش را گرفت و به قولش عمل کرد. آنها مستقیماً به سفارت رفتند تا برای گواهی تجرد درخواست دهند. به محض اینکه گواهی را گرفتند، هر دو برای ثبت ازدواجشان به زادگاه تونگ برگشتند.
سرنوشت تری نگوین و نات تونگ دوستان را بیتاب میکند.
روزی که برای دیدار هر دو خانواده به دی لین برگشت، تری با دوستان نزدیکش قرار گذاشت تا به مشروبفروشی بروند. او اول به بار رسید، تونگ بعداً آمد و وانمود کرد که او را نمیشناسد. دوستان تونگ از او پرسیدند: «دوستپسرت را از سایگون آوردی؟» او سر تکان داد و باعث شد آنها فکر کنند دوستپسرش بیرون دنبال جای پارک میگردد. بعد از حدود ۱۵ دقیقه، آنها هنوز کسی را ندیدند، بنابراین همه از او خواستند که بیرون برود و او را پیدا کند. در این لحظه، او برگشت و دستش را دور شانه تری انداخت و با لبخند گفت: «بگذارید شما را به شوهرم معرفی کنم.»
پنج دوست گیج به نظر میرسیدند و فکر میکردند که تونگ شوخی میکند. وقتی جلسه تمام شد، یکی از آنها خم شد تا دوباره بپرسد که آیا این موضوع صحت دارد یا خیر. حتی وقتی این دو نفر این موضوع را در رسانههای اجتماعی علنی کردند، بسیاری از دوستان قدیمی با یکدیگر تماس گرفتند تا تعجب و تبریک خود را ابراز کنند. بسیاری از مردم به طور محرمانه گفتند که نمیتوانند تصور کنند که دو خط موازی ۳۵ ساله ناگهان با هم تلاقی کنند.

عروسی ساحلی تری نگوین و نات تونگ، با دعای خیر اقوام و دوستان، در ژوئن 2023 در نین توآن . عکس: شخصیت ارائه شده
در مراسم عروسی در ساحل نین توان در ژوئن ۲۰۲۳، داماد عشق خود را در دو کلمه ابراز کرد: «دشوار» و «مقدس». او در سال ۲۰۱۴ برای تحصیل و کار به آمریکا رفت. زندگی او فقط سیاه و سفید است، همیشه باید سعی کند صبور باشد، اما زندگی اغلب رنگارنگ است، وقتی میخندد خوشحال است، یعنی وقتی گریه میکند. از زمانی که آنها با هم بودهاند، او انرژی مثبت را برای او به ارمغان آورده است.
او به طور محرمانه گفت: «در طول این سالها، هر بار که یک ستاره دنبالهدار میدیدم، مخفیانه آرزو میکردم دختری را که دوست داشتم ببینم و در عوض فقط بخش کوچکی از آن را دریافت میکردم. بالاخره، مثل یک معجزه تو را پیدا کردم.»
داماد افزود: «او تمام زخمهای عاطفی گذشته را پر کرده است.»
فان دونگ - Vnexpress.net
لینک منبع





نظر (0)