یک مهمانی تجدید دیدار تبدیل به یک روز جدایی میشود.
داماد، روز دوم عید تت، به خاطر حرفی که همسرش موقع شام زده بود، او را به هتل برد.
به گزارش ۱۶۳ ، این حادثه که توسط خود داماد در دویین (شبیه تیک تاک در ویتنام) منتشر شده، در شبکههای اجتماعی چین سر و صدای زیادی به پا کرده است. بر این اساس، در دومین روز از سال نو قمری، او همسرش را برای جشن تت به خانه والدینش در جینان، شاندونگ برد. پس از آن، همه با کمک هم غذا پختند و روی میز گذاشتند، زیرانداز پهن کردند و با هم نشستند تا غذا بخورند.
با این حال، این داماد سر میز بچهها نشسته بود. میز مخصوص بچهها در خانه بود، با غذاهای مشابه، اما به جای شراب یا آبجو از نوشابه استفاده شده بود. تیو ترونگ گفت که او همچنان به طور معمول سر میز غذا نشسته و غذا میخورد، اگرچه خوشحال نبود اما آن را خیلی جدی نگرفت زیرا از نوشیدن الکل خوشش نمیآمد و در حال رانندگی بود، بنابراین این یک چیز طبیعی بود.
اگرچه تیو ترونگ داماد است، اما او را به عنوان مسئول میز بچهها انتخاب کرده بودند.
شیائو ژانگ اضافه کرد: «در محل ما، میز بچهها جای خوبی برای نشستن نیست. فقط غریبههایی که بلد نیستند مشروب بخورند یا غریبههایی که با آنها رابطه نزدیکی نداریم، آنجا مینشینند. راستش را بخواهید، در آن زمان کمی احساس ناراحتی کردم، اما فکر کردم سال نوی قمری است، بنابراین تحمل کردم.»
همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه عمویی از خانواده همسرش با یک لیوان شراب سر هر میز آمد. وقتی به میز بچهها رسید، شیائو ژانگ، طبق عادت و ادب، لیوانش را بالا برد و قصد داشت به سلامتی این عمو بنوشد. شیائو ژانگ به یاد میآورد: «در آن زمان، خیلی خوشحال بودم، فکر میکردم بالاخره یک بزرگتر پیدا شده که به من اهمیت میدهد.»
با این حال، رفتار و سخنان این عمو بیشترین توجه را به خود جلب کرد. تیو ترونگ گفت که او به شدت شوکه و خشمگین شده بود، به طوری که نمیتوانست رفتار عمویش - نماینده تمام خانواده همسرش - را تحمل کند.
پیرمرد جلوی همه ایستاد و با صدای بلند فریاد زد: «هر کسی که با تو بنوشد، از تو بیزارم». به محض اینکه حرفش تمام شد، خندههای اطرافیان و سروصدای نوشیدن ناگهان ساکت شد، انگار همه از حرفهای عمو «منجمد» شده بودند. تیو ترونگ به یاد میآورد و میگوید: «در آن زمان، ذهنم خالی بود، دستم که لیوان شراب را گرفته بود میلرزید. چطور یک پیرمرد میتوانست چنین چیزی بگوید؟ من چه کار اشتباهی کرده بودم؟»
در این لحظه، پدرزن شیائو ژانگ فوراً بلند شد، او را بیرون کشید و با صدای بلند گفت: «برای چه اینجا ایستادهای؟» او از دامادش دفاع نکرد و همه به خوردن و غیبت کردن ادامه دادند.
تیو ترونگ اضافه کرد: «در آن زمان، احساس میکردم دلقک هستم. فکر میکردم داماد هستم و حتی میخواستم داماد خوبی باشم، بنابراین از مسافت طولانی رانندگی از شهر به این حومه دورافتاده برای دیدن خانواده همسرم ناراحت نشدم، اما چطور میتوانستند با من اینطور رفتار کنند؟»
شیائو ژانگ گفت که ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شده تا وسایلش را جمع کند و ساعت ۶ صبح راه افتاده است. او ۴ ساعت متوالی رانندگی کرده و ۳۰۰ کیلومتر را پیموده تا صبح زود به خانه خانواده همسرش برسد.
خیلی سریع، خونسردی خود را به دست آورد و همسرش را بیرون کشید، چمدانهایشان را برداشت و گفت که میروند. هر دو به هتلی در همان نزدیکی رفتند، اتاقی برای خواب اجاره کردند و چون جاده خیلی دور بود، فوراً به شهر برنگشتند.
او تعریف کرد: «روی یک تخت عجیب دراز کشیدهام، غلت میزنم و نمیتوانم بخوابم. حالا، روز دوم عید تت است، خانه مادر همسرم درست همان نزدیکی است، اما ما فقط میتوانیم در هتل نودل فوری بخوریم. همسرم چیزی نمیگوید، او در خانه خودش حق اظهار نظر ندارد.»
پدرزن، اقوام را به هتل کشاند تا از دامادش عذرخواهی کنند، اما موفق نشد.
خیلی سریع، خبر اختلاف تیو ترونگ و همسرش و مجبور شدن آنها در روز دوم عید تت در هتلی اقامت کنند، در سراسر محله پیچید. چند روز بعد، پدرزنش برای عذرخواهی به هتل رفت و گفت که همه چیز یک سوءتفاهم بوده و امیدوار بود که تیو ترونگ و همسرش او را ببخشند.
«سوءتفاهم؟ خنده تلخی کردم. در آن زمان جمعیت زیادی آنجا بودند. همه به وضوح شنیدند که او چه گفت: «من به تو به دیده تحقیر نگاه میکنم»، اما حالا همه میگویند که این یک سوءتفاهم بوده است.» او گفت که عذرخواهی یا توضیحی را نمیپذیرد و مصمم است که دیگر برنگردد.

شیائو ژانگ گفت که احساس میکند به او بیاحترامی شده است.
شیائو ژانگ اصرار داشت: «ترجیح میدهم در یک هتل سرد بمانم و نودل فوری بخورم تا اینکه آنجا با افرادی باشم که به من نگاه تحقیرآمیز دارند.» او گفت که تصمیم گرفته دیگر هرگز به خانه خانواده همسرش نرود. این حادثه او را به شدت ناامید کرده بود.
او گفت که نمیتواند همسرش را طلاق دهد زیرا او اشتباه نکرده است و آنها یک فرزند کوچک دارند.
این داستان، پس از انتشار در شبکههای اجتماعی، به سرعت به مرکز بحث کاربران اینترنتی تبدیل شد. اکثریت در دفاع از داماد صحبت کردند و گفتند که والدین همسرش به او احترام نمیگذاشتند، حتی اجازه میدادند سر میز بچهها بنشیند.
یکی از کاربران اینترنتی نوشت: «وقتی به خانه پدرزنم میروم، هرگز الکل نمینوشم چون نمیتوانم بنوشم و باید رانندگی کنم، اما همیشه با برادران، عموها و پسرعموهایم سر میز مینشینم. مهم این نیست که چه میخوری، مهم این است که چگونه رفتار میکنی.» بسیاری از مردم نیز نظرات متفاوتی در مورد رفتار والدین و همسر ارائه دادند و از داماد و شوهر خود دفاع نکردند.
با این حال، نظرات زیادی نیز وجود دارد که داماد باید آرام شود و موضوع را دوباره بررسی کند تا از اختلاف نظر جلوگیری شود.
یکی از کاربران اینترنتی نوشت: «واقعاً برای یک داماد دلخراش است که چنین رفتاری با او شود. دختر من در این میان گیر افتاده و در شرایط بسیار سختی قرار دارد. از یک طرف، او برای شوهرش که مورد ظلم قرار گرفته متاسف است و میخواهد چیزی منصفانه به او بگوید؛ از طرف دیگر، او نمیتواند کاملاً طرف شوهرش را بگیرد زیرا آنها به هر حال والدین بیولوژیکی او هستند. او باید احساسات شوهرش را در نظر بگیرد و در عین حال والدینش را نیز ناراحت نکند، که واقعاً یک معضل است. مهم نیست چه کاری انجام دهید، این احتمال وجود دارد که یکی از دو طرف ناراضی باشد.»
منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/1-cau-noi-trong-bua-com-khien-con-re-bo-ra-khach-san-tuyen-bo-hoi-han-nhat-la-ve-que-vo-an-tet-172250208220849726.htm
نظر (0)