Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

وقتی شنیدم شوهرم از پدرزنش ۹۰ هزار دونگ می‌خواهد، نمی‌دانستم کجا پنهان شوم.

Báo Dân tríBáo Dân trí14/01/2025

(دن تری) - اگر والدینش خودشان هزینه را پرداخت می‌کردند، بهتر بود. اما او پیشقدم شد تا جلوی تمام خانواده «بدهکاری را به او یادآوری کند». بدیهی است که او مطلقاً نباید اینقدر صادق می‌بود، مخصوصاً با والدین همسرش.


وقتی تازه عاشق هم شده بودیم، می‌دانستم شوهرم در همه چیز، مخصوصاً مسائل مالی، منصف است. بعد از ازدواجمان فهمیدم که نه تنها شوهرم، بلکه تمام خانواده‌اش اینطور هستند.

اگر برادر شوهرم از من 20،000 دانگ قرض می‌گرفت، او پرداخت می‌کرد. اگر مادرشوهرم از من می‌خواست سبزیجات بخرم، او نیز پرداخت می‌کرد. وقتی تازه عروس شده بودم، احساس می‌کردم که انجام این کار با برادران و خواهران و فرزندانم در خانواده غیرضروری است، بنابراین از پذیرش پول خودداری کردم. با گذشت زمان، فهمیدم که این شیوه زندگی خانواده شوهرم است و دیگر سوالی نپرسیدم یا احساس خجالت نکردم.

در مقایسه با خانواده شوهرم، خانواده من کاملاً متفاوت هستند، مثلاً اگر والدین از فرزندانشان بخواهند چیزی بخرند یا اگر فرزندان از والدینشان بخواهند چیزی بخرند، اغلب پول می‌دهند، گاهی اوقات هم اهمیتی نمی‌دهند.

خواهر و برادرهای من هم همینطور، وقتی چیزی را با چند ده هزار یا صدها هزار دونگ می‌خرند، حتی اگر پولش را هم بدهند، باز هم از گرفتن آن امتناع می‌کنند. به خاطر این تفاوت، شوهرم آنقدر مرا شرمنده می‌کرد که نمی‌دانستم صورتم را کجا پنهان کنم.

Tôi không biết giấu mặt vào đâu khi nghe chồng đòi nợ bố vợ 90.000 đồng - 1
اقدام شوهرم در مطالبه بدهی از والدین همسرش، مرا ناامید و شرمنده کرد (تصویر: TD).

ماجرا از این قرار است که اخیراً تمام خانواده‌ام به عروسی پسرعمویم در شهر خودمان رفته بودند. وقتی به خانه رسیدیم، ناگهان چراغ دستشویی سوخت. در آن زمان چون مادرم خانه نبود و پدرم هم پولی نداشت، از شوهرم خواست که به مغازه ابزارفروشی ابتدای روستا برود تا برایش یک لامپ نو بخرد.

آن شب، موقع شام خداحافظی قبل از اینکه خانواده‌ام صبح زود روز بعد به شهر برگردند، شوهرم جلوی پدر و مادر شوهرم و خواهرم و شوهرش گفت: «بابا، همین الان رفتم یک لامپ بخرم که لامپ حمام را عوض کنم و ۹۰ هزار دونگ شد.»

با شنیدن این حرف، مادرم فوراً بلند شد تا پول بگیرد و یک اسکناس ۱۰۰۰۰۰ دانگ به شوهرم داد. شوهرم آن را گرفت و بقیه پول را به او داد، هرچند مادرم سعی کرد دستش را تکان دهد و بگوید لازم نیست.

من واقعاً از کارهای شوهرم خجالت‌زده شده بودم. بعد از شام، او را به پشت خانه کشاندم، در حالی که نمی‌توانستم ناامیدی‌ام را پنهان کنم: «تو داماد پدر و مادرم هستی؟ تو حتی برای خرید لامپ برای آنها پول خواستی. واقعاً باعث می‌شوی از خجالت «پنهان شوم».

شوهرم از رفتار من تعجب کرد. فکر کرد پدرزنش از او خواسته آن را برایش بخرد و گفته پول را پس می‌دهد. مبلغ زیاد نبود، اما اگر قرض بگیری، باید پس بدهی. او می‌توانست چند میلیون به آنها بدهد، اما اتفاقی که می‌افتد، اتفاقی است که می‌افتد، قرض گرفتن، قرض گرفتن است، بخشیدن، بخشیدن است.

مهم نبود چه می‌گفت، کاری که کرد خیلی خجالت‌زده‌ام کرد. بهتر بود پدر و مادرم خودشان هزینه‌اش را می‌دادند. اما او حتی پیش‌قدم شد و جلوی همه خانواده «بدهی را به من یادآوری کرد». واضح بود که مطلقاً نباید اینقدر صادق می‌بود، مخصوصاً با پدر و مادر همسرش.

به خواهرم گفتم که همه اعضای خانواده من همینطور منصف هستند، حتی با اعضای خانواده، نه اینکه من خسیس باشم و هر ریال را با خانواده همسرم حساب کنم. خواهرم بعد از شنیدن این حرف، اخم کرد: «آیا اینقدر منصف است که یک داماد حتی نتواند برای پدر و مادرشوهرش یک لامپ بخرد؟»

اگر شوهرم به این رفتار ادامه دهد، آیا کم‌کم محبت خانواده‌ام را نسبت به خودش از دست خواهد داد؟

بخش «داستان من» داستان‌هایی درباره ازدواج و زندگی عاشقانه را ثبت می‌کند. خوانندگانی که داستان‌های خودشان را برای به اشتراک گذاشتن دارند، لطفاً آنها را از طریق ایمیل dantri@dantri.com.vn برای برنامه ارسال کنند. در صورت لزوم، داستان شما ممکن است ویرایش شود. با احترام.



منبع: https://dantri.com.vn/tinh-yeu-gioi-tinh/toi-khong-biet-giau-mat-vao-dau-khi-nghe-chong-doi-no-bo-vo-90000-dong-20250114072834842.htm

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

فلات سنگی دونگ وان - یک «موزه زمین‌شناسی زنده» نادر در جهان
شهر ساحلی ویتنام در سال ۲۰۲۶ به برترین مقاصد گردشگری جهان تبدیل می‌شود
«خلیج ها لونگ را از روی خشکی تحسین کنید» به تازگی وارد فهرست محبوب‌ترین مقاصد گردشگری جهان شده است.
گل‌های نیلوفر آبی که از بالا به رنگ صورتی درمی‌آیند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

ساختمان‌های بلندمرتبه در شهر هوشی مین در مه فرو رفته‌اند.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول