این داستان به طور گسترده در پلتفرم شبکه اجتماعی Weibo به اشتراک گذاشته شده است.
آ هائو (۲۸ ساله) و همسرش مای هوآ (۲۳ ساله) پس از ۱ سال آشنایی در سال ۲۰۲۲ ازدواج کردند و توسط هر دو خانواده حمایت مالی شدند. به گفته آ هائو، از آنجایی که پدر مای هوآ بیش از ۱۰ سال پیش فوت کرده است، او تنها فرزند خانواده است، بنابراین نمیخواهد از مادرش دور باشد.
داستان بین آ هائو و مادرزن همسرش توجهها را به خود جلب کرد. عکس تزئینی.
«با شنیدن نظرات همسرم، قبول کردم که با خانواده شوهرش زندگی کنم. در واقع، من و خانوادهام در مورد این موضوع بسیار رک هستیم، بنابراین دو سال گذشته همه چیز آرام بوده است. مادرشوهرم امسال ۴۵ ساله شده است، او مهربان است، به من و همسرم در مراقبت از بچهها و آشپزی کمک میکند. علاوه بر این، او هر روز برای مدیریت دو اسپا وقت میگذارد و زندگی آرامی دارد زیرا اقتصاد خوبی دارد.» این را آ هائو گفت.
به نظر میرسید همه چیز به خوبی پیش میرود تا اینکه آوریل گذشته، مادر شوهر آ هائو، خانم تان، با مردی ۵ سال جوانتر از خودش ازدواج کرد.
در ابتدا خانواده و فرزندانش مخالفت کردند، اما پس از دیدن قاطعیت خانم تان، موافقت کردند.
علاوه بر این، قدیمیها همچنین میگفتند: «پسری که از پدرش مراقبت میکند به خوبی زنی نیست که از شوهرش مراقبت میکند.» شاید این مرد، تکهی مناسبی برای جبران تنهایی خانم تان در طول سالها باشد.
«این مرد دو فرزند دارد که هر دو دانشجو هستند. او خانهای اجاره کرده بود، بنابراین پس از ازدواج، با خانم تان و من و همسرم زندگی کرد. با این حال، هنوز احساس میکنم که او از من راضی نیست و این چند ماه گذشته برایم ناراحتکننده بوده است.»
آ هائو گفت : «او اغلب موقع غذا خوردن از من و همسرم میپرسید که آیا قصد داریم جدا از هم زندگی کنیم یا کار کنیم، هر ماه چقدر درآمد داریم و چطور پسانداز میکنیم.» با این حال، او گفت که او و همسرش خیلی نگران نبودند، فقط فکر میکردند ناپدریاش کنجکاو است.
تا اینکه یک روز، تقریباً ساعت ۱۲ از اضافه کاری به خانه آمد، دید که درِ دستشویی هنوز روشن است اما زیاد توجه نکرد. با این حال، چون خیلی گرسنه بود، به آشپزخانه رفت تا یک کاسه نودل فوری درست کند و بخورد، حدود ۱۰ دقیقه گذشت اما هنوز چراغ درِ دستشویی را روشن ندید.
او به سمت در رفت و در زد، سپس صدای مادرزنش را از داخل شنید. او در را باز کرد و با صورتی سرخ، انگار که تازه گریه کرده باشد، بیرون رفت.
هائو پرسید چه شده است، اما مادر شوهرش فقط گفت که دل درد دارد. او زیاد به آن فکر نکرد و رفت تا مسواک بزند و بخوابد.
«با این حال، در روزهای بعد، گاهی اوقات مادرشوهرم را میدیدم که به دستشویی میرود. گاهی اوقات حتی صدای گریهاش را به وضوح میشنیدم. بارها در طول روز، او فقط بیتوجه آنجا مینشست و بسیار نزارتر به نظر میرسید. من مشکوک شدم که اتفاقی افتاده است، بنابراین آنچه را که دیده بودم به همسرم گفتم. اتفاقاً او نیز متوجه شد که مشکلی وجود دارد.» این را آ هائو تعریف کرد.
بالاخره، پس از روزها فکر کردن، می هوا تصمیم گرفت کمی با مادرش صحبت کند. پس از مدتی، مادرش نرم شد و اعتراف کرد که تحت فشار شوهر جدیدش بوده است.
این مرد با زندگی مای هوآ و شوهرش در یک خانه در حالی که دو دخترش هنوز مجبور بودند اتاقی در بیرون اجاره کنند، موافق نبود و فکر میکرد که این ناعادلانه و ناراحتکننده است.
خانم تان واقعاً در یک دوراهی گیر کرده بود، فرزندش از یک طرف و شوهرش از طرف دیگر، بنابراین نمیدانست چگونه این موضوع را به درستی حل کند.
اگر او الان اجازه دهد فرزندانش بیرون بروند، متهم میشود که آنها را به خاطر شوهرش رها کرده است؛ و اگر هنوز هم اجازه دهد فرزندانش در خانه بمانند، او و شوهرش دچار تنش و اختلاف نظر خواهند شد.
به همین دلیل شبهایی بود که آنقدر دلم برای خودم میسوخت که مجبور میشدم یواشکی از خانه شوهرم بیرون بروم و به دستشویی بروم و آنقدر گریه کنم تا صورتم سرخ شود.
پس از گفتگو با یکدیگر، آ هائو و همسرش تصمیم گرفتند برای زندگی مستقل از خانه نقل مکان کنند. عکس تزئینی.
می هوآ با شنیدن داستان مادرش، احساسات او را درک کرد، زیرا حالا او خانواده خودش را داشت. «همسرم برگشت تا با من صحبت کند. هر دو تصمیم گرفتیم آپارتمانی نزدیک محل زندگی مادرم انتخاب کنیم تا بتوانیم گاهی اوقات به او سر بزنیم و نوههایمان را برای دیدنش بیاوریم.»
من و همسرم به طور پیشگیرانه گفتیم که نقل مکان خواهیم کرد زیرا وضعیت مالی ما پایدار بود و مادرم از قبل خانواده خودش را داشت، بنابراین به دنبال حریم خصوصی و آسایش بود. مادر شوهرم همچنین مقداری پول اضافی برای خرید خانه به ما داد.
او همچنین گفت که به همسرش گفته است که بیشتر به مادرش اهمیت بدهد، زیاد با او صحبت کند و نگذارد زیاد رنج بکشد.
پس از اینکه این پست به طور گسترده در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شد، بلافاصله مورد توجه بسیاری از کاربران اینترنتی قرار گرفت. بسیاری از مردم داماد را تحسین کردند و نظرات متفاوتی در مورد ناپدری ارائه دادند.
منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/con-re-thay-me-vo-ngay-cang-tieu-tuy-len-tim-hieu-ly-do-roi-2-hai-vo-chong-chuyen-di-ngay-lap-tuc-172250106084835835.htm






نظر (0)