Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

خاطرات زمانی که «کبد نلرزید، اراده فرسوده نشد»

ده‌ها هزار مرد جوان در باشکوه‌ترین سال‌های زندگی خود، داوطلبانه به جنگ رفتند. آن‌ها بر باران بمب و گلوله غلبه کردند و با اشتیاق سوزان برای صلح زندگی و مبارزه کردند. جنگ مدت‌هاست که پایان یافته است، اما در خاطرات کهنه‌سربازان مو خاکستری، آن سال‌ها هنوز هم به روشنی دیروز است...

Báo Thái NguyênBáo Thái Nguyên29/07/2025

«مزرعه گل مونگ تان» - لحظات فراموش‌نشدنی

سرهنگ دوم نگوین کوان با یادگارهای مقدس و افتخارآمیز.
سرهنگ دوم نگوین کوان

سرهنگ دوم نگوین کوان (متولد ۱۹۳۱)، که در حال حاضر در بخش دوک شوان، استان تای نگوین زندگی می‌کند، امسال ۹۴ ساله است. او در سن ۱۶ سالگی به ارتش پیوست و در بسیاری از نبردهای بزرگ شرکت کرد که نبرد دین بین فو نقطه عطفی در آن بود.

سرهنگ دوم نگوین کوان تعریف کرد: در سال ۱۹۵۴، به من دستور داده شد که برای خدمت در عملیات تران دین (نام رمز عملیات دین بین فو) به آنجا بروم. واحد ۹۰ نفره ما باید از مسیر انحرافی عبور می‌کرد و از باک سون، ین بای ، سون لا، لای چائو عبور می‌کرد و پس از ۲۰ روز به محل اقامت موقت خود می‌رسیدیم. به محض ورود، در بخش تبلیغات جبهه دین بین فو مأموریت یافتم و موظف شدم افکار و آرمان‌های سربازان را درک کنم و استراتژی «محکم بجنگ، محکم پیش برو» را توضیح دهم.

سربازان ما شب‌ها در زیر باران شدید سنگر حفر می‌کردند، در حالی که بمب‌ها و گلوله‌های دشمن در طول روز می‌بارید. آنها هیچ ابزاری جز بیل و کلنگ نداشتند و هر روز فقط یک مشت برنج و کمی سس ماهی غلیظ داشتند. هر تونل‌زن سپر خود را از کاه، برگ‌های جنگلی یا شلوار پر از خاک سنگین می‌ساخت...

«اگرچه من مستقیماً سنگر حفر نکردم، اما با مشاهده و گوش دادن به داستان‌های رفقایم، متوجه شدم که آن روزها سخت‌ترین روزها برای سربازان بود. ۲۰۰ کیلومتر سنگر متصل به هم در دین بین فو نه تنها عرق، بلکه خون و جان سربازان را نیز در خود جای داده بود. هنگام حفر سنگر و مقابله با حمله دشمن... بسیاری از رفقا در حالی که هنوز بیل و بیلچه در دست داشتند، جان خود را فدا کردند و نشان دادند که روحیه پیروزی ارتش ما چقدر بالاست. به همین دلیل است که شاعر تو هو بعداً آن روزهای سخت و فداکارانه را از طریق ابیات زیر بازآفرینی کرد: «هورا برای سربازان دین بین/ سربازان قهرمان/ سرهایی که با آتش آهن گرم شده‌اند/ پنجاه و شش روز و شب کندن کوه، خوابیدن در تونل‌ها، باران شدید، گلوله‌های برنج/ خون آمیخته با گل/ جگر تزلزل‌ناپذیر/ اراده تزلزل‌ناپذیر» . آقای نگوین کوان هنگام خواندن ابیات آشنا، به آرامی دستش را بالا برد تا چشمانش را که با گذشت زمان لکه‌دار شده بود، پاک کند.

پس از تکمیل سنگرها، نیروهای ما در سه موج حمله را آغاز کردند. نبرد بین ما و دشمن شدید و پرتنش بود. عصر 7 مه 1954، ما پیروز شدیم. با صحبت در مورد این موضوع، به نظر می‌رسید چشمان آقای نگوین کوان برق می‌زند، صدایش کاملاً گم شده بود: در آن زمان، ما در عقب به جلو هجوم بردیم، سربازان یکدیگر را در آغوش گرفتند، همه تشویق و گریه می‌کردند. اشک شادی، اشک شوق، اشک برای رفقایی که در طول سال‌ها جان باخته بودند. برخی از مردم هیجان‌زده بودند و اسلحه‌های خود را به آسمان شلیک کردند. سپس پرچم‌های سفید دشمنان بزرگ را دیدم که به نشانه تسلیم برافراشته شده بودند، چترهای سفید و آبی را دیدم که در سراسر مزرعه مونگ تان گسترده شده بودند، همه چیز ناگهان مانند زیباترین مزرعه گلی که تا به حال دیده بودم، تار شد. آن لحظات شادترین و لذت‌بخش‌ترین لحظات زندگی من بودند که هرگز نمی‌توانستم فراموش کنم.

  آرامش هدیه‌ای گرانبهاست

جانباز مک لوان تین (متولد ۱۹۴۷، کمون فو تونگ، استان تای نگوین) در خانواده‌ای با سنت انقلابی غنی به دنیا آمد. پدر و عمویش هر دو قهرمانانه جان خود را در جنگ مقاومت علیه ایالات متحده فدا کردند. او از کودکی با مادربزرگش زندگی می‌کرد.

آقای مک لوان تین روزهای سخت اما قهرمانانه جنگ را به یاد می‌آورد.
آقای مک لوان تین روزهای سخت اما قهرمانانه جنگ را به یاد می‌آورد.

وقتی تنها ۱۷ سال داشت، مرد جوان با آرزوی خدمت به سرزمین پدری، داوطلبانه به ارتش پیوست. در سال ۱۹۶۸، آقای مک لوان تین شروع به رفتن به جنوب کرد. پس از بیش از سه ماه راهپیمایی در کوه‌ها و جنگل‌ها با نزدیک به ۵۰ کیلوگرم بار بر دوش، به او وظیفه داده شد تا در اداره امنیت، لشکر ۱۰، منطقه جنوب شرقی، مشغول به کار شود.

آقای مک لوآن تین در مورد دوران جنگ خود، به عکس سیاه و سفیدی که در وسط خانه آویزان بود اشاره کرد، سپس چشمانش را تنگ کرد و گفت: در آن زمان، من در لاک نین بودم، به اعماق جنگل می‌خزیدم، سنگر حفر می‌کردم و سعی می‌کردم با رهبر تماس بگیرم تا کارهای بسیج عمومی را انجام دهم. آن سال‌ها بسیار سخت بود، در طول روز برای پیدا کردن کاساوا برای خوردن بیرون می‌رفتم، شب‌ها از میان سنگرها به داخل دهکده استراتژیک می‌خزیدم تا مردم را بسیج کنم. عکس دیگر در سال ۱۹۷۱ گرفته شده است، زمانی که به حزب پذیرفته شدم. لباس‌هایم تکه تکه شده بود، بنابراین ما خیلی خجالت می‌کشیدیم که برای ثبت آن لحظه فراموش نشدنی، درخواست یک دست لباس سالم کنیم. من با هر نهر و مسیری در جنگل آشنا بودم، بنابراین در سال ۱۹۷۲ وقتی لوک نین آزاد شد، من کسی بودم که ارتشمان را به داخل هدایت کردم. سپس، به من ماموریت داده شد تا در فوک لانگ کار کنم و همچنان به اعماق کوه‌ها و جنگل‌ها بروم، جانم را برای برافراشتن پرچم به خطر بیندازم و از هر وجب زمین دفاع کنم... در سال ۱۹۷۵، پس از ۴ سال زندگی در میان جنگل، در روز آزادی، از جنگل بیرون آمدم، احساس کردم نور خورشید مستقیماً به چشمانم می‌تابد، برای مدت نامعلومی در آنجا گیج و مبهوت ایستادم . این یک احساس خوشبختی عظیم، نور آزادی، نور درخشان بود.

داستان او واضح و مشخص بود، انگار همه چیز همین دیروز اتفاق افتاده بود. تنها لبخند مرد جوان در عکس و گواهی مدال مقاومت درجه دو به نام مک لوان تین به خاطر مشارکت‌هایش در جنگ مقاومت علیه آمریکا برای نجات کشور، گواه روشنی از گذشته بود.

روزی که آقای تین برگشت، تمام روستا به شدت شگفت‌زده شدند . جنگ شدید بود، بیش از ۱۰ سال بدون هیچ نامه‌ای، حتی یک خبر، همه فکر می‌کردند که او فداکاری کرده است. به دلیل اثرات سال‌های جنگ، سلامت مک لوان تین، کهنه سرباز، به دلیل مسمومیت با عامل نارنجی به تدریج رو به وخامت گذاشت. در سال ۱۹۸۵، او بازنشسته شد.

مک لوان تین، کهنه سرباز، پس از بازگشت به زادگاهش، همچنان برای کمک به ساخت و ساز زادگاهش تلاش می‌کند. او سال‌ها کدخدای روستا بوده و فردی معتبر است. در سمت محوله خود، همیشه نمونه‌ای از خود به جا می‌گذارد و مردم را برای پیروی از دستورالعمل‌ها و سیاست‌های حزب، سیاست‌ها و قوانین دولت بسیج می‌کند. به عنوان مثال، در جنبش جدید ساخت و ساز روستایی، آقای تین نه تنها به تک تک خانه‌ها می‌رفت تا مردم را متقاعد کند، بلکه در اهدای ۱۰۰۰ متر مربع زمین برای ساخت جاده‌های درون روستایی و کانال‌های درون مزرعه نیز پیشگام بود.

در سال ۲۰۱۷، آقای تین مفتخر به دریافت گواهی شایستگی از وزیر کار، معلولین جنگی و امور اجتماعی شد - به عنوان فردی با مشارکت‌های انقلابی برجسته، با دستاوردهایی در مبارزه برای حفاظت از سرزمین پدری ، غلبه بر مشکلات برای افزایش تولید نیروی کار در دوره ۲۰۱۲-۲۰۱۷.

جنگ مدت‌هاست که تمام شده است، سربازان گذشته اکنون موهای خاکستری، پشت‌های خمیده و سلامتی ضعیفی دارند. اما در چشمانشان هنوز خاطرات دوران "شجاعت تزلزل‌ناپذیر و اراده تزلزل‌ناپذیر" می‌درخشد، جایی که میهن‌پرستی و رفاقت، شجاعت و اراده سربازان عمو هو را شکل داده است. صلح امروز، برای آنها، هدیه‌ای بی‌قیمت است که با خون و اشک نسلی از قهرمانان مبادله شده است.

منبع: https://baothainguyen.vn/xa-hoi/202507/ky-uc-mot-thoi-gan-khong-nung-chi-khong-mon-a7254e2/


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

زیبایی مسحورکننده سا پا در فصل «شکار ابرها»
هر رودخانه - یک سفر
شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند
سیل تاریخی در هوی آن، از دید یک هواپیمای نظامی وزارت دفاع ملی

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

پاگودای تک ستونی هوا لو

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول