در قرن چهاردهم، یک کیمیاگر کشف شگفتانگیزی کرد. مخلوط کردن اسید نیتریک با کلرید آمونیوم (که در آن زمان نمک آمونیاک نامیده میشد) محلولی دودزا و بسیار خورنده تولید میکرد که میتوانست طلا، پلاتین و سایر فلزات گرانبها را در خود حل کند. این محلول تیزاب سلطانی یا «آب سلطنتی» نامیده میشد.
این یک پیشرفت بزرگ در سفر برای کشف سنگ فیلسوف محسوب میشود - مادهای افسانهای که مردم معتقدند میتواند اکسیر حیات را ایجاد کند و فلزات پایه مانند سرب را به طلا تبدیل کند.
تیزاب سلطانی تازه تهیه شده. (عکس: ویکی پدیا)
اگرچه کیمیاگران در نهایت در این کار شکست خوردند، تیزاب سلطانی (که اکنون با مخلوط کردن اسید نیتریک و اسید هیدروکلریک تولید میشود) هنوز برای حکاکی فلزات و پاک کردن آثار فلزات و ترکیبات آلی از ظروف شیشهای آزمایشگاهی استفاده میشود. همچنین در فرآیند وهلویل برای تصفیه طلا تا خلوص ۹۹.۹۹۹٪ استفاده میشود.
در یک اتفاق عجیب در جنگ جهانی دوم، این مایع خورنده در یک مورد حتی دراماتیکتر مورد استفاده قرار گرفت و به یک شیمیدان کمک کرد تا میراث علمی همکارش را از دست نازیها نجات دهد.
در اواخر دهه ۱۹۳۰، آلمان نازی برای جنگ تجاوزکارانه پیش رو به شدت به طلا نیاز داشت. برای رسیدن به این هدف، نازیها انتقال طلا به خارج از کشور را ممنوع کردند و با آزار و اذیت مداوم یهودیان، سربازان آلمانی مقادیر زیادی طلا و سایر اشیاء قیمتی را از خانوادههای یهودی و سایر گروههای تحت آزار و اذیت مصادره کردند.
در میان اقلام مصادره شده، مدالهای جایزه نوبل دانشمندان آلمانی نیز وجود داشت که بسیاری از آنها در سال ۱۹۳۳ به دلیل تبار یهودی خود اخراج شده بودند.
یک مدال طلای نوبل. (عکس: AFP)
پس از آنکه کارل فون اوسیتزکی، روزنامهنگار و فعال صلحطلب ، در سال ۱۹۳۵ زندانی شد و جایزه صلح نوبل را دریافت کرد، نازیها دریافت یا داشتن هرگونه جایزه نوبل را برای همه آلمانیها ممنوع کردند.
از جمله دانشمندان آلمانی که تحت تأثیر این ممنوعیت قرار گرفتند، مکس فون لاو و جیمز فرانک بودند. فون لاو جایزه نوبل فیزیک را در سال ۱۹۱۴ به خاطر کارش روی پراش اشعه ایکس در کریستالها دریافت کرد، در حالی که فرانک و همکارش گوستاو هرتز در سال ۱۹۲۵ به خاطر تأیید ماهیت کوانتومی الکترونها این جایزه را دریافت کردند.
در دسامبر ۱۹۳۳، فون لاوه که یهودی بود، طبق قانون تازه تصویب شده برای احیای خدمات مدنی حرفهای، از سمت خود به عنوان مشاور در مؤسسه فدرال فیزیک و فناوری در براونشوایگ اخراج شد. فرانک، اگرچه به دلیل خدمت سربازی قبلی خود از این قانون معاف بود، اما در آوریل ۱۹۳۳ به عنوان اعتراض از دانشگاه گوتینگن استعفا داد.
فون لاو و فرانک به همراه فیزیکدان همکارش اتو هان، که به خاطر کشف شکافت هستهای جایزه نوبل شیمی سال ۱۹۴۴ را دریافت کرد، در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ به دهها نفر از همکاران تحت آزار و اذیت خود کمک کردند تا از آلمان مهاجرت کنند.
فون لاو و فرانک که نمیخواستند نازیها مدالهای جایزه نوبل آنها را مصادره کنند، آنها را برای نگهداری به نیلز بور، فیزیکدان دانمارکی که در سال ۱۹۲۲ جایزه نوبل فیزیک را برنده شده بود، فرستادند. موسسه فیزیک که بور در کپنهاگ تأسیس کرده بود، مدتها پناهگاه امنی برای پناهندگانی بود که از آزار و اذیت نازیها فرار میکردند. این موسسه با بنیاد آمریکایی راکفلر همکاری نزدیکی داشت تا برای دانشمندان آلمانی شغلهای موقت پیدا کند. اما در ۹ آوریل ۱۹۴۰، همه چیز تغییر کرد، زمانی که آدولف هیتلر به دانمارک حمله کرد.
همچنان که ارتش آلمان از کپنهاگ عبور میکرد و به مؤسسه فیزیک نزدیک میشد، بور و همکارانش با یک دوراهی روبرو شدند. اگر نازیها مدالهای جایزه نوبل فرانک و فون لاو را کشف میکردند، این دو دانشمند دستگیر و اعدام میشدند. متأسفانه، پنهان کردن مدالها آسان نبود، زیرا سنگینتر و بزرگتر از مدالهای نوبل امروزی بودند. نام برندگان نیز به طور برجسته در پشت مدالها حک شده بود و این مدالها را اساساً به حکم مرگ طلایی برای فرانک و فون لاو تبدیل میکرد.
بور در اوج ناامیدی به جورج دِ هِویسی، شیمیدان مجارستانی که در آزمایشگاه او کار میکرد، روی آورد. دِ هِویسی در سال ۱۹۲۲ عنصر هافنیوم را کشف کرده بود و بعدها در استفاده از ایزوتوپهای رادیواکتیو به عنوان ردیاب برای ردیابی فرآیندهای بیولوژیکی در گیاهان و حیوانات پیشگام بود - کاری که به خاطر آن در سال ۱۹۴۳ جایزه نوبل شیمی را دریافت کرد. در ابتدا، دِ هِویسی پیشنهاد دفن مدالها را داد، اما بور فوراً این ایده را رد کرد، زیرا میدانست که آلمانیها مطمئناً زمینهای مؤسسه فیزیک را برای یافتن مدالها حفر خواهند کرد. بنابراین دِ هِویسی راه حلی ارائه داد: مدالها را در تیزاب سلطانی حل کنید.
تیزاب سلطانی میتواند با ترکیب اسید نیتریک و اسید هیدروکلریک، طلا را در خود حل کند، در حالی که هر یک از این مواد شیمیایی به تنهایی نمیتوانند. اسید نیتریک معمولاً میتواند طلا را اکسید کند و یونهای طلا تولید کند، اما محلول به سرعت اشباع میشود و واکنش را متوقف میکند.
وقتی اسید هیدروکلریک به اسید نیتریک اضافه میشود، واکنش حاصل، نیتروزیل کلرید و گاز کلر را تشکیل میدهد که هر دو فرار هستند و به صورت بخار از محلول خارج میشوند. هرچه مقدار بیشتری از این محصولات خارج شوند، مخلوط کمتر مؤثر میشود، به این معنی که تیزاب سلطانی باید بلافاصله قبل از استفاده تهیه شود. وقتی طلا در این مخلوط غوطهور میشود، نیتروزیل کلرید طلا را اکسید میکند.
با این حال، یونهای کلرید موجود در اسید هیدروکلریک با یونهای طلا واکنش داده و اسید کلرواوریک تشکیل میدهند. این امر طلا را از محلول حذف میکند و از اشباع شدن محلول جلوگیری کرده و امکان ادامه واکنش را فراهم میکند.
ماکس فون لاو و جیمز فرانک - دو دانشمندی که مدال طلای نوبل آنها برای فریب نازیها باطل شد. (عکس: ویکیمدیا کامنز)
اما اگرچه این روش جواب میداد، اما روند کندی داشت، به این معنی که وقتی دِ هوسی مدالها را در ظرفی از تیزاب سلطانی فرو میکرد، مجبور میشد ساعتهای طولانی منتظر بماند تا آنها حل شوند. در همین حال، آلمانیها بیش از هر زمان دیگری به هدف خود نزدیک میشدند.
اما در نهایت، مدالهای طلا ناپدید شدند و محلول درون بشر به رنگ صورتی و سپس نارنجی تیره درآمد.
کار انجام شد، دی هوسی سپس ظرف را روی قفسهای در آزمایشگاه خود قرار داد و آن را در میان دهها ظرف شیمیایی با رنگ روشن دیگر پنهان کرد. به طرز شگفتآوری، این ترفند جواب داد. اگرچه آلمانیها موسسه فیزیک را از بالا تا پایین جستجو کردند، اما هرگز به ظرف حاوی مایع نارنجی روی قفسه دی هوسی مشکوک نشدند. آنها معتقد بودند که این فقط یک محلول شیمیایی بیضرر دیگر است.
جورج دو هوسی، که خود یهودی بود، تا سال ۱۹۴۳ در کپنهاگِ تحت اشغال نازیها ماند، اما در نهایت مجبور به فرار به استکهلم شد. پس از ورود به سوئد، به او اطلاع داده شد که برنده جایزه نوبل شیمی شده است. با کمک هانس فون اویلر-چلپین، برنده جایزه نوبل سوئدی، دو هوسی در دانشگاه استکهلم شغلی پیدا کرد و تا سال ۱۹۶۱ در آنجا ماند.
وقتی او بعداً به آزمایشگاه کپنهاگ خود بازگشت، دِ هِوِسی شیشه حاوی تیزاب سلطانی حاوی مدالهای نوبل حلشده را دقیقاً همان جایی که آنها را دستنخورده روی قفسه گذاشته بود، پیدا کرد. دِ هِوِسی با استفاده از کلرید فریک، طلای محلول را رسوب داد و آن را به بنیاد نوبل در سوئد داد که از این طلا برای قالبگیری مجدد مدالهای فرانک و فون لاو استفاده کرد. مدالها در مراسمی در دانشگاه شیکاگو در 31 ژانویه 1952 به صاحبان اصلی آنها بازگردانده شدند.
در حالی که انحلال مدال طلا اقدام کوچکی بود، اقدام هوشمندانه جورج دِ هوسی یکی از اقدامات بیشماری بود که علیه نازیها انجام شد و به پیروزی نهایی متفقین و فروپاشی فاشیسم در اروپا کمک کرد.
اگرچه اغلب تصور میشود که تیزاب سلطانی تنها ماده شیمیایی است که میتواند طلا را در خود حل کند، اما این کاملاً دقیق نیست، زیرا عنصر دیگری نیز در این امر دخیل است: فلز مایع جیوه. جیوه وقتی تقریباً با همه فلزات مخلوط میشود، به ساختار بلوری آنها نفوذ کرده و با آنها مخلوط میشود و مادهای جامد یا خمیر مانند به نام آمالگام تشکیل میدهد.
این فرآیند همچنین در استخراج و تصفیه نقره و طلا از سنگ معدن استفاده میشود. در این فرآیند، سنگ معدن خرد شده با جیوه مایع مخلوط میشود و باعث میشود طلا یا نقره موجود در سنگ معدن شسته شده و با جیوه مخلوط شود. سپس جیوه برای تبخیر گرم میشود و فلز خالص باقی میماند.
(منبع: روزنامه تین توک/todayifoundout)
مفید
احساسات
خلاق
منحصر به فرد
منبع






نظر (0)