مان ترونگ با فاصله گرفتن از تصویر همیشگیاش به عنوان «مرد خوشتیپ»، دوباره در نقش یک سرباز هوشی مین که در حال نجات مردم در طوفان و سیل در فضا و زمان است، روی صفحه نمایش کوچک ظاهر میشود. این فیلم به کارگردانی نگوین دانه دونگ، هنرمند شایسته، در ساعات پربیننده از شبکه VTV پخش میشود.
در این مراسم، این بازیگر اطلاعات بیشتری در مورد نقش خود به اشتراک گذاشت و به نظرات اخیر مخاطبان مبنی بر اینکه او برای نقش «مرد خوشتیپ» یا «نقش اول مرد رمانتیک» در سینما مناسب نیست، پاسخ داد. او همچنین در مورد همسرش و خانواده شاد ۲۰ سالهشان صحبت کرد.
آفتاب میگیری، صورتت مثل دوده سیاه شده وقتی نقش سرباز را بازی میکنی
چه چیزی باعث شد بعد از بیش از 10 سال، با نقش سرهنگ دوم لو نگوین دای در فیلم "فضای زمان" به تصویر یک سرباز برگردید؟ نقشی که میتوان آن را بسیار دشوار دانست؟
– وقتی هنرمند شایسته، دانه دونگ، با من تماس گرفت و در مورد این نقش به من گفت، فکر نمیکرد که من فوراً موافقت کنم. وقتی ده سال پیش داشتم فیلم «جاده دین بین» را فیلمبرداری میکردم، نه فرزندی داشتم و نه تعهدی، بنابراین تنها کاری که تهیهکننده باید انجام میداد این بود که چمدانهایم را ببندم و بروم.
حالا، من پدر ۳ فرزند هستم (میخندد)، مردم میترسند که اگر به جای دوری بروم، نتوانم از خانوادهام مراقبت کنم.
برای من، شرکت در این پروژه یک تجربه حرفهای است که به من کمک میکند مهارتهای بازیگریام را نیز تقویت کنم.
شاید سختترین چیز برای من هنگام پذیرفتن این نقش، ظاهرم بود، باید وزن کم میکردم و بالغتر به نظر میرسیدم. شخصیت من ۴۱-۴۲ ساله است در حالی که من ۳۹ ساله هستم.
سربازها در این سن باید پختهتر و متفاوتتر از آدمهای عادی مثل من باشند. در روزهای اول فیلمبرداری، تیم گریم از سیاهترین کرم پودر استفاده کردند و باعث شدند پوست من تیرهتر شود. بعداً، بعد از یک ماه فیلمبرداری، پوستم به طور طبیعی تیرهتر شد. زمانی بود که گروه فیلمبرداری تمام روز را بالای کوه فیلمبرداری میکردند، بدون حتی یک درخت.
بعد از فیلمبرداری، طراح گریم از من پرسید: «چرا صورتت انگار دوده گرفته؟»، چون خیلی سیاه است (میخندد).
زندگی در حین فیلمبرداری در روستا حتماً سخت و طاقت فرسا بوده است؟
– شرایط فیلمبرداری در روستا قطعاً با شهر قابل مقایسه نیست، اما فکر نمیکنم در مقایسه با سختیها و مشقتهایی که گروه فیلمبرداری هنگام ساخت این فیلم متحمل شدند، قابل توجه باشد.
ما بازیگران همیشه مورد لطف قرار میگیریم و اغلب به عنوان «شادترین افراد گروه» مورد تمسخر قرار میگیریم. چون روزهایی هست که فیلمبرداری ما تمام میشود و هنوز میتوانیم استراحت کنیم و به خانه برویم، اما عوامل نمیتوانند. آنها باید ساعت ۶ صبح بروند و روزهایی هم هست که فیلمبرداری تا شب یا حداقل تا ساعت ۷ یا ۸ شب طول میکشد و بعد میتوانند به خانه بروند. هر روز، همه باید ۱۰ تا ۲۰ ساعت کار کنند.
وقتی اغلب برای فیلمبرداری از خانه دور هستید، چگونه زندگی شخصی و خانوادگیتان را تنظیم میکنید؟
– خانوادهام خیلی من را دوست دارند، به همین دلیل فیلمبرداری این فیلم خیلی سخت است. همسرم به آن عادت دارد. من خوششانسم که او از خانواده مراقبت میکند.
در ابتدا، وقتی بازی در فیلم Spacetime را پذیرفتم، به همسرم گفتم که فیلمبرداری آن فقط ۳ ماه طول میکشد، چون میدانستم کارگردان Danh Dung خیلی سریع کار میکند.
با این حال، گروه فیلمبرداری با حوادث غیرقابل کنترلی مانند بلایای طبیعی، سیل، رانش زمین و غیره مواجه شدند، بنابراین پیشرفت کار دو چندان شد.
آخرین باری که به خانه آمدم، همسرم از من پرسید که آیا تقریباً ۳ ماه گذشته است و من تقریباً تمام کردهام. مجبور شدم اعتراف کنم، «۳ ماه دیگر»، اما او مرا سرزنش نکرد.
کوچکترین فرزند ما الان ۲ ساله است، او خیلی خوشرفتار است و به ندرت گریه میکند. ما فقط برای یک سال خدمتکار استخدام کردیم، حالا من و همسرم خودمان از فرزندمان مراقبت میکنیم. چیپ - دختر بزرگتر - ۱۵ ساله است و به والدینش در مراقبت از خواهر و برادر کوچکترش کمک میکند.
نظر شما در مورد نظرات اخیر بسیاری از مخاطبان مبنی بر اینکه مان ترونگ خیلی پیر است و برای بازی در نقش یک مرد خوشقیافه، بازیگر نقش اول مرد در یک فیلم عاشقانه، مناسب نیست، چیست؟
– همچنین برایم خندهدار است که وقتی جوان بودم، فقط نقشهای بالغ و متأهل بازی میکردم. با این حال، بعد از سریال «طعم عشق» ، اغلب نقش یک مرد رمانتیک، یک مرد خوشقیافه را بازی میکنم…
بازیگری برای من از خیلی از عرصههای هنری دیگر منفعلتر است. اینکه امروز این نقش را بازی کنم و فردا نقش دیگری، به فرد بستگی ندارد.
من واقعاً شخصیتهای عمیقی مثل کیو فونگ در «عشق و جاهطلبی» یا های گستاخ در «پروندههای کروکودیل» را دوست دارم.
با این حال، از زمان فیلم «طعم عشق» ، ۴-۵ سال از آخرین باری که برای بازی در نقشی مشابه دعوت شدم میگذرد. اگر صبر کرده بودم، نمیتوانستم ۵ سال بازیگری کنم. فکر میکنم در مورد بازیگری، اگر خیلی استراحت کنم، کمکم محو میشود.
من ماهیت کار و انتخابهایم را درک میکنم، بنابراین لجباز یا بیش از حد نگران نیستم.
«همسرم میداند که زیباست، بنابراین اعتماد به نفس زیادی دارد.»
آیا همسرتان سختگیرترین مخاطب شماست؟
– همسرم همیشه دقیقترین و سختگیرترین مخاطب من بوده است. وقتی تازه شروع به کار کردم، بازیگریام هنوز سادهلوحانه بود، بنابراین همسرم به انواع و اقسام روشها از من انتقاد میکرد. حالا که مهارتهایم بهبود یافته، همسرم حتی سختگیرتر هم شده است.
معمولاً مخاطب خارج از فیلم هیچ ارتباطی با من ندارد، برای همین وقتی فیلم را تماشا میکند، به راحتی نقش من را میپذیرد. اما همسرم فرق میکند، او کسی است که بیشتر از همه من را درک میکند، از شخصیتم، عادتهایم در زندگی گرفته تا سبک بازیگری و خلاقیتم با شخصیت.
گاهی اوقات نظرات و پیشنهادات او به من کمک میکند تا بر بسیاری از محدودیتها در هنگام فیلمبرداری غلبه کنم.
او که با یک بازیگر مشهور و خوشقیافه ازدواج کرده، اغلب با دیگر بازیگران فیلمش مقایسه میشود. بسیاری از بینندگان حتی به صفحه شخصی او رفته و به شخصیتهای فیلم حسادت میکردند. واکنش همسرش در آن مواقع چگونه بود؟
– همسرم به خاطر زیباییاش مورد توجه قرار گرفت، زمانی که من و دخترم در حال فیلمبرداری برنامه «بابا! کجا میرویم؟» بودیم ، در آن زمان او تازه فرزند دومش را به دنیا آورده بود و هنوز اندام متناسبی نداشت.
یک بار، گروه فیلمبرداری صبح زود برای فیلمبرداری به خانه من آمدند. ما وقت نداشتیم چیزی آماده کنیم، بنابراین تصاویر روی دوربین بسیار طبیعی بودند و اصلاح آنها دشوار بود.
در سالهای اخیر، من اغلب نقش یک مرد خوشتیپ، با آرایش و استایل زیبا را بازی میکنم، و در کنار آن، توسعه شبکههای اجتماعی باعث شده است که مردم بیشتر به من توجه کنند.
وقتی فیلمی محبوب میشود، اجتنابناپذیر است که مخاطب عاشق شخصیتها شود و سپس آنها را مقایسه کند، با هم تطبیق دهد و نظرات منفی بگذارد. در چنین مواقعی، ما به یکدیگر دلداری میدهیم که این احساسات مخاطب است و با پایان فیلم، همه چیز تمام خواهد شد.
خیلیها فکر میکنند همسرم از نظر روانی آسیب دیده، اما تا الان که اینطور نبوده. او آدم بسیار دلسوز و فهمیدهای است، بنابراین این حس خیلی زود از بین میرود. اگر او از نظر روانی آسیب دیده باشد یا تأثیری داشته باشد، مطمئناً جرات نمیکنم پروژههای بعدی را انجام دهم.
همسرش یک بار گفته بود که او همیشه از او تعریف میکرد و به او کمک میکرد تا در مورد ظاهرش اعتماد به نفس داشته باشد، بنابراین هرگز به همبازیهای شوهرش حسادت نمیکرد؟
– البته وقتی عاشق هستم، باید تعریف کنم، چطور میتوانم انتقاد کنم (میخندد).
در واقع، از دوران مدرسه، فوآنگ ظاهری جذاب، شخصیتی سخاوتمند، بیخیال و فعال داشت. من خیلی خوششانس بودم که توانستم او را «دوست» داشته باشم، و بر بسیاری از رقبا و «طرفداران» اطرافش غلبه کنم تا او را به دست بیاورم. دوستانی که مدتهاست با من و همسرم دوست هستند، همه این را میدانند.
بعدها، من بازیگر شدم و اغلب نقش آدمهای خوشقیافه را بازی میکردم. وقتی جلوی دوربین بودم، گروه فیلمبرداری گریم من را هم انجام میدادند و زاویههای دوربین را طوری انتخاب میکردند که بهتر به نظر برسم.
در زندگی واقعی، من خودم را خیلی معمولی میبینم، حتی از نظر ظاهری خیلی پایینتر از همسرم. همسرم خیلی زیباتر و برجستهتر از من است. او همچنین میداند که زیباست، بنابراین اعتماد به نفس زیادی دارد (میخندد).
«ما هیچوقت بیشتر از یک روز از هم عصبانی نمیمونیم.»
از دوران دبیرستان عاشق هم بودهایم و حالا ازدواج کردهایم، قطعاً مواقعی پیش میآید که اوضاع خوب پیش نمیرود. برای اینکه عشقتان بیش از ۲۰ سال شعلهور بماند چه میکنید؟
– مثل هر زوج دیگری، ما هم مواقعی داریم که بحث و اختلاف نظر داریم.
با این حال، هر دوی ما همچنان این اصل را حفظ کردیم که هرگز بیش از یک روز با هم قهر نباشیم. مهم نبود بحث چقدر بزرگ باشد، این کار مجاز نبود. زیرا بعد از ۲۴ ساعت، مشکلات زیادی پیش میآمد که حل آنها دشوار بود. به تدریج، این به عادتی تبدیل شد که باعث میشد نتوانیم مدت زیادی با هم قهر بمانیم.
من معمولاً کسی هستم که آشتی را شروع میکند، شوخی میکند و با شوخی تنش را کم میکند. در کل، ما همدیگر را خیلی خوب درک میکنیم.
در مورد اقتصاد چطور؟
– البته همسرم «نگهدارنده امور مالی خانواده» است. وقتی سر کار میروم، تمام حقوقم را به همسرم میدهم. هیچ پسانداز مخفی ندارم و چیزی خرج نمیکنم.
برای مثال، در سه ماه گذشته، من با گروه فیلمبرداری برای فیلمبرداری «فضای زمان» به ارتفاعات میرفتم و به ما سه وعده غذا داده میشد. صبحها هر نفر فقط 20،000 دانگ ویتنام برای یک فنجان قهوه خرج میکرد. ما حتی همدیگر را مسخره میکردیم: «پول خرج کن وگرنه کپک میزنی» (میخندد).
آموزش فرزندانتان را چگونه تقسیم میکنید؟ دختر بزرگتان به خاطر قد بلند، زیبایی و استعداد هنریاش مورد تحسین است. آیا قصد دارید او حرفه هنری را دنبال کند؟
– ما اغلب میگوییم «با فرزندانتان دوست باشید»، این جمله ساده به نظر میرسد اما در واقع بسیار دشوار است. والدین علاوه بر اینکه باید به فرزندان خود نزدیک باشند تا در به اشتراک گذاشتن احساساتشان احساس راحتی کنند، باید محدودیتهایی نیز داشته باشند و با فرزندان خود سختگیر باشند. اگر فقط با فرزندانتان دوست باشید، آموزش آنها در مورد کارهای اشتباهشان دشوارتر خواهد بود.
در خانه، من و همسرم باید کار را بین خودمان تقسیم کنیم: «یک نفر کتک میزند و یک نفر آرام میکند». وقتی یک نفر عصبانی است، دیگری او را تشویق و دلداری میدهد. معمولاً همسرم سختگیرتر است، بنابراین وقتی بچهها به چیزی نیاز دارند، اغلب پیش من میآیند.
در مورد شغل، ما راهنمایی خاصی به فرزندانمان نمیکنیم و آنها را بیش از حد تحت فشار قرار نمیدهیم. برای مثال، چیپ (دختر بزرگ مان ترونگ - PV) از کودکی پیانو میخواند و عاشق آن بود، اما اکنون دیگر به آن علاقهای ندارد. اکنون دوست دارد نقاشی یاد بگیرد و میخواهد بازیگر شود. نمیدانم که آیا رویای او در چند سال آینده تغییر خواهد کرد یا خیر.
پسر دوم ده ساله و کاملاً معصوم است. گاهی اوقات به خانه میآید و میگوید: «بابا، لطفاً برای دوستانم امضا بگیر.»
ممنون از به اشتراک گذاشتن!
منبع: https://dantri.com.vn/giai-tri/manh-truong-ngoai-doi-toi-kem-xa-vo-ve-ngoai-hinh-20241125180414721.htm
نظر (0)