(دن تری) - آقای توآن با دیدن عکس دختر چاپ شده روی آگهی دانشگاه، در نگاه اول عاشق او شد. او بلافاصله برنامههایش را تغییر داد، به آمریکا برنگشت اما در شهر هوشی مین ماند تا به عنوان دانشجو در دانشگاه ثبت نام کند.
یک داستان عاشقانه سرنوشتساز از یک بنر تبلیغاتی
نگوین توان (که معمولاً با نام جانی شناخته میشود و در حال حاضر در شهر هوشی مین زندگی میکند) هنگام صحبت در مورد داستان عاشقانه غیرمنتظره خود با همسر جوانش لبخند زد و گفت: «رعد و برق اتفاق میافتد.» سالها پیش، توان برای زندگی با مادرش به ایالات متحده نقل مکان کرد. گهگاه برای دیدار با اقوامش به ویتنام برمیگشت. در پایان سال ۲۰۱۷، او به خانه بازگشت و به تنهایی در شهر هوشی مین پرسه زد. هنگام عبور از کنار دانشگاه فناوری شهر هوشی مین، مدت زیادی برای بازدید از محوطه دانشگاه معطل شد. این ویتنامی-آمریکایی به نظر میرسید وقتی بنر تبلیغاتی این دوره را دید که روی آن عکس دختری با لبخندی درخشان چاپ شده بود، ایستاد. او از خود پرسید که آیا او مدرس، دانشجوی دانشگاه یا مدل عکاسی است.پسر ویتنامی خارجی و دختر باعث شدند او در نگاه اول عاشق شود، حتی اگر فقط از طریق یک عکس تبلیغاتی بود.
آقای توآن که در مورد این دختر کنجکاو شده بود، فوراً به بخش امور تحصیلی مدرسه رفت. با این حال، بخش امور تحصیلی فقط به سؤالات مربوط به تحصیل پاسخ داد. ویتنامی خارج از کشور سپس به فکر راهی برای ثبت نام در دوره مدیریت بازرگانی که بنر تبلیغ میکرد، افتاد، به این امید که اطلاعاتی در مورد دختری که او را در نگاه اول "عاشق" خود کرده بود (حتی اگر فقط از طریق یک عکس) به دست آورد. آقای توآن در مورد تصمیم ناگهانی خود برای شرکت در این دوره گفت: "میدانم که برای تحصیل به آنجا نمیروم، اما اگر ثبت نام نکنم، نمیدانم او کیست." این دوره شهریه نسبتاً گرانی دارد، تا صدها میلیون دونگ، زیرا توسط معلمان خارجی تدریس میشود. با این حال، ویتنامی عاشق خارج از کشور فقط به یک هدف فکر میکند: "به دست آوردن آن دختر". او هر روز با پشتکار مانند سایر دانشآموزان به مدرسه میرود. او در ایالات متحده تجارت دارد اما به صورت آنلاین فعالیت میکند و کار میکند. در روزهای بعد، پس از پرس و جو در بخش، متوجه شد که دختر زیبای تبلیغ شده، دانشجو بوده است. او همچنین هر روز به عنوان دستیار کار میکرد. او با درایت از دانشآموزان پرسید، اما هیچکس شماره تلفن یا برنامه کاری او را به او نداد.ظاهر زیبای مای تان.
در این مدت، فان می تان همچنین میدانست که مردی وجود دارد که همیشه سعی در برقراری ارتباط با او دارد. فان می تان گفت: «همکارانم به من گفتند که یک مرد «مودار» وجود دارد که میخواهد از من وقت کاری بگیرد. من فوراً فکر کردم که آن شخص توآن است زیرا او «عجیبترین» ظاهر را در بین دانشجویان این دوره داشت.» دو ماه پس از ورود به دوره، توآن با دختر رویاهایش آشنا شد. آن بار، توآن با دیدن تان که قبل از کلاس برای کمک به استاد ظاهر شده بود، برای آشنایی نزدیک شد. از طریق برچسب نام روی پیراهن دختر، او میدانست که این دختر فان می تان است. با این حال، در طول آن جلسه، ویتنامی خارج از کشور هنوز شماره تلفنی را که میخواست دریافت نکرده بود. مای تان به یاد میآورد: «او چنان با اشتیاق به من علاقه نشان داد که همه در بخش میدانستند که او علاوه بر تحصیل، «نیت» دیگری هم دارد. من کاملاً نگران بودم زیرا اولین برداشت من از او خیلی خوب نبود.» یک هفته پس از اولین ملاقات، آقای توآن بیصبر بود و فکر میکرد که نمیتواند برای همیشه «ساکت» بنشیند، بنابراین مستقیماً به دفتر امور آموزشی رفت تا مای تان را پیدا کند و شماره تلفن او را پرسید. مای تان دو شماره تلفن داشت، یکی شماره شخصی و دیگری شماره فرعی برای کار. او اغلب شماره تلفن محل کارش را به دانشجویان میداد، اما چون آن روز سیمکارتش را عوض کرده بود، شماره فرعی که تازه خریده بود را به خاطر نمیآورد، بنابراین مجبور شد شماره اصلیاش را به آقای توآن بدهد. به همین دلیل آن دو بیشتر با هم صحبت میکردند. این آمریکایی ویتنامیتبار گفت: «در آن زمان، تقریباً به دختران دیگر اهمیتی نمیدادم، فقط میخواستم او را به قرار ملاقات ببرم.»اعترافی ناگهانی، فاصله را «میسوزاند»
من تان همیشه فاصلهاش را با دانشآموزان حفظ میکرد. با این حال، در آن زمان، مافوقهایش به آرامی به او یادآوری کردند: "هر کاری میخواهی بکن، اگر دانشآموزان استعفا دهند، تو هم با من خواهی مرد." دختر جوان با اکراه رابطهی ناخوشایندی با دانشآموزان برقرار میکرد و همیشه سعی میکرد از آقای توآن دوری کند. من تان با دیدن اینکه طرف مقابل بارها درخواست ملاقات خصوصی کرده بود، نتوانست امتناع کند، بنابراین مجبور شد بپذیرد. او با خنده به یاد میآورد: "اولین باری که برای ملاقات خصوصی رفتم، چون خیلی نگران بودم، حتی مکان را برای گروه دوستانم فرستادم، چون میترسیدم اتفاق بدی بیفتد."صداقت توآن باعث شد که می تان احساس محبت و عشق کند.
رابطه بین این دو به تدریج پیشرفت کرد. آقای توان بهانهای برای پرسیدن در مورد دوره آموزشی آورد، اما در واقع، او مدام با درخواست بیرون رفتن و غذا خوردن به آن دختر زیبا حمله میکرد. در قرار دوم، او در ابراز احساسات خود تردید نکرد: "من از تو خوشم میآید و میخواهم بیشتر پیش بروم، پس بیا همدیگر را بشناسیم." تان من لحظهای فکر کرد و سپس با خجالت سر تکان داد. لحظهای که دختر مو بلند لبخند زد و موافقت کرد، آقای توان را غرق در شادی کرد. تا به حال، هر بار که آن لحظه را به یاد میآورد، هنوز هم به طرز وصفناپذیری تحت تأثیر قرار میگیرد. تان من گفت که خودش هم وقتی هر بار که نگوین توان را ملاقات میکرد، میترسید، اما سپس به نیمه دیگر او تبدیل شد، تعجب کرده است. شاید صداقت او به او کمک کرده بود تا فاصله را "بسوزاند" و به او نزدیکتر شود. در مورد آقای نگوین توان، او به طور محرمانه گفت که از لحظهای که در نگاه اول عاشق دختر در تبلیغ شد، تمام برنامههایش کاملاً تغییر کرده است. آقای توان در صنعت مد فعالیت میکند و قصد دارد برای همیشه در ایالات متحده ساکن شود. با این حال، او بعداً تصمیم گرفت برای رسیدن به عشقش به ویتنام برگردد.خانواده کوچک و شاد مای تان و شوهر ویتنامی مقیم خارج از کشورش.
در مورد مای تان، این دو نفر پس از مدتی فارغالتحصیلی از دانشگاه، تصمیم گرفتند در سال ۲۰۲۰ در یک عروسی شاد ازدواج کنند. این زوج اکنون یک دختر زیبا دارند و در کسب و کارشان از یکدیگر حمایت میکنند. مای تان در مورد زندگی زناشویی خود گفت که او و همسرش نمیتوانند از بحث و جدل دوری کنند. او درک میکند که شوهرش آدم خوبی است اما گاهی اوقات تندخو میشود و طرز صحبت کردنش خیلی ملایم نیست. تان به عنوان یک همسر، میخواهد شوهرش ملایم و رمانتیک باشد. مای تان گفت: «از نظر من، او آدم بسیار سختی است، اما در کار بسیار خوب است، همسر و فرزندانش را دوست دارد و برای خانوادهاش فرزندی دلسوز است.» نگوین توان همچنین اعتراف کرد که گاهی اوقات وقتی همسرش میخواهد او به سرعت یک پدر کامل شود، احساس فشار میکند. به گفته او، صرف نظر از نقش یا وظیفه، هر فرد برای سازگاری و بهبود به زمان نیاز دارد. این زوج همچنین اظهار داشتند که وقتی با مشکلات یا اختلافاتی روبرو میشوند، اغلب ترجیح میدهند وقتی هر دو آرام شدهاند، کنار هم بنشینند. این به آنها کمک میکند تا بفهمند در مورد چه چیزی درست یا غلط هستند تا بتوانند برای یکدیگر تغییر کنند و بیشتر یکدیگر را دوست داشته باشند. عکس: شخصیت ارائه شدهDantri.com.vn
لینک منبع





نظر (0)