آرام - آمریکاییها هنگام صحبت با مافوقهایشان، طفره نمیروند. ذهنیت آمریکاییها برای پیشرفت با دوست داشتن خود شروع میشود.
یک خانواده آمریکایی. (منبع: williampeaceblog) |
آرام - آمریکاییها هنگام صحبت با مافوقهایشان کلمات خود را تغییر نمیدهند و همیشه میتوانند از اصطلاحات عامیانه استفاده کنند. آنها آزادانه لباس میپوشند. راحت روی صندلی مینشینند، شانههایشان را به دیوار تکیه میدهند و پاهایشان را روی میز میگذارند. اما محدودیتهایی وجود دارد. در خانه، باید صاف بنشینید و به قاضی میگویید که از اصطلاحات عامیانه استفاده نکند. رئیسی که در اتاق کارکنان با پاهایش روی میز نشسته است، صمیمیت یکسانی را نشان میدهد؛ اما اگر کارکنان هم همین کار را انجام دهند، زیادهروی است. وقتی معلمان با صمیمیت راحت هستند (به دانشآموزان میگویند که آنها را صمیمانه صدا کنند، مثلاً: مرا جانت صدا کن = فقط مرا جیانیت صدا کن) اما دانشآموزان نمیتوانند غیررسمی باشند.
برخی از محققان اظهار داشتهاند که آمریکاییها نقطه مقابل ژاپنیها هستند: آمریکاییها در ظاهر بسیار «گشادهرو» و دوستانه به نظر میرسند، اما در باطن بسته هستند. هر آمریکایی میگوید که میخواهد راحت زندگی کند.
در واقعیت، آنها گاهی برعکس عمل میکنند. آنها خانههای خود را با دقت تمیز میکنند، ساعت ۶ شام میخورند و غریبهها را نمیپذیرند. هر وقت که بیحرکت مینشینند، دست و پایشان میخارد و باید کاری انجام دهند. گروهی از روزنامهنگاران ایتالیایی که شش ماه با سرعت زیاد در ایالات متحده زندگی میکردند، با تاسف گفتند: «خدای من، ما نمیفهمیم که آمریکاییها چگونه میتوانند به چنین فعالیتهای بیوقفهای ادامه دهند.»
...راحت اما با برنامهریزی، همه چیز از قبل برنامهریزی شده است (از جمله شغل، فرزندان، بازنشستگی)، تقویمهای هفتگی و ماهانه پر از برنامهها هستند (شخصی میتواند چیزی بیش از ارتباطات اجتماعی باشد).
طرز فکر رشد - طرز فکر رشد آمریکایی با عشق به خود آغاز میشود. به دلیل فضای رقابتی شدید که منجر به نرسیدن به خواستهها میشود، بسیاری از مردم، به ویژه زنان، از فروپاشی عصبی رنج میبرند.
خارجیها اغلب فکر میکنند که آمریکاییها خودشان مشکلات خودشان را ایجاد میکنند. آنها خوب غذا میخورند، شغل دارند، دیگر چه چیزی میتوانند بخواهند؟ آنها متوجه نیستند که ثروت مشکلات خاصی ایجاد میکند. «پول همه چیز نیست.» اگرچه بسیاری از آمریکاییها این را میدانند، اما هنوز فکر میکنند که اگر کمی پول بیشتری داشتند، شادتر بودند. شاید مشکلی در فرهنگ آمریکایی وجود دارد: تمرکز بر پیشرفت فردی منجر به نادیده گرفتن جنبههای مهم زندگی شده است.
راههای پرورش خود - روانشناسی رایج در آمریکا مجموعهای از کتابها را برای آمادهسازی «شادی شخصی» منتشر میکند که روش صحیح تفکر برای موفقیت در زندگی را آموزش میدهد. آمریکاییها کاملاً خودخواه هستند، با این حال آن کتابهای «فلسفی» هنوز در مورد «فکر کردن به خود» آموزش میدهند، مانند: چگونه بدون نگرانی امتناع کنیم، دیگر به یکدیگر وابسته نیستیم، زنانی که بیش از حد عشق میورزند.
برای نیم قرن، پرفروشترین کتاب راهنما، کتاب «چگونه دوستان خود را پیدا کنیم و بر مردم تأثیر بگذاریم» نوشتهی دیل کارنگی بوده است. کلاسهای آخر هفته در این قالب و بسیاری از قالبهای دیگر، تکنیکهایی را برای شاد، ثروتمند، از نظر جنسی... آموزش میدهند.
درمانگران - در کشورهای دیگر، وقتی افراد از نظر روحی ناپایدار یا مضطرب هستند، اغلب به دنبال دوستان و اقوام خود میگردند. در ایالات متحده، مردم به دنبال درمانگران (روانپزشکان، روانشناسان، فارغ التحصیلان دانشگاه با مدرک خانواده درمانی یا مددکاری اجتماعی) هستند. آنها معتقدند که این متخصصان تخصص عمیقی دارند و بنابراین مؤثر هستند. آنها حاضرند ساعتی 80 دلار برای روان درمانی بپردازند. مطمئن نیستند که این درمان مؤثر باشد، اما مطمئناً احساس بهتری دارند، برای برخی افراد، راه دیگری وجود ندارد.
ورزش - برخی افراد از این طریق بیماری را درمان یا از آن پیشگیری میکنند. پس از چند نسل رانندگی با ماشین و زندگی در خانههای یک طبقه، آمریکاییها ممکن است احساس سلامت جسمی خود را از دست بدهند. یک دهه پیش، پزشکان کشف کردند که تمدن پساصنعتی افرادی را به وجود آورده است که از نظر جسمی سالم نیستند؛ آمریکاییها قلب و عضلات بدی دارند؛ به نظر میرسید که مردان آمریکایی به طور ناگهانی میمیرند.
برای درمان این نقصها، افراد ورزشهای هوازی (افزایش نبض برای مدتی برای وادار کردن قلب به کار کامل، تحریک مغز برای تولید داروهای آرامبخش) و بسیاری از روشهای دیگر انجام میدهند: دویدن استقامتی، دوچرخهسواری ثابت، شنا، رقص...
رژیم غذایی - نیمی از زنان آمریکایی خود را دارای اضافه وزن میدانند. در کشوری که مردم زیاد غذا میخورند و میخواهند لاغر به نظر برسند، هرگز به یک آمریکایی برچسب اضافه وزن نزنید. آمریکاییها، به ویژه زنان، برای کاهش وزن رژیم میگیرند و سپس دوباره وزن کم میکنند. دو کتاب پرفروش وجود دارد: یکی در مورد آشپزی و دیگری در مورد رژیم غذایی. میزان چاقی شکم در آمریکا بسیار بالاست. مردم کلیشه اشتباهی در مورد چاقی شکم دارند: این یک مشکل متابولیکی است، نه نتیجه پرخوری.
پرستش جوانی - در یک کشور جوان، مردم به جوانان اعتقاد دارند و فکر میکنند که جوانان ایدههای جدید و تکنیکهای جدیدی دارند. جوانانی هستند که چند تار موی خاکستری دارند و فوراً آنها را رنگ میکنند. در ناخودآگاه، مفهومی وجود دارد که «جدید» به معنای «بهتر» است. یک ویراستار با استعداد وجود دارد که از حرفه خود ناامید شده است، فقط به این دلیل که ۴۰ سال دارد و به عنوان سردبیر منصوب نشده است. او فکر میکند که داشتن فرصت دیگری دشوار است زیرا اکثر روزنامهها به دنبال سردبیرانی هستند که ۳۵ سال یا کمتر سن دارند.
جوانسازی صورت با جراحی و روشهای ضد پیری در بین طبقات متوسط جامعه رواج پیدا کرده است. شرکتهای مراقبت از پوست، کرمهای ضد چروک به ارزش میلیونها دلار را با اثربخشی مشکوک میفروشند. موی خاکستری به ندرت دیده میشود زیرا بسیاری از مردم موهای خود را رنگ میکنند. افراد مسن دامن کوتاه نمیپوشند، اما هنوز هم رنگهای روشن میپوشند. همه میخواهند به خاطر اینکه چقدر جوان به نظر میرسند، مورد تعریف و تمجید قرار گیرند.
پیری به عنوان پایان مشارکت دیده میشود. در جامعهای که برای موفقیت ارزش قائل است، به کسانی که دیگر مشارکت نمیکنند توجه زیادی نمیشود. با این حال، هنوز افراد مسنی هستند که مشارکت میکنند، به این طرف و آن طرف میروند و اقدام میکنند.
افرادی هستند که به خاطر تجربیات زندگیشان مورد تحسین جوانان قرار میگیرند. جامعه آمریکا مجبور خواهد بود از بسیاری از سالمندانی که نه پول دارند و نه سلامتی، مراقبت کند.
منبع
نظر (0)