Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

زنی در روز دیدار والدینش با گریه می‌گوید: «فقط یک پرتره از آنها باقی مانده است»

Báo Dân tríBáo Dân trí21/11/2024

(دن تری) - از آنجا که خانواده‌شان بیش از حد فقیر بودند، یک زوج فقیر در نین توان مجبور شدند فرزندشان را برای بزرگ شدن به پرورشگاه بسپارند، اما به طور غیرمنتظره‌ای، از آن به بعد فرزندش را از دست داد. روزی که ریشه‌هایش را پیدا کرد، دختر گریه می‌کرد زیرا والدینش از دنیا رفته بودند.


لان و بیچ در دیدار با خواهرشان که بیش از ۵۳ سال گم شده بود، با صدای گرفته گفتند: «پدر و مادرم در آخرین نفس‌هایشان به ما گفتند که سعی کنیم تو را پیدا کنیم.»

نگوک، خواهر گمشده، در حالی که عکس والدینش را در دست داشت، گریه می‌کرد زیرا این اولین باری بود که والدینش را می‌دید. با این حال، او فقط می‌توانست به عکس نگاه کند و برای همیشه از احساس گرمای وجود والدینش محروم ماند.

Người phụ nữ khóc nấc ngày hội ngộ cha mẹ chỉ còn lại di ảnh - 1

نگوک در اولین روزی که والدینش را دید، هق هق گریه کرد (عکس از کلیپ بریده شده: شخصیت ارائه شده است).

ویدئویی که دیدار دوباره این سه خواهر را ثبت کرده بود، بسیاری از مردم را به گریه انداخت و میلیون‌ها بازدید در شبکه‌های اجتماعی به خود جلب کرد.

به گفته خانم لان، خانواده‌اش در شهر فان رانگ (استان نین توآن) در شرایط سختی زندگی می‌کنند. والدین او با داشتن دو دختر، مجبور بودند با کمبود همه چیز دست و پنجه نرم کنند، اما همچنان سعی می‌کردند فرزندانشان را از گرسنگی نجات دهند.

در سال ۱۹۷۱، والدین او صاحب یک جفت دوقلو به نام‌های اچ. و نگو تی ین نگوک شدند. با این حال، فاجعه زمانی رخ داد که مادر پس از زایمان بیمار شد و دیگر قادر به شیر دادن به فرزندانش نبود. خانواده آنقدر فقیر بودند که این زوج چاره‌ای جز فرو خوردن اشک‌هایشان و فرستادن دوقلوها به پرورشگاه نداشتند و از راهبه‌ها خواستند تا در بزرگ کردن آنها به آنها کمک کنند.

روزی که پدرش دو خواهر و برادر کوچکترش را با خود برد، بیچ به دنبال اتوبوس دوید زیرا نمی‌خواست از آنها جدا شود. پدرش با دیدن این صحنه، فقط توانست رویش را برگرداند و چشمان غمگینش را پنهان کند. به همین سادگی، اتوبوس ناپدید شد و این آخرین باری بود که او خواهر و برادرهایش را دید.

Người phụ nữ khóc nấc ngày hội ngộ cha mẹ chỉ còn lại di ảnh - 2

سه خواهر پس از ۵۳ سال جدایی، پس از دیدار مجدد، احساساتی شدند (عکس از کلیپ بریده شده: ارائه شده توسط شخصیت).

اگرچه فرزندشان را به پرورشگاه فرستادند، اما والدینشان هنوز گهگاه به آنها سر می‌زدند. مدتی بعد، این زوج خبر درگذشت ح. را به دلیل بیماری دریافت کردند. هنوز از غم و اندوه لبریز نشده بودند که شنیدند نگوک توسط راهبه‌ای به نام نگو لیم دین به شهر نها ترانگ (استان خان هوا ) برده شده تا بزرگ شود، اما هیچ اطلاعات تماسی وجود نداشت.

خانم بیچ به طور محرمانه گفت: «در آن زمان، وسایل ارتباطی به اندازه الان توسعه نیافته بود و خانواده فقیر بودند، بنابراین فقط می‌توانستند در شرایط محدودی جستجو کنند. دهه‌ها گذشت و وقتی آنها فوت کردند، والدینم هنوز امیدوار بودند که ما او را پیدا کنیم. هر روز، ساعت ۳ بامداد، برای خواندن متون مقدس بودایی از خواب بیدار می‌شدم و برای روز دیدار دعا می‌کردم.»

تنها بعدها، وقتی دوباره به هم پیوستند، این دو خواهر حقیقت را فهمیدند که نگوک توسط راهبه‌ای در استان لونگ آن بزرگ شده است. وقتی نگوک ۲ ساله بود، به دنبال راهبه به شهر هوشی مین رفت تا درس بخواند و سپس کار کند.

راهبه با دیدن اینکه او بالغ شده است، گواهی تولدش را به او داد و همه چیز را در مورد والدین بیولوژیکی‌اش به او گفت. اگرچه نگوک واقعاً می‌خواست والدینش را پیدا کند، اما از ترس اینکه راهبه را ناراحت کند، این موضوع را پیش خودش نگه داشت.

مدتی بعد، آن راهبه - تنها خویشاوند نگوک - درگذشت و او را بدون حمایت معنوی گذاشت. این تنهایی او را بیشتر ترغیب کرد تا به ریشه‌های خود بازگردد.

او با دنبال کردن رسانه‌های اجتماعی، یک کانال یوتیوب پیدا کرد که متخصص ارتباط افراد برای یافتن اقوام گمشده بود. اگرچه خانم نگوک خیلی وضع مالی خوبی نداشت، اما همچنان پس‌انداز خود را جمع کرد و 5 میلیون دانگ ویتنامی برداشت تا به هر کسی که خبری از خانواده‌اش داشت، بدهد.

تنها یک روز پس از ارسال این خبر، او خبر پیدا شدن اقوامش را دریافت کرد. فردی که این خبر را گزارش داده بود، با توجه به شرایط دشوار او، از پذیرش پول نیز خودداری کرد.

در اولین ملاقات تلفنی‌شان، خانم نگوک آنقدر شگفت‌زده شد که نمی‌دانست چگونه احساساتش را ابراز کند. پس از تأیید تطابق اطلاعات، دو خواهر از نین توان به شهر هوشی مین سفر کردند تا دوباره به هم برسند.

در آن دیدار مجدد، بیچ و لان او را در آغوش گرفتند و گریه کردند. نگوک، پس از مدتی، نتوانست احساسات خود را کنترل کند و در آغوش دو خواهرش به گریه افتاد.

لان با احساسی گفت: «با اینکه ما ثروتمند نیستیم، خانه‌ای در حومه شهر داریم که منتظر آمدن و زندگی کردن توست. هر روز امیدواریم که به یاد بیاوری و پیش خانواده‌ات برگردی. حالا که تو را پیدا کرده‌ایم، دیگر نمی‌خواهیم تنها زندگی کنی. اگر می‌خواهی، بیا و با ما زندگی کن تا بتوانیم به هم تکیه کنیم.»

خانم بیچ گفت که تحت تأثیر مهربانی این دو خواهر قرار گرفته است، اما از آنجا که نمی‌خواست زحمات راهبه در تربیت او را نادیده بگیرد، ابراز تمایل کرد که در شهر هوشی مین بماند و از دیگر راهبه‌ها مراقبت کند.



منبع: https://dantri.com.vn/an-sinh/nguoi-phu-nu-khoc-nac-ngay-hoi-ngo-cha-me-chi-con-lai-di-anh-20241120160407035.htm

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

برای تجربه گردشگری سبز در موئی نگوت و سونگ ترم، از یو مین ها دیدن کنید
تیم ویتنام پس از پیروزی مقابل نپال به رتبه فیفا ارتقا یافت، اندونزی در خطر است
۷۱ سال پس از آزادی، هانوی زیبایی میراث خود را در جریان مدرن حفظ کرده است
هفتاد و یکمین سالگرد روز آزادسازی پایتخت - تقویت روحیه برای هانوی جهت گام نهادن محکم به دوران جدید

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

تیم ویتنام پس از پیروزی مقابل نپال به رتبه فیفا ارتقا یافت، اندونزی در خطر است

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول