Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

مردی خودش را با محموله هوایی از استرالیا به انگلستان فرستاد

VnExpressVnExpress09/06/2023


وقتی برایان رابسون در دهه ۱۹۶۰ به استرالیا رسید، متوجه شد که تصمیمش برای ترک انگلستان و آمدن به اینجا اشتباه بوده و به دلیل اینکه توانایی خرید بلیط هواپیما را نداشت، راه خاصی را برای بازگشت انتخاب کرد.

برایان رابسون، راننده اتوبوس اهل ولز، زندگی بهتری در استرالیا می‌خواست. او به برنامه کارگران خارجی دولت استرالیا پیوست و برای راه‌آهن ویکتوریا، که بخش عمده‌ای از شبکه ریلی ویکتوریا را در دهه ۱۹۶۰ اداره می‌کرد، درخواست داد. رابسون کمی پس از نوزدهمین سالگرد تولدش در سال ۱۹۶۴، سوار پروازی به مقصد ملبورن شد.

رابسون به محض ورود، پانسیونی را که به او اختصاص داده بودند، یک "محله فقیرنشین" توصیف کرد. اگرچه او هنوز کار خود را در سرزمین جدیدش شروع نکرده بود، اما می‌دانست که نمی‌تواند در روستا بماند. او گفت: "تصمیم گرفتم که به هر قیمتی باید برگردم."

رابسون حدود ۶-۷ ماه برای راه‌آهن ویکتوریا کار کرد و سپس ملبورن را ترک کرد. او در مناطق دورافتاده استرالیا پرسه می‌زد و سپس به ملبورن بازگشت و در یک کارخانه کاغذسازی مشغول به کار شد.

رابسون نمی‌توانست با زندگی در اینجا سازگار شود و همچنان می‌خواست استرالیا را ترک کند. بزرگترین مشکل او این بود که پول کافی برای بازپرداخت هزینه‌های سفرش از ولز به دولت استرالیا نداشت. او همچنین پول کافی برای خرید بلیط هواپیما به خانه را نداشت.

رابسون گفت: «قیمت بلیت‌ها حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ پوند (۹۶۰ تا ۱۰۹۹ دلار) است. اما من فقط هفته‌ای حدود ۳۰ پوند درآمد دارم، بنابراین این غیرممکن است.»

برایان رابسون، که با محموله هوایی از استرالیا به ولز بازگشت. عکس: CNN

برایان رابسون، که با محموله هوایی از استرالیا به انگلستان بازگشت. عکس: Mirrorpix

رابسون با ناامیدی دوباره به پانسیونی که اولین بار در آن اقامت داشت، سر زد. در آنجا با جان و پاول، تازه واردهای ایرلندی به استرالیا، آشنا شد. این سه نفر خیلی زود با هم دوست شدند و با هم در یک نمایشگاه تجاری شرکت کردند و در آنجا غرفه شرکت کشتیرانی بریتانیایی پیکفوردز را دیدند.

رابسون گفت: «روی تابلو نوشته شده بود «ما می‌توانیم هر چیزی را به هر جایی ارسال کنیم». من گفتم «شاید بتوانند ما را هم ارسال کنند».

اگرچه در ابتدا فقط یک شوخی بود، رابسون بعد از آن نتوانست از فکر کردن به این گزینه دست بردارد.

روز بعد، او به دفتر شرکت هواپیمایی استرالیایی کانتاس در ملبورن رفت تا در مورد روند ارسال یک جعبه به خارج از کشور، حداکثر اندازه و وزن مجاز و همچنین مراحل لازم و اینکه آیا می‌تواند پس از تحویل موفقیت‌آمیز، هزینه‌ای پرداخت کند یا خیر، اطلاعات کسب کند.

رابسون پس از جمع‌آوری اطلاعات لازم، به هاستل بازگشت و به دو دوستش گفت که راه حلی برای این مشکل پیدا کرده است. رابسون گفت: «آنها از من پرسیدند که آیا پول کافی دارم. من گفتم 'نه، راه دیگری برای انجام آن پیدا کردم. من قصد دارم خودم را به خانه بفرستم'».

پاول پس از شنیدن طرح رابسون، آن را یک ایده «احمقانه» دانست، اما جان «کمی خوش‌بین‌تر» به نظر می‌رسید. او گفت: «ما سه روز در مورد آن صحبت کردیم و در نهایت هر دو دوست ما از این طرح حمایت کردند.»

رابسون یک جعبه چوبی بزرگ خرید و حداقل یک ماه را صرف برنامه‌ریزی برای آن با دو دوستش کرد. آنها باید مطمئن می‌شدند که جعبه فضای کافی برای رابسون و چمدانی که مصمم بود با خود بیاورد، داشته باشد. او همچنین یک بالش، یک چراغ قوه، یک بطری آب، یک بطری ادرار و یک چکش کوچک برای باز کردن جعبه هنگام رسیدن به لندن با خود برد.

این سه نفر با این تمرین کردند که رابسون داخل جعبه برود و دو دوستش آن را ببندند، سپس ترتیب دادند که یک کامیون جعبه مخصوص را به نزدیکی فرودگاه ملبورن منتقل کند.

صبح روز بعد، رابسون یک بار دیگر به داخل جعبه رفت، قبل از اینکه جان و پاول درب آن را محکم ببندند. آنها خداحافظی کردند. انتظار می‌رفت این سفر ۳۶ ساعت طول بکشد.

او گفت: «ده دقیقه اول خوب بود. اما بعد زانویم بیشتر و بیشتر درد گرفت چون به سینه‌ام چسبیده بود.»

ابعاد جعبه چوبی حاوی رابسون و چمدانش. تصاویر: بی‌بی‌سی

ابعاد جعبه چوبی حاوی رابسون و چمدانش. تصاویر: بی‌بی‌سی

این جعبه چند ساعت پس از رسیدن هواپیما با کامیون به فرودگاه، در هواپیما بارگیری شد. او گفت: «واقعاً درد داشتم. وقتی هواپیما بلند شد، کم‌کم به نیاز به اکسیژن فکر کردم. اکسیژن خیلی کمی در قسمت بار هواپیما وجود داشت.»

اولین بخش سفر، پروازی ۹۰ دقیقه‌ای از ملبورن به سیدنی بود. چالش بعدی برای رابسون بسیار شدیدتر بود، زیرا کانتینر به محض ورود به سیدنی وارونه قرار داده شد. او گفت: «من ۲۲ ساعت وارونه بودم.»

قرار بود این بسته با پرواز کانتاس به لندن بارگیری شود، اما به دلیل پر بودن هواپیما، به جای آن با پرواز پان امریکن به لس‌آنجلس منتقل شد که سفری بسیار طولانی‌تر است.

او گفت: «سفر حدود پنج روز طول کشید. درد داشت بدتر می‌شد. نمی‌توانستم درست نفس بکشم و تقریباً از هوش رفتم.»

رابسون بیشتر وقت خود را در جعبه چوبی تاریک گذراند و با درد و بیهوشی دست و پنجه نرم می‌کرد. او گفت: «زمان‌هایی بود که فکر می‌کردم قرار است بمیرم و امیدوار بودم که این اتفاق سریع بیفتد.»

وقتی هواپیما فرود آمد، رابسون مصمم بود بقیه نقشه‌اش را تکمیل کند. او گفت: «ایده‌ام این بود که صبر کنم تا هوا تاریک شود، با چکش دیواره جعبه را بشکنم و پیاده به خانه بروم. اما این کار عملی نشد.»

دو نفر از کارکنان فرودگاه، رابسون را با دیدن نوری که از جعبه می‌آمد، دیدند. آنها نزدیک‌تر رفتند و با دیدن مردی درون جعبه، شوکه شدند.

رابسون که تازه متوجه شده بود در آمریکاست، گفت: «مرد بیچاره حتماً دچار حمله قلبی شده است. مدام فریاد می‌زد 'جسدی در سطل زباله است'. اما من نمی‌توانستم جوابش را بدهم. نمی‌توانستم حرف بزنم یا تکان بخورم.»

کارکنان فرودگاه به سرعت مدیر را پیدا کردند. پس از تأیید اینکه فرد داخل جعبه هنوز زنده است و هیچ تهدیدی وجود ندارد، کارکنان فرودگاه به سرعت رابسون را به بیمارستان منتقل کردند و او حدود ۶ روز در آنجا بستری بود.

در آن زمان، داستان او توسط رسانه‌ها منتشر شده بود و خبرنگاران به بیمارستان هجوم آورده بودند. اگرچه رابسون از نظر فنی به طور غیرقانونی وارد ایالات متحده شده بود، اما با هیچ اتهامی روبرو نشد. مقامات آمریکایی به سادگی رابسون را به شرکت هواپیمایی پان امریکن تحویل دادند و به او یک صندلی درجه یک در مسیر لندن داده شد.

رابسون وقتی در ۱۸ مه ۱۹۶۵ به لندن بازگشت، مورد هجوم رسانه‌ها قرار گرفت. او گفت: «خانواده‌ام از دیدن دوباره من خوشحال بودند، اما از کاری که کرده بودم راضی نبودند.»

وقتی رابسون به همراه والدینش به ولز بازگشت، می‌خواست همه چیز را فراموش کند. اما پس از سفر ویژه‌اش به چهره‌ای مشهور تبدیل شد.

نمایندگان شرکت پن امریکن کانتینر حاوی رابسون را بررسی می‌کنند. عکس: CNN

نمایندگان شرکت پن امریکن کانتینر حاوی رابسون را بررسی می‌کنند. عکس: CNN

رابسون که اکنون ۷۸ سال دارد، می‌گوید هنوز هم خاطرات دوران حضورش در بشکه او را آزار می‌دهد. او می‌گوید: «این بخشی از زندگی من است که دوست دارم فراموشش کنم، اما نمی‌توانم.»

با این حال، این داستان جنبه‌های مثبتی نیز برای زندگی رابسون به ارمغان آورد. در سال ۲۰۲۱، رابسون کتابی با عنوان «فرار از کانتینر » منتشر کرد که جزئیات این سفر را شرح می‌دهد.

در طول تبلیغ کتاب، رابسون بارها در رسانه‌ها ظاهر شد و ابراز تمایل کرد که دوباره جان و پاول را ببیند. او پس از بازگشت به انگلستان، با وجود ارسال نامه، ارتباطش را با آنها از دست داد.

در سال ۲۰۲۲، رابسون با یکی از دوستانش تماس گرفت. او گفت: «دلیل اینکه جوابی نگرفتم این بود که آنها جوابی نگرفتند. خیالم راحت شد چون مدتی فکر می‌کردم نمی‌خواهند با من صحبت کنند. این درست نیست، کاملاً برعکس.»

تان تام (طبق گزارش سی‌ان‌ان، ایرلند مرکزی )



لینک منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند
سیل تاریخی در هوی آن، از دید یک هواپیمای نظامی وزارت دفاع ملی
«سیل بزرگ» رودخانه تو بن، از سیل تاریخی سال ۱۹۶۴، ۰.۱۴ متر بیشتر بود.
فلات سنگی دونگ وان - یک «موزه زمین‌شناسی زنده» نادر در جهان

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

«خلیج ها لونگ را از روی خشکی تحسین کنید» به تازگی وارد فهرست محبوب‌ترین مقاصد گردشگری جهان شده است.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول