Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

Độc lập - Tự do - Hạnh phúc

نگوین لونگ بنگ - پدر نمونه

Việt NamViệt Nam29/03/2024

‎۴۶de7c8f-0734-4f9d-9594-0956ae671756.jpeg‎‏
در سال ۱۹۵۲، رفیق نگوین لونگ بانگ، در سن ۴۸ سالگی با دختری از دونگ آن ( هانوی ) به نام ها توک ترین ازدواج کرد.

مهربان و جدی

بعدازظهر در خانه‌ای در کوچه‌ای کوچک در هانوی پایتخت، خانم نگوین تونگ وان، دختر بزرگ رفیق نگوین لونگ بانگ، داستان‌ها و خاطرات زیادی از پدرش برای ما تعریف کرد. تصویری که از پدری ساده، مهربان و جدی برای چهار دخترش در ذهنمان باقی ماند، تصویری از او بود.

خانم ون گفت وقتی معاون رئیس جمهور شد، پدرش هنوز به فرزندانش می‌گفت که یاد بگیرند چگونه کارهای خانه را ماهرانه انجام دهند تا مستقل باشند و از خودشان مراقبت کنند. خانم ون به یاد می‌آورد: «پدرم اغلب می‌گفت، 'خانه ما مثل خانه‌های دیگران است.' با اینکه ما خانه‌دار داشتیم، اگر می‌خواستیم چیز جدیدی بخوریم، باید خودمان در آشپزخانه آن را حل می‌کردیم. خانه‌دار فقط در یک مرحله خاص کمک می‌کرد، اما راهی برای درخواست یا مطالبه خدمات وجود نداشت. همین امر در مورد چیزهای دیگر نیز صدق می‌کند.»

۲۴۷bdf۴۰-e۸۹f-۴۳۴۸-ba۰۱-bb۴۴a۹۲۱۵۱a۶.jpeg
رفیق نگوین لونگ بنگ و دو دخترش نگوین تونگ وان (چپ) و نگوین ویت لین (راست) در کودکی.

به یاد خانم ون، رفیق نگوین لونگ بنگ هرگز صدایش را روی همسر و فرزندانش بلند نکرد. وقتی خانم ون جوان بود، زمانی بود که لجباز بود و نمی‌خواست به مدرسه برود. رفیق نگوین لونگ بنگ او را سرزنش نکرد، اما با مهربانی فواید درس خواندن را برایش توضیح داد. خانم ون گفت: «پدرم می‌گفت اگر شیمی نخوانی، بعداً قابلمه آهنی را برمی‌داری تا نمک را در آن نگه داری و می‌شکند. فیزیک بخوان تا اگر لامپ شکست و روشن نشد، باید بفهمی چه چیزی شکسته است، منتظر تعمیرکار ماندن اتلاف وقت است. ادبیات بخوان تا وقتی گرسنه‌ای، بتوانی بگویی که می‌خواهی غذا بخوری و جمله‌ای بگویی که لازم نیست زیبا باشد، اما کامل و معنادار باشد.»

نزدیک و صمیمی

cb3ac037-90c3-454a-b141-be8271a43e46.jpeg
معاون رئیس جمهور نگوین لونگ بانگ به همراه همسر و چهار دخترش در سال ۱۹۷۲.

در مورد سایر مسائل، رفیق نگوین لونگ بانگ نیز با دقت جوانب مثبت و منفی را بررسی کرد تا فرزندانش بتوانند بدون تحمیل چیزی، انتخاب‌های خود را بررسی و انجام دهند.

همین اتفاق برای خانم ون هم افتاد وقتی که در سن ۱۸ سالگی به ارتش پیوست. خانم ون گفت: «در آن زمان، دو سال متوالی بسیج عمومی در سال‌های ۱۹۶۹ و ۱۹۷۰ وجود داشت. پدرم مرا صدا زد و گفت چیزی دارد که می‌خواهد با من در میان بگذارد: 'ما پسر نداریم. می‌خواهم یکی از آنها به ارتش بپیوندد و تو بزرگترین هستی. منتظر خواهر و برادرهای کوچکتر ماندن ممکن است خیلی دیر باشد. حالا که بسیج عمومی هستیم، ممکن است پیوستن به تو آسان‌تر باشد.»

خانم وان که از کودکی برای استقلال آموزش دیده بود، با وجود اینکه در آن زمان حال خوبی نداشت، وقتی پدرش گفت که داوطلب پیوستن به ارتش شود، تردید نکرد. پس از ۳ سال خدمت در ارتش، با دیدن اینکه پسرش اغلب بیمار است، رفیق نگوین لونگ بانگ به او توصیه کرد که برای کار در صنعت موزه درخواست انتقالی بدهد تا بر کارش تأثیر نگذارد و همه را آزار ندهد.

به عنوان دختر بزرگ آقای نگوین لونگ بنگ، پدرش به خانم وان گفته بود: «تو پرنده‌ی رهبر هستی، باید در مسیر درست پرواز کنی تا پرندگان گله را در مسیر درست هدایت کنی.» پدرش فقط یک بار این جمله را به زبان آورد، اما خانم وان همیشه آن را به خاطر داشت و در قلبش یادآوری می‌کرد.

خانم ون گفت که حتی وقتی بزرگ شد و برای ازدواج آماده می‌شد، پدرش همیشه نگران بود و نصیحت‌های دقیقی به او می‌داد. خانم ون با احساسی عمیق به یاد می‌آورد: «با توجه به اینکه پدرم شخصیت قوی‌ای داشتم، به من گفت که در زندگی خانوادگی باید مهربان‌تر باشم، بدانم چگونه گوش دهم، همدردی کنم و با دیگران در میان بگذارم.»

بابا طلوع من است

‎۰۴۸۵۲fba-c9c2-4b98-8fc5-645419bba390.jpeg‎
معاون رئیس جمهور نگوین لونگ بانگ و همسرش در سال 1974 از منطقه جنگی قدیمی در کمون Vinh Quang، منطقه Chiem Hoa ( Tuyen Quang ) بازدید کردند.

با ورق زدن صفحات کتاب «برادر بزرگ نگوین لونگ بنگ»، متوجه شدیم که تقریباً در هر عکس، رفیق لبخندی درخشان بر لب دارد. خانم ون گفت که اگرچه کار همیشه شلوغ و پراسترس بود، اما پدرش بسیار بشاش و شوخ طبع بود. خانم ون به یاد می‌آورد: «در طول غذا، پدر و مادرم اغلب با شوخ طبعی صحبت می‌کردند و زیاد می‌خندیدند. هر وقت می‌دیدیم که آنها در طول غذا زیاد صحبت نمی‌کنند یا نمی‌خندند، من و خواهرانم پچ پچ می‌کردیم و حدس می‌زدیم که پدر و مادرم از هم عصبانی هستند.»

خانم ون گفت که فقط حدس می‌زد که والدینش کمتر شوخ‌طبع باشند، اما هرگز ندیده بود که این دو نفر جلوی فرزندانشان با هم دعوا کنند یا صدایشان را روی هم بلند کنند. معمولاً آقای نگوین لونگ بانگ و همسرش خیلی خوب با هم کنار می‌آمدند. خانم ون گفت: «پدر معمولاً کسی بود که ایده‌ها و سیاست‌ها را مطرح می‌کرد، در حالی که مادر کسی بود که آنها را با اجماع بالا اجرا می‌کرد. بازگرداندن خانه به حزب و دولت پس از فوت پیرمرد نیز توسط مادر طبق خواسته پدر انجام شد.»

رفیق نگوین لونگ بانگ همیشه با افرادی که در اطرافش خدمت می‌کردند صمیمی و دوستانه بود. خانم ون تعریف می‌کرد که یک روز راننده به دلیل دل‌درد تقریباً یک ساعت دیر به دنبالش آمد. رفیق با دانستن دلیل آن، او را سرزنش نکرد، بلکه به راننده گفت که فوراً برای معاینه پزشکی برود تا دقیقاً مشخص شود چه بیماری دارد.

خانم ون با یادآوری خانواده‌اش در زمانی که والدینش هنوز در کنارشان بودند، گفت که خانواده‌اش بسیار سطح بالا اما در عین حال بسیار سطح پایین به نظر می‌رسیدند. اگرچه رفیق نگوین لونگ بانگ سمت‌های مهمی داشت، اما زندگی و سبک زندگی در خانه خیلی خاص نبود. خانم ون گفت: «پدرم اغلب به فرزندانش یاد می‌داد که همیشه صمیمانه، صمیمی و ساده زندگی کنند. او می‌گفت: «خانه ما مانند خانه مردم است. آنچه به مردم نزدیک است نباید برای خانه ما عجیب باشد.»

خانم نگوین تونگ ون با بیان خاطراتی از معاون رئیس جمهور نگوین لونگ بانگ، تأکید کرد که آغاز زندگی او الگوی پدر و مادرش بوده است.

برف و باد

منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

روستایی در دا نانگ در بین ۵۰ روستای زیبای جهان در سال ۲۰۲۵
دهکده صنایع دستی فانوس در طول جشنواره نیمه پاییز مملو از سفارش می‌شود و به محض ثبت سفارش، سفارشات آماده می‌شوند.
در ساحل گیا لای، با احتیاط روی صخره تاب می‌خورد و به سنگ‌ها می‌چسبد تا جلبک دریایی جمع کند.
۴۸ ساعت شکار ابرها، تماشای مزارع برنج، خوردن مرغ در وای تای

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول