Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

نویسنده نگوین نگوک تو: کار من نوشتن است، همه چیز دیگر به سرنوشت بستگی دارد.

از مجموعه داستان کوتاه «رانندگی» (۲۰۲۳) گرفته تا مجموعه مقالات «فراخوان افق» که اخیراً برای خوانندگان منتشر شده است، به نظر می‌رسد که رانندگی و حرکت مداوم به دغدغه‌های اصلی در حرفه ادبی نویسنده نگوین نگوک تو تبدیل شده است.

Báo Thanh niênBáo Thanh niên06/07/2025

- عکس ۱.



سلام نویسنده نگوین نگوک تو. رانش برای شما چه معنایی دارد؟

آه، من معتقدم که این حس سرگردانی همیشه با من بوده، از اولین آثارم تا الان! فقط گاهی کمرنگ است، گاهی پررنگ، گاهی نازک، گاهی برجسته. اگر از بدو تولد در حرکت به سمت مرگ بوده‌ام، حالا می‌خواهم آن را "ببینم"، درک کنم. این موضوع گسترده است - گواه آن این است که با توانایی محدودم، همیشه در حال نوشتن بوده‌ام و هنوز تمامش نکرده‌ام - مثلاً، در حالی که ما اینطور صحبت می‌کنیم، در حال سرگردانی هم هستیم!

ماهیت رانش و ندای افق بسیار مبهم و تقریباً متافیزیکی هستند. چرا تصمیم گرفتید چنین موضوع چالش‌برانگیز و دشواری را دنبال کنید؟

برای یک نویسنده، اگر واقعاً بخواهد قلمش را به کار بگیرد، هیچ موضوعی خیلی سخت نیست (می‌خندد). در مواجهه با سختی، محدودیت‌هایم را درک می‌کنم، اما برعکس، می‌بینم که چقدر می‌توانم گسترش و گسترش پیدا کنم! اما اگر در زادگاه من زندگی کنید، خواهید دید که هر اتفاقی که اینجا می‌افتد، بیشتر روی سطح می‌افتد. مردم، رودخانه‌ها، آب و هوا، ماهی‌ها، گیاهان... اگر توجه کنید، همه چیز به راحتی قابل درک است...

همانطور که در بالا اشاره کردید، حرکت در سطح و درون، قانون حرکت زندگی است. اگر این قانون است، پس مردم باید با این انتخاب احساس راحتی کنند. اما چرا دعوت‌ها برای آوردن جوانان به شهر، برای بازگرداندن سالمندان به زادگاهشان... در « ندای افق» اینقدر تنها هستند؟

فکر می‌کنم به این دلیل است که ما اغلب به اندازه کافی نمی‌دانیم، نمی‌دانیم چگونه راضی باشیم، نمی‌دانیم چگونه از داشته‌هایمان راضی باشیم. من خوب/بد را با این حس که همیشه چیزی کم است قضاوت نمی‌کنم. اما فرصت نویسندگی را در این می‌دانم که، اگر عطش انسان بی‌پایان است، پرنشدنی است. آن خلأ جایی است که می‌توانم آن را شخم بزنم.

- عکس ۲.

آوریل گذشته، صف‌های طولانی خوانندگان در شهر هوشی مین منتظر امضای امضا توسط نویسنده نگوین نگوک تو بودند - عکس: فونگ نام

شما همین الان کلمه «شخم زدن» را ذکر کردید. فراخوان به افق مانند زمین داغی است که شخم می‌زنید، زیرا علاقه ویژه شما به جامعه را نشان می‌دهد، از تغییرات اقلیمی، تغییر ساختار جمعیت گرفته تا سبک زندگی سریع و سرد در شبکه‌های اجتماعی... با پنهان‌کاری شما، مردم اغلب فکر می‌کنند که نگوین نگوک تو فقط زندگی خودش را می‌کند. اما معلوم شد که شما به رویدادهای جاری نیز علاقه‌مند هستید؟

من هم یک آدم عادی هستم، درست روی همین زمین زندگی می‌کنم، نه در ابرها! صبح‌ها، وقتی به بازار می‌روم و با زنانی که ماهی و سبزیجات می‌فروشند ملاقات می‌کنم، اطلاعات زیادی هم به دست می‌آورم. واقعیت روستا، خانواده و اقوام هم، هر چقدر هم که عقب‌نشینی کنم، نفس گرمش را بر من می‌دمد. اما گذشته از همه اینها، اگر تخیل غنی و توانایی همدلی داشته باشم، دیگر نیازی نیست که «همه چیز را» به جریان زندگی بسپارم، فقط کنار ساحل می‌ایستم، می‌توانم شکل، رنگ و طعم آن را نیز مشاهده و درک کنم...

شما همین الان از سرزمین مادری‌تان نام بردید. به نظر می‌رسد که با توجه به دلتای رودخانه و سبک نوشتاری واقع‌گرایانه در ابتدا، مردم شما را در حال صحبت کردن بیشتر در مورد مسائل جهانی با سبک نوشتاری جدیدتر و تجربی‌تر می‌بینند؟

در واقع، وقتی می‌نویسم، هیچ منطقه، ناحیه یا قاره‌ای را هدف قرار نمی‌دهم. فقط سعی می‌کنم یک کار را خوب انجام دهم: «حداقل چیز جدیدی وجود دارد». من خودم هدف هستم. به خودم نگاه کنید تا از سایه خودم عبور کنید. اگر نمی‌توانم با سبک نوشتاری که مانند گوشت و خون خودم است کاری انجام دهم، حداقل چیزی جستجوگرانه و تازه در تکنیک داستان‌سرایی وجود دارد!

- عکس ۳.



- عکس ۴.



شما گفتید که فقط سعی کرده‌اید یک کار را به خوبی انجام دهید: «حداقل چیز جدیدی وجود دارد.» این «جدید» را می‌توان با این واقعیت توصیف کرد که در «تروا» ، شخصیت‌ها در موقعیت‌های خاصی قرار می‌گیرند، رفتارهای خاصی دارند و به شدت تخیلی هستند. در همین حال، «ندای افق» بسیار واقعی است، بسیار واقعی. آیا شما دو مسیر جداگانه را از هم جدا می‌کنید: رمان‌ها و داستان‌های کوتاه برای هنر خواهند بود؛ و مقاله‌ها برای بشریت؟

گفتن این حرف خیلی تئوری است. من هنوز حتی به این فکر نکرده‌ام که چه چیزی را «دوست دارم». اما همانطور که شما، یا بسیاری از خوانندگان، به وضوح می‌توانید ببینید، کتاب‌های من به دو خط متمایز تقسیم می‌شوند: من برای پول درآوردن می‌نویسم و ​​برای خودم می‌نویسم، برای چیزهایی که دوست دارم. چیزهایی که دوست دارم خیلی مبهم هستند، خوانندگان گاهی اوقات نمی‌توانند آن را تحمل کنند!

با توجه به این دو ژانر، عادات نویسندگی شما چگونه است؟ به نظر می‌رسد که از نظر زمان انتشار، این دو ژانر در هم تنیده‌اند. آیا آنها در فرآیند نوشتن از یکدیگر پشتیبانی می‌کنند؟

«شخص مورد علاقه‌ام» بعد از نوشتن برای... پول (می‌خندد) به من دلداری داد. اما این بدان معنا نیست که من برای چیزهایی که برای امرار معاش می‌نویسم ارزش قائل نیستم. من واقعاً از آنها سپاسگزارم. راستش را بخواهید، خوانندگان به لطف آن آثار مرا دوست دارند و با من همدردی می‌کنند. فقط گاهی اوقات نوشتن خیلی سخت است، کاش همیشه می‌توانستم در شادی خصوصی خودم بنویسم.

- عکس ۵.

- عکس ۶.

آخرین اثر نگوین نگوک تو - عکس: انتشارات

مردم اغلب می‌گویند نویسندگان برای نوشتن کتاب‌های خوب به الهام نیاز دارند. وقتی شروع به کار روی پروژه‌هایی برای «گذران زندگی» می‌کنید، آیا تا به حال شده که به دلیل اینکه «چیزی که می‌خواهید بنویسید» نیست، احساس دلسردی کنید؟

نه اینکه حوصله‌ام سر رفته باشد، یا نخواهم بنویسم. در واقع، اگر نمی‌خواستم، یک کلمه هم نمی‌نوشتم. نوشتن برای امرار معاش لذت‌های خودش را دارد. «دوستش دارم» راهی برای گفتنش است، مثل آزاد بودن برای نوشتن بدون نگرانی در مورد چیزهایی خارج از خودم، بدون اینکه حتی به ژانرِ به اصطلاح اهمیت بدهم. راستش را بخواهید، برای من، ژانر به اندازه‌ی نحوه‌ی نوشتنم مهم نیست.

نویسندگان زیادی در جهان هستند که استانداردهای بسیار بالایی برای آثارشان تعیین می‌کنند. آنها انتشار آثار بی‌کیفیت را نمی‌پذیرند. در حالی که شما به دلیلی نسبتاً... عمل‌گرایانه، از تقسیم زندگی خلاقانه‌تان به دو نیمه دریغ نمی‌کنید. آیا تا به حال نگران میراث ادبی فاقد وحدت بوده‌اید؟

سوال این است که چه چیزی «استاندارد» محسوب می‌شود؟ فکر نمی‌کنم چیزی پایین‌تر از استاندارد بنویسم، حداقل از نظر خودم استاندارد. چیزی که برایم مهم است وضعیت نوشتن است، بین آزادی یا محدودیت، سازش یا عدم سازش. فکر می‌کنم هنوز برای صحبت در مورد میراث ادبی خیلی زود است. من هنوز نوشتن را متوقف نکرده‌ام! و از همه مهم‌تر، دانستن اینکه چه چیزی پس از آزمون زمان باقی خواهد ماند، دشوار است.

- عکس ۷.

- عکس ۸.

آثار ترجمه شده از نگوین نگوک تو - عکس: انتشارات TRE

- عکس ۹.



همانطور که گفتید: «به خودت نگاه کن تا از روی سایه خودت رد شوی»، این نشان می‌دهد که شما نویسنده‌ای منطقی هستید. آیا در فرآیند نویسندگی شما، عقل در مقابل احساسات مقاومت می‌کند؟

نوشتن کاری مبتنی بر عقل است، برای من همینطور است! من همچنین معتقدم که نویسندگان واقعی فاقد آن چیزی هستند که به آن احساسات می‌گویند. ایده‌ها می‌توانند بیرون بیایند، اما برای بیان آنها در قالب کلمات، یک فرآیند کامل از چیدمان قبل و بعد وجود دارد.

آیا به همین دلیل است که مقالات شما اینقدر عجیب هستند، چون آنها فقط احساسات ذهنی نویسنده نیستند، بلکه طرح داستانی هم دارند و می‌توانند به تنهایی به عنوان یک داستان کوتاه مطرح شوند؟

به این دلیل است که من هم می‌خواهم راهی برای جدید کردن مقاله‌هایم پیدا کنم! اما این ژانری است که نوآوری در آن بسیار دشوار است زیرا بیش از حد به "کمربند" واقعیت و طرز فکر نویسنده می‌چسبد. وقتی ژانری می‌نویسم که مستلزم افشای مداوم احساساتم است، به جای اینکه فقط با سردی مشکلات زندگی را توصیف کنم، احساس تنگی می‌کنم. وقتی داشتم نسخه خطی « ندای افق» را می‌نوشتم ، فکر کردم شاید این آخرین کتاب مقاله من باشد، زمانی که به هیچ سبک نوشتاری دیگری فکر نکرده بودم...

- عکس ۱۰.

- عکس ۱۱.

برخی از آثار برجسته نگوین نگوک تو - عکس: انتشارات TRE

آیا به همین دلیل است که مدت زیادی پس از «وقایع‌نامه‌ی کشور» به عرصه‌ی رمان برنگشتید ؟

من ایده‌ای پیدا نکرده‌ام که به اندازه کافی طولانی باشد تا بتواند تا این حد پیش برود - این مهمترین دلیل است. زمان نیز یک مسئله است. نه تنها زمان برای نوشتن، بلکه زمان برای پرورش و انتظار نیز کافی است. باید برای پرورش چیزی پیچیده‌تر، چندبعدی‌تر، خطی‌تر کافی باشد. و همچنین عدم قطعیت، زیرا مانند کاشت یک درخت میوه، آبیاری آن برای سال‌های طولانی ممکن است لزوماً گل‌هایی را که می‌خواهید تولید نکند. نوشتن رمان برای من فرآیندی از راه رفتن در مه است، همه چیز فقط زمانی مشخص می‌شود که کار تمام شود.

با خواندن آثار اخیر شما، می‌توان دریافت که شما جوهره‌های ادبی زیادی را تجربه کرده‌اید، از اولگا توکارچوک، وو مینگ-یی گرفته تا گابریل گارسیا مارکز، دبلیو جی‌سبالد... و بسیاری دیگر. از این نویسندگان بزرگ چه آموخته‌اید؟

مهم‌ترین چیز تکنیک داستان‌سرایی است. سبک نوشتن هم مهم است. راستش را بخواهید، من زیاد کتاب می‌خوانم، اما «نام‌های بزرگ» زیادی هم هستند که من فقط تحسینشان می‌کنم، اما نمی‌توانم در نویسندگی از آنها استفاده کنم. دنیا خیلی وسیع است، اما همه چیز باب میل من نیست. اما نکته مهم الهام گرفتن است، کتاب‌های خوبی که باعث می‌شوند بخواهم کار کنم، پشت میز بنشینم و بنویسم.

- عکس ۱۲.



سال گذشته ، «وقایع‌نگاری‌های کشور» به انگلیسی ترجمه شد و جایزه ترجمه را از آن خود کرد. پیش از آن، کتاب شما به زبان‌های فرانسوی، آلمانی و... نیز ترجمه شده بود. چه احساسی دارید وقتی کتابتان اکنون در خارج از کشور منتشر شده است؟ آیا خوانندگان گسترده‌تر بر نحوه نوشتن شما تأثیر می‌گذارد؟

داشتن خواننده‌های بیشتر خوب است. من هم همینطور فکر می‌کنم. اینکه آن خواننده‌ها چه کسانی هستند و در کدام کشور، مهم نیست. وقتی می‌نشینم تا بنویسم، به ندرت به این فکر می‌کنم که برای چه کسی یا چه نوع خواننده‌ای می‌نویسم. بعد از سال‌ها کار کردن، هنوز هم این مفهوم را حفظ کرده‌ام که شغل من نوشتن است و هر چیز دیگری به سرنوشت بستگی دارد.

شما همچنین جایزه ادبی تیانچی (چین) را در سال 2024 دریافت کردید. این جایزه به افتخار فرآیند خلاقانه شما اهدا می‌شود، اما آیا فشاری هم بر شما وارد می‌کند؟

در واقع نه. من جوایز را هم سرنوشت می‌دانم. به جز چند جایزه اولیه که خودم ارسال کردم، جوایز بعدی به طور غیرمنتظره‌ای از جاهایی که هرگز فکرش را نمی‌کردم، به دستم رسیدند. به همین دلیل است که بیشتر معتقدم که تنها کاری که باید انجام دهم این است که در گوشه‌ای از خانه‌ام قایم شوم و بنویسم (می‌خندد).

چه زمانی قصد دارید به داستان نویسی برگردید و آیا روی آثار دیگری کار می‌کنید؟

خب، من دارم می‌نویسم بدون اینکه بدانم رمان است یا نه. فقط در پایان مطمئن می‌شوم. حتی اگر نباشد، پشیمان نخواهم شد، چون چرا باید رمان باشد؟

- عکس ۱۳.



نویسنده: توآن دوی


منبع: https://thanhnien.vn/nha-van-nguyen-ngoc-tu-viec-cua-minh-la-viet-moi-thu-khac-tuy-duyen-185250706083327367.htm


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

مناطق سیل‌زده در لانگ سون از داخل هلیکوپتر دیده می‌شوند
تصویر ابرهای تیره‌ای که «در شرف فروپاشی» در هانوی هستند
باران سیل‌آسا بارید، خیابان‌ها به رودخانه تبدیل شدند، مردم هانوی قایق‌ها را به خیابان‌ها آوردند
بازسازی جشنواره نیمه پاییز سلسله لی در ارگ امپراتوری تانگ لانگ

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول