Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

تا روت، جایی که من شروع به نوشتن برای روزنامه‌ها کردم

پس از تقریباً یک سال درمان زخم‌هایم در K69 Ban B Quang Binh و بهبودی در K15 Ha Dong (هانوی فعلی)، به من دستور داده شد که به میدان نبرد برگردم. و دقیقاً ساعت ۴:۳۰ صبح ۱۵ ژوئیه ۱۹۷۰، یک کامیون برزنتی سرپوشیده برای سوار کردن گروه ما رسید. ماشین بیش از ۱۵ ساعت رانندگی کرد تا به روستای هو، منطقه له توی، استان کوانگ بین برسد - این آخرین ایستگاهی بود که می‌توانستیم با ماشین برویم.

Báo Quảng TrịBáo Quảng Trị17/06/2025

تا روت، جایی که من شروع به نوشتن برای روزنامه‌ها کردم

نویسنده (راست) با آقای نگوین دونگ، تایپیست روزنامه Cuu Nuoc در پناهگاه HC2 Ba Long عکسی گرفت - عکس: PS

از اینجا، پیاده‌روی خود را در امتداد مسیر هوشی مین که از میان کوه‌ها امتداد یافته بود، ادامه دادیم. پس از ۵ روز بالا رفتن از جنگل‌ها، عبور از نهرها و عبور از لائوس، بالاخره به مقصد خود، کمیته حزب تری-تین، رسیدیم.

به محض ورود، ما نتوانستیم فوراً به میدان نبرد برگردیم، اما مجبور شدیم در مدرسه حزبی کمیته منطقه‌ای بمانیم تا در یک کلاس سیاسی مقدماتی شرکت کنیم. مدرسه حزبی کمیته منطقه‌ای بیش از ۲ ساعت پیاده‌روی از دامنه کائو بوی فاصله داشت، جایی که در تابستان و همچنین زمستان، ابرها در تمام طول سال آنجا را پوشانده بودند و نور خورشید به ندرت دیده می‌شد.

پس از بیش از ۴۰ روز تعطیلی کلاس‌ها، برای شروع کار به استان کوانگ تری اعزام شدم. در آن زمان، آژانس‌های استانی در کمون تا روت، شهرستان هونگ هوا، مستقر بودند که مکانی نسبتاً امن بود، زیرا از ۱۵ ژوئیه ۱۹۶۸، پس از آنکه نیروهای آمریکایی به دلیل ناتوانی در مقاومت در برابر حملات طوفانی ارتش و مردم ما مجبور به فرار از خه سان شدند، منطقه هونگ هوا جنوبی-شمالی آزاد شد و ما کوه‌ها و جنگل‌ها را کاملاً کنترل کرده بودیم.

پس از بازگشت به کوانگ تری، کمیته سازماندهی کمیته حزبی استان، مرا برای کار در دپارتمان تبلیغات کمیته حزبی استان معرفی کرد. ریاست دپارتمان تبلیغات در آن زمان بر عهده آقای نگوین ون لونگ، عضو کمیته دائمی کمیته حزبی استان، معاون رئیس آقای هو نهو وای، که سردبیر روزنامه کو نووک نیز بود، و آقای نگوین لون، معاون رئیس، مستقیماً مسئول مدرسه حزبی استان بودند.

اسمش آژانس بود، اما فقط ۶ خانه کاهگلی (که اغلب کلبه نامیده می‌شدند) به سبکی نیمه‌درخشان و نیمه‌درخشان ساخته شده بود که به طور نامحسوس زیر سایبان جنگل انبوه پنهان شده بودند. روزنامه Cuu Nuoc توسط Ho Nhu Y ویرایش می‌شد، دبیر تحریریه Nguyen Kim Uynh بود، خبرنگاران شامل Nghiem Sy Thai بودند (وقتی من رسیدم، Thai به دشت‌ها بازگشته بود)؛ Thi Huong، Vu The Suy، Le Van Can (Binh Phuong)، Vu Cuong خبرنگاران آژانس بودند اما با روزنامه کار می‌کردند. علاوه بر این، Tran Thanh Lam، نقاش متخصص در حکاکی روی چوب، تیترهای بزرگ و طراحی تصاویر، Thanh افسر فنی بود که دوربین‌ها، ماشین‌های تایپ و چاپگرهای Roneo را تعمیر می‌کرد و با تیم رادیو در فیلمبرداری Dynamo شرکت داشت.

تیم ایستگاه رادیویی ۱۵W، ۴ نفر، تیم پروژکتور ۴ نفر، یک کارگاه چاپ ۱۰ نفر و ۱۱ نفر پرسنل اداری شامل تایپیست، پرستار، انباردار، مسئول پذیرایی، نگهبان... به همراه آقای کوانگ به عنوان رئیس دفتر. پس از خواندن معرفی‌نامه کمیته سازماندهی کمیته حزبی استان که به او دادم، آقای هو نهو وای محکم دستم را فشرد و گفت: «خوشحالم که از افراد بیشتری از شمال استقبال می‌کنم. حالا شما به عنوان خبرنگار روزنامه کو نووک برمی‌گردید. اول از همه، اخبار آهسته را در رادیو صدای ویتنام و رادیو آزادی به همراه رفیق جان دنبال و ضبط خواهید کرد.»

هر روز، ۴ بولتن خبری وجود دارد که من به آرامی آنها را می‌خوانم، یادداشت می‌کنم، به اخبار و مقالات خودم تبدیل می‌کنم و سپس به آقای کیم اونه می‌دهم تا پردازش کند. با کمک من، آقای کن بسیار خوشحال شد زیرا همکار دیگری داشت. آقای کن رادیو اوریونتون را به من داد و گفت: «این هفته شما بعدازظهر می‌نویسید، من صبح می‌نویسم، هفته آینده برعکس خواهد بود.» من گفتم، من از قبل یک رادیو سونی دارم، بنابراین می‌توانید اوریونتون را در جای خود نگه دارید و پیشنهاد دادم که هر کدام یک روز کار کنیم تا وقت ویرایش داشته باشیم، آقای کن بلافاصله موافقت کرد.

روز بعد، کاملاً بی‌دردسر شروع به کار کردم. چون در طول روزهای حضورم در شمال، اغلب رادیو را روشن می‌کردم و اخبار آهسته درباره جنگ در میدان نبرد را ضبط می‌کردم، سپس آن را ویرایش می‌کردم و برای برادرانم پخش می‌کردم تا گوش دهند، همه واقعاً آن را دوست داشتند.

علاوه بر این، به لطف تجربه عملی زندگی از سال‌ها کار در میدان نبرد دونگ گیو لین، وقتی در مورد آن می‌شنیدم، می‌توانستم تصور کنم که چگونه باید جنگید و چه نوع سبک جنگی وجود دارد. پس از ۵ روز کار دقیق و موشکافانه، ۶ گزارش خبری را ویرایش کردم و یک گزارش نسبتاً جذاب برای ارائه به آقای اوینه نوشتم. در حالی که دست‌نوشته‌ام را در یک دست و سیگاری به سبک مردم پاکو در دست دیگر گرفته بودم، چشمانش را تنگ کرد و لبخند زد: «شما خیلی خوب هستید، عالی! یک خبرنگار جدید متفاوت است.»

او پیش‌نویس را امضا کرد و به من پس داد و گفت: «آن را بگیر و به آقای Y بده تا امضا کند. پس از امضا، آن را به آقای لوآن، رئیس ایستگاه رادیویی، بده تا فوراً آن را به هانوی بفرستد.» من دستورالعمل‌های او را دنبال کردم و به طور غیرمنتظره‌ای، صبح روز بعد، خبر من از رادیو صدای ویتنام پخش شد و ۵ روز بعد مقاله‌ام در روزنامه Cuu Nuoc منتشر شد.

روزنامه در این زمان طبق برنامه منظمی منتشر نمی‌شد، بلکه به میزان اخبار، مقالات، عکس‌ها و رویدادهای جاری در میدان نبرد بستگی داشت، اما باید هر هفته یک شماره منتشر می‌شد. تا هفته چهارم، روزنامه سه مقاله من را همزمان منتشر کرد. پس از خواندن روزنامه، آقای هو نهو وای با من تماس گرفت و گفت: «شما خیلی خوب می‌نویسید، با خواندن مقالاتتان مردم فکر می‌کنند که شما مستقیماً در رویدادها حضور داشته‌اید، حتی اگر من شما را ملاقات نکرده بودم، من هم همینطور فکر می‌کردم.»

اما یک نکته هست که باید به آن توجه کنید تا دیگر این اتفاق نیفتد، می‌دانید؟ به این دلیل است که یک روزنامه نمی‌تواند ۳ مقاله داشته باشد که توسط یک نفر نوشته شده باشد، شما می‌توانید آزادانه بنویسید، روزنامه می‌تواند ۴ تا ۵ مقاله شما را همزمان منتشر کند اما باید از یک نام مستعار استفاده کنید، در غیر این صورت خوانندگان فکر می‌کنند که روزنامه خیلی کمیاب است، دبیر تحریریه نیز مسئول این نقص است.

بنابراین نام‌های مستعار من فان ترونگ چین و ها لین جیانگ درست در سرزمین تا روت متولد شدند و من در واقع خبرنگار روزنامه کو نوئوک (آژانس جبهه آزادیبخش ملی استان کوانگ تری) شدم.

باید گفت که تا روت نه تنها یک پایگاه امن است، بلکه مکانی با مناظر بسیار زیبا نیز هست، به خصوص رودخانه تا روت که هم زیباست و هم میگو و ماهی زیادی دارد. در اینجا، هر بعد از ظهر پس از بازگشت از کشاورزی، ما اغلب برای حمام کردن و ملاقات با یکدیگر در کمیته‌های حزبی ایالتی جمع می‌شویم تا به صحبت‌ها گوش دهیم و در مورد وضعیت جنگ در دلتا تبادل اطلاعات کنیم.

زمان گذشت، من به استقبال بهار دیگری در کوه‌ها و جنگل‌های غرب رفتم - بهار نهام تای در سال ۱۹۷۲، این هشتمین سالی بود که مجبور بودم تت را دور از خانه جشن بگیرم. با اینکه تت در جنگل بود، هنوز دو شادی بزرگ وجود داشت: اوضاع مادی بهتر شده بود، گوشت خوک و مرغ بود؛ ماهی رودخانه‌ای، جوانه‌های بامبو که با پای خوک خورش داده شده بود، بان تت پیچیده شده در برنج چسبناک و همچنین شراب دوآک از گروه قومی پاکو...

از نظر روحیه، این بهار «حمله و قیام» است، بنابراین همه پر از شور و شوق هستند. حدود ۱۰ روز پس از عید تت، سازمان یک مهمانی خداحافظی برای آقای نگوین ون لونگ، عضو کمیته دائمی حزب ایالتی و رئیس اداره تبلیغات دلتا، ترتیب داد. این بار آقای تی هونگ، وو کونگ و برخی از رفقای ادارات نیز به دلتا بازگشتند.

پس از بازگشت آقای نگوین ون لونگ به دلتا، بیش از شش ماه طول کشید تا صدای ویتنام و رادیو آزادی به طور مداوم اخبار و مقالاتی را منتشر کنند که پیروزی‌های چشمگیر ارتش و مردم ما را در تمام جبهه‌های نبرد در جنوب، از جمله جبهه کوانگ تری، منعکس می‌کرد و همه ما را خوشحال و مشتاق می‌کرد که فوراً به دلتا برگردیم و کار من در نوشتن اخبار و مقالات نیز افزایش یافت.

تا ۲ آوریل ۱۹۷۲، مناطق جیو لین و کام لو کاملاً آزاد شدند و به ما دستور داده شد که به پایگاه ۲ عقبی در با لونگ نقل مکان کنیم. قبل از نقل مکان به با لونگ، آقای هو نهو وای به من گفت که با آقای دونگ، تایپیست و انباردار، ملاقات کنم تا دوربین زنیت را با یک پراتیکای جدید و ۳ حلقه فیلم عوض کنم. آقای کوانگ، رئیس دفتر، با شنیدن این حرف به من گفت: «بازگشت به با لونگ به معنای بازگشت به منطقه جنگی، پایتخت مقاومت کوانگ تری در دوران ضد فرانسوی است. با بازگشت به آنجا، کوه‌ها و رودخانه‌ها بسیار زیبا هستند، می‌توانید آزادانه آهنگسازی کنید، عکس بگیرید و شعر بگویید.»

اما جنگ همچنان در حال وقوع بود، بنابراین زمانی برای عکس گرفتن یا شعر گفتن وجود نداشت. به محض رسیدن به با لونگ، از آقای وای دستور گرفتم که بعدازظهر همان روز به دشت‌ها برگردم، نیروهای شرقی را برای حمله به بندر کوآ ویت دنبال کنم، سپس از طریق تریئو فونگ به عمق نفوذ کنم، با نیروهای آی تو هماهنگ کنم تا به مرکز شهر کوانگ تری حمله کنند. بیش از یک ماه، ما سفر کردیم، یادداشت برداری کردیم، عکس گرفتیم و نوشتیم تا اخبار، مقالات و عکس‌ها به پشت جبهه ارسال شود. تا ظهر اول ماه مه ۱۹۷۲، استان کوانگ تری کاملاً آزاد شد.

پس از آن، کل آژانس به روستای ها تونگ، بخش جیو له، منطقه جیو لینه منتقل شد و روزنامه کو نووک به روزنامه کوانگ تری گیای فونگ تغییر نام داد. من به مدت ۳ ماه دیگر در روزنامه کوانگ تری گیای فونگ کار کردم و سپس به وزارت فرهنگ و اطلاعات به ریاست آقای هوانگ فو نگوک تونگ منتقل شدم.

قبل از اینکه شغلم را منتقل کنم، آقای هو نهو وای به من گفت: «من نمی‌خواهم تو روزنامه‌نگاری را رها کنی چون روزنامه‌نگار بااستعدادی هستی. قصد دارم به تو اجازه دهم به تحصیل ادامه بدهی، اما این الزام سازمان است. تو عضو حزب هستی، بنابراین باید به آنجا برگردی تا از آقای توئونگ حمایت کنی، زیرا او روشنفکری است که تازه از منطقه دشمن آمده و هنوز با کشور و مسائل آن آشنا نیست.» من حرف او را فهمیدم و با خوشحالی به وزارت فرهنگ و اطلاعات رفتم تا ماموریت جدید را دریافت کنم.

من تا زمان امضای توافق‌نامه پاریس در مورد پایان جنگ و برقراری صلح در ویتنام، در وزارت فرهنگ و اطلاعات کار می‌کردم. در همان زمان، مافوق‌های من، شاعر لونگ آن، سردبیر روزنامه تونگ نات تحت نظر کمیته مرکزی وحدت، را به عنوان معاون رئیس اداره مسئول فرهنگ و اطلاعات و امور خارجه، و آقای لو وان آن، معاون رئیس اداره مسئول سازماندهی و امور داخلی، منصوب کردند.

در مورد من، مافوق‌هایم مرا به هانوی فرستادند تا در مدرسه مرکزی تبلیغات، که اکنون آکادمی روزنامه‌نگاری و ارتباطات است، روزنامه‌نگاری بخوانم و زندگی‌ام تا زمان بازنشستگی وقف روزنامه‌نگاری شد. بازنشسته اما همچنان می‌نویسم - زیرا روزنامه‌نگاری حرفه‌ای است که «بازنشسته نمی‌شود»!

فان سائو

منبع: https://baoquangtri.vn/ta-rut-noi-toi-bat-dau-viet-bao-194393.htm


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تنها روستای ویتنام را در بین ۵۰ روستای زیبای جهان کشف کنید
چرا فانوس‌های پرچم قرمز با ستاره‌های زرد امسال محبوب هستند؟
ویتنام برنده مسابقه موسیقی Intervision 2025 شد
ترافیک مو کانگ چای تا عصر ادامه دارد، گردشگران برای شکار فصل برنج رسیده هجوم می‌آورند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول