«سلام به همگی، امسال هیئت علمی من را به عنوان معلم کلاس ادبیات پایه دهم شما تعیین کرد، اسم من فان دانگ است.»
صبح یکی از روزهای پایانی اکتبر ۱۹۸۶ بود که کلاس ادبیات ما از کلاس دهم با معلم آشنا شد. تقریباً چهل سال گذشته است، وقتی دانشآموزان ۱۸ تا ۲۰ ساله آن زمان اکنون به ۶۰ سالگی نزدیک میشوند و تقریباً چرخه زندگی خود را تکمیل میکنند، ناگهان متوجه میشویم که چقدر خوششانس بودهایم که معلممان در دوران دانشگاه به ما درس داده است، و مهمتر از آن، معلم کلاسهای خصوصی را بعد از دو سال اول تحصیل داشتهایم.
آقای فان دانگ (نفر چهارم از راست) یک بار دانشجویان دانشکده ادبیات را در یک اردوی علمی راهنمایی کرد.
در سالهای بعد، او دیگر سر کلاس نبود، اما در سمت جدیدش به عنوان رئیس دانشکده ادبیات، ما تا آخرین روزهای زندگی دانشجوییمان همیشه به او وابسته بودیم. حتی پس از فارغالتحصیلی، در بسیاری از مشاغل مرتبط با حرفهمان، هنوز این شانس را داشتیم که او را ملاقات کنیم و خوشبختانه او دانش عمیق خود را در مورد میهنمان با ما به اشتراک گذاشت، دانشی که کمتر کسی غیر از خودش داشت. برگردیم به اولین جلسه کلاس زندگی دانشجوییمان.
بعد از معرفی اسمش، احتمالاً با این فکر که دانشآموزان کلاس که از مناطق مختلف آمده بودند، نمیتوانند اسمش را واضح بشنوند، معلم یک تکه گچ برداشت، ایستاد و روی تخته نوشت فان دانگ، سپس رو به ما کرد و گفت: «در واقع، اسمی که پدرم روی من گذاشته دانگ است، نه دانگ. وقتی مدرسه را شروع کردم، معلم اسمم را شنید و گفت: هی دانشآموز، بگذار یک علامت «آه» اضافه کنم، اسم تو دانگ میشود دانگ، بهتر به نظر میرسد، همه شما به خانه بروید و از پدرتان بپرسید که آیا تابویی در مورد این اسم وجود دارد یا نه، اگر نه، اسم تو دانگ خواهد بود. من به خانه رفتم و پرسیدم و پدرم موافقت کرد، بنابراین اسم من دانگ است، همانطور که روی تخته میبینید.»
اما مطمئن نیستم که معلم اسمم را اصلاح کند یا نه. در کلاس من، پسری به نام لو کو بود که دانشآموز خیلی خوبی بود. احتمالاً این را میدانید. در گذشته، همه والدین تحصیلکرده نبودند. به هر پسری کو و به هر دختری بپ میگفتند. معلم آن پسر، لو کو، گفت: «اسم تو کو است، بگذار اصلاحش کنم. یک سبیل اضافه میکنم. حرف U با سبیل میشود حرف U. من آن را به لو کو تغییر میدهم.» دوستم که اسمش به لو کو تغییر داده شد، بعداً خیلی موفق شد.
چرا این داستانها را برای شما تعریف میکنم؟ میخواهم به شما نشان دهم که یک نام به تمام زندگی یک فرد گره خورده است، اما وقتی من در مدرسه بودم، معلم میتوانست تغییر کند، تا دانشآموزانش را بهتر، زیباتر، زیباتر کند. اما آن معلم گذشته بود، در مورد معلم الان، به خصوص در سطح دانشگاه، کم کم متوجه خواهید شد.
آن اولین ملاقات بین معلم و دانشآموز، به دلایلی، تقریباً ۴۰ سال بعد، هنوز در خاطرات ما تازه است، انگار همین دیروز بود. آن روز، وقتی در مورد مشکلاتی که دانشآموزان نه تنها از نظر غذا و زندگی، بلکه از نظر لوازم مدرسه و کتاب با آن مواجه خواهند شد صحبت میشد، معلم گفت: اگر دفترچهای برای نوشتن دارید، خوش شانس هستید. وقتی من در مدرسه بودم، والدین هر یک از ما از یک نجار میخواستند که یک سینی چوبی بسازد. هنگام یادگیری نوشتن، شن را در سینی میریختیم، آن را با دست صاف میکردیم و وقتی معلم حرفی را به ما یاد میداد، از انگشتانمان برای نوشتن روی شن استفاده میکردیم، بارها و بارها مینوشتیم تا اینکه مهارت پیدا کردیم، سپس سینی را نگه میداشتیم و آن را تکان میدادیم تا شن را صاف کنیم و نوشتن حرف دیگری را روی آن تمرین میکردیم...
معلم فان دانگ و اثرش «هوانگ ویت نات تونگ دو دیا چی» در سال ۲۰۲۲ جایزه ملی کتاب خوب را از آن خود کردند.
در چند روز گذشته، پس از شنیدن خبر درگذشت معلممان دنگ، دهها نسل از دانشآموزان او از مناطق مختلف به هوئه ، به خانه کوچک کنار رودخانه آن کو (هوئه) آمدهاند تا عود بسوزانند و با او خداحافظی کنند. در صفحات فیسبوک دانشآموزان، پیامهای تسلیت بیشماری برای معلم محبوبشان وجود دارد.
روزنامهنگار دین نهو هوان، دانشجوی ادبیات K7 و معاون سردبیر سابق روزنامه نهان دان، از دو معلم در دانشکده ادبیات نام برد: «دانشجویان دانشکده ادبیات هوئه در آن زمان هنوز این ضربالمثل را فراموش نکردهاند: کلمه «فضیلت» را از آقای تانگ آموختند، کلمه «انسانیت» را از آقای دانگ». کلمه «انسانیت» که آقای دانگ برای دانشآموزانش در نظر گرفته بود، هر یک از آنها احساسات خاص خود را داشتند.
کلاس من (رشته ادبیات K10) دوستی به نام فان کوانگ موئی داشت که به دلیل پیامدهای جنگ معلول شده بود. هنگام آماده شدن برای فارغالتحصیلی، معلم به طور خصوصی با موئی ملاقات کرد و گفت: «با توجه به شرایط شما، پیدا کردن شغل احتمالاً آسان نخواهد بود. من چیزی برای کمک به شما ندارم. بگذارید با بخش و مدرسه صحبت کنم تا شما را نگه دارند و کاری برای شما ترتیب دهند، مانند امور تحصیلی.» اگرچه موئی با شغلی که معلم بتواند شرایطی را برای آن ایجاد کند، در بخش نماند، اما آن مهربانی، آن «انسانیت» معلم برای همیشه در زندگی او ادامه خواهد یافت. اکنون موئی رئیس بخش اداری روزنامه کوانگ نام است.
یکی از بزرگترین دغدغههای نسل ما از دانشجویان احتمالاً... گرسنگی بود. استانداردهای غذای دانشجویی باعث پیدایش اصطلاحات «سوپ ملی» و «سس ماهی اقیانوسی» شد. ما که از قبل هم گرسنه بودیم، وقتی با سخنرانیهای طولانی مواجه میشدیم، گرسنگیمان چندین برابر میشد. خوشبختانه، کلاسهای آقای دانگ همیشه باعث میشد مشتاقانه منتظر... پایان کلاس باشیم! نه تنها به خاطر میزان دانشی که در سخنرانیهایش برای ما فشرده میکرد، بلکه به خاطر نحوهی انتقال آن، جدی اما بسیار شوخطبع، خردمند اما بسیار محبوب، ساکت اما پر از طنین.
محقق Phan Dang (Phan Hua Thuy) زادگاه: دونگ ها، کوانگ تری تحصیل در دانشکده هنر، دانشگاه آموزش هوئه کارآموزی در دانشگاه هاروارد (آمریکا) مدرس دانشگاه آموزش و پرورش هوئه، دانشگاه علوم هوئه، آکادمی بودایی ویتنام در هوئه *کتابهای چاپی: - شعر و ادبیات اثر نگوین کو ترین - شعر و ادبیات تو دوک، جلد اول، دوم (بازنگری شده) - شعر و ادبیات تو دوک، جلد سوم، - شعر مقدس تو دوک، خودآموزی و تفسیر (رونویسی، حاشیهنویسی، مقدمه) - اصول اخلاقی دای نام (ویرایش مشترک) - جغرافیای ویتنام هوانگ (ترجمه، حاشیهنویسی، مقدمه) - هوانگ ویت نات تونگ دو دیا چی (ترجمه، حاشیهنویسی، مقدمه، چاپ اول - ۲۰۰۵) - او چائو کان لوک، به همراه ون تان (ترجمه، حاشیهنویسی، مقدمه) - متن هان نام ویتنامی (کتاب درسی دانشگاه) - تفسیر تاریخی ویتنامی (رونویسی، حاشیهنویسی، مقدمه) * چندین کار مشترک و مقالات علمی پژوهشی فراوان در داخل و خارج از کشور |
دو سال پیش، وقتی در پنجمین دوره جایزه ملی کتاب ۲۰۲۲ (که با همکاری وزارت اطلاعات و ارتباطات، انجمن انتشارات ویتنام و رادیو صدای ویتنام در شامگاه ۳ اکتبر ۲۰۲۲ در هانوی برگزار شد) برای اثرش «هوانگ ویت نات تونگ دو دیا چی» جایزه A را دریافت کرد، دانشجویانش از همه جا با خوشحالی این شادی را به اشتراک گذاشتند و با فارغ التحصیلان دانشکده تماس گرفتند تا این موضوع را به آنها اطلاع دهند.
بعد از مراسم تقدیر، له تان ها (دانشآموز کلاس ۱۳ ادبیات - که اکنون مدیر انتشارات تان نین در هانوی است) معلمان را به صرف میان وعده آخر شب دعوت کرد، سپس ها عکسی گرم از معلمان و دانشآموزان در شبی در گوشهای از شهر قدیمی برای دوستانش فرستاد. این فقط برای به اشتراک گذاشتن شادی با معلم بود، اما من در آن عکس محبت گرم و بینظیر دانشآموزانی را شنیدم که مسیر ادبیات را از معلم انتخاب کرده بودند!
با مشاهدهی حوزههای تحقیق و ترجمهی استاد، علاوه بر حوزهی فرهنگ بودایی که همواره مورد احترام متخصصان این حوزه بود، داستان حاکمیت ملی در اسناد باستانی نیز همواره مورد توجه او بود. هنگامی که او کتاب «هوانگ ویت نات تونگ دو دیا چی» اثر لو کوانگ دین را دوباره ترجمه کرد، این کتاب اولین کتاب جغرافیای سلسلهی نگوین محسوب میشد که درست پس از به تخت نشستن پادشاه گیا لونگ نوشته شده بود.
این اثر اهمیت زیادی برای سازندگی کشور و سلسله نگوین دارد. قلمرو وسیع ثبت شده از جنوب تا شمال در آن، جلوهای از قدرت ویتنام در آن زمان است. در مراسم رونمایی کتاب در هوئه، معلم گفت که از آنجا که این یک اثر جغرافیایی است، نام مکانها، نام افراد، نام محصولات محلی، چه به زبان چینی و چه به زبانهای دیگر، در آن زیاد است، بنابراین ترجمه آن بسیار دشوار است.
اما برای ما، شاگردانش، درک میکنیم که با دانش و تواناییاش در ترجمهی «هان نوم»، او توانست یک سند رسمی ایجاد کند که قلمرو کشور را تأیید میکند، در حالی که به وضوح استقلال و فرهنگ یک ملت متکی به خود را در اوایل قرن نوزدهم نشان میدهد، که سهم خاموش او در میهن بود.
نه تنها کتاب «هوانگ ویت نات تونگ دو دیا چی»، بلکه بسیاری از کتابهای دیگری که او سخت مشغول ترجمه آنها بود، همگی مربوط به حاکمیت ملی، حاکمیت بر مرزهای دریایی و جزیرهای بودند... و سپس او وقت نداشت آنها را تکمیل کند، آن آرزوها هنوز در کتابهای باستانی در اتاق زیر شیروانی کوچک خانه کوچک خفتهاند. از آن اتاق زیر شیروانی، با نگاه به آن سوی رودخانه در طرف مقابل، سایه کاخ آن دین دیده میشود که بر روی رودخانه آن کو منعکس شده است: «آفتاب گلآلود، باران زلال».
استاد فان دانگ در سمیناری درباره میراث بودایی در کوانگ تری که در پاگودای ساک تو، منطقه تریئو فونگ برگزار شد، سخنرانی میکند.
با گذشت زمان، پس از طوفانها و آفتابهای بسیار در زندگی، از میان کیلومترها فراز و نشیب، شاید تمام اشعاری را که او تدریس میکرد، آثاری را که سخت روی آنها کار کرد، به یاد نیاوریم، اما مطمئناً در میان ما، شاگردانش، هنوز تصویر یک محقق امروزی و خاطرات شاد و غمانگیز دیگری را که همیشه نمیتوان به راحتی بازگو کرد، به یاد داریم.
شانس چیزی است که هر کسی در زندگی ندارد. و اگر یک چیز خوششانس وجود داشته باشد که هنوز نسلهای زیادی از ما، دانشجویان دانشکده ادبیات، را تحت تأثیر قرار میدهد، این است که ما خوششانس بودیم که با یک معلم، کلمه بزرگ «مطالعه» درس بخوانیم، زیرا او نه تنها کلمات را آموزش میداد، بلکه بارزترین مظهر آن بود، و همانطور که امروزه اغلب میگوییم، این بود: «تان جیائو».
و ما سخنان یکی از همکاران ارشدمان را که در ابتدای مقاله به او اشاره شد، هنگام یادآوری معلم به عاریت میگیریم: «یادگیری از معلم، نه تنها از نظر دانش، بلکه از نظر چگونه انسان بودن. چه نسلهایی از دانشآموزان از معلم پیروی کردند تا درستکار، صادق، درستکار و بیاعتنا به پول باشند. و معلم در وجود هر یک از ما به کوهی بلند تبدیل شد. اکنون، آن کوه برای همیشه ناپدید شده است!»
لو دوک دوک
منبع: https://baoquangtri.vn/thay-phan-dang-phan-hua-thuy-cua-chung-toi-189480.htm
نظر (0)