Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

من یک مادر مجرد هستم، به لطف یک اپلیکیشن دوست‌یابی، در عشق "برنده شدم".

Báo Dân tríBáo Dân trí06/11/2024

(دن تری) - اولین قرارمان کوتاه و شیرین بود. تا قرار دوم، فهمیدم که او مرد زندگی من است.


من یک مادر مجرد ۳۰ ساله هستم. زندگی من حول محور پسر یک ساله‌ام می‌چرخد و سعی می‌کنم بهترین مادری باشم که می‌توانم باشم.

بعد از یک سال مجرد بودن، احساس کردم دوباره آماده‌ام که خودم را ابراز کنم. اپلیکیشن دوست‌یابی را دانلود کردم و کمی بعد، با او آشنا شدم.

ما مدام به هم پیامک می‌دادیم. او به من گفت که تازه پس از ۲۰ سال زندگی در استرالیا برگشته و دارد به زندگی در خانه‌اش عادت می‌کند.

یکی از اولین چیزهایی که من را به او جذب کرد، آسیب‌پذیری‌اش بود. او اعتراف کرد که تنهاست و به دنبال شریکی برای زندگی‌اش می‌گردد.

در طول چند روز بعد، ما به ندرت پیامک رد و بدل کردیم یا تلفنی صحبت کردیم. در نهایت، قرار گذاشتیم که در یک کافی‌شاپ همدیگر را ببینیم.

Tôi là mẹ đơn thân, trúng số độc đắc trong tình yêu nhờ ứng dụng hẹn hò - 1

می‌دانستم که با یک مرد فوق‌العاده "به موفقیت بزرگی رسیده‌ام". (عکس از ShutterStock)

من زود رسیدم و کمی عصبی بودم. بر اساس ارتباطی که طی یک هفته پیامک و تماس با هم داشتیم، انتظارات بالایی در خودم ایجاد کرده بودم. روی کاغذ، او هر چیزی را که از یک شریک زندگی می‌خواستم، داشت و امیدوار بودم که این ارتباط در زندگی واقعی نیز وجود داشته باشد.

او چند دقیقه دیر، با کت و شلوار رسمی‌اش و یک دسته گل بزرگ وارد شد. نمی‌توانستم چشم از او بردارم. از همان لحظه اول، کاملاً احساس راحتی، آسودگی و آشنایی داشتم که قبلاً هرگز تجربه نکرده بودم.

فقط یک قرار کوتاه بود که نیم ساعت طول کشید. اما در آن مدت، ما درباره کار، بچه‌ها، امیدها و آرزوهایمان برای آینده صحبت کردیم.

روز بعد پرسید که آیا می‌تواند من و پسرم را بیرون ببرد، اما تأکید کرد که اگر من برای ملاقات او با پسرم آماده نیستم، هیچ فشاری وجود نخواهد داشت.

او خیلی به من احترام می‌گذاشت. اما من تردید نکردم، در کنار او احساس امنیت و راحتی زیادی داشتم.

او صبح زود شنبه با یک صندلی ماشین نصب شده و خوراکی‌هایی که در آن بود به خانه من آمد. او حتی شیرینی‌فروشی مورد علاقه من را هم به یاد داشت و برای پسرم چند شیرینی، از جمله شیرینی‌های مناسب کودکان، خرید.

در طول قرارمان در آکواریوم، پسرم فوراً از او خوشش آمد و تمام روز او را محکم در آغوش گرفت. وقتی زمان خداحافظی رسید، او را در آغوش گرفت و نمی‌خواست رها کند، حتی وقتی گفتم: «باید به خانه بروی» گریه کرد.

در آن لحظه، فهمیدم که شوهرم را پیدا کرده‌ام و پسرم پدرش را.

او همیشه آرزو داشت پدر شود. خیلی سریع ما با هم خانواده شدیم و او بهترین پدری شد که می‌توانستم برای پسرم تصور کنم.

ما خیلی زود برای بچه‌دار شدن اقدام کردیم و کوچکترین پسرمان دقیقاً یک سال پس از اولین قرارمان به دنیا آمد.

ما نمی‌توانستیم هدیه سالگرد بهتری بخواهیم. و درست بعد از تولد نوزادمان، یک عروسی خودمانی در حیاط خلوتمان برگزار کردیم.

من و او هر دو سختی‌هایی را در زندگی پشت سر گذاشته‌ایم و حالا که به گذشته نگاه می‌کنیم، ملاقات با یکدیگر در دهه سی زندگی‌مان واقعاً یک موهبت بود.

از همان ابتدا که وارد زندگی مشترکمان شدیم، دقیقاً می‌دانستیم چه می‌خواهیم و می‌دانستیم برای داشتن یک زندگی خانوادگی شاد و آرام به چه چیزهایی نیاز داریم.

می‌دانم که با چنین مرد فوق‌العاده‌ای "برنده شده‌ام". چه زندگی فوق‌العاده‌ای که با هم ساخته‌ایم.

این یک داستان واقعی است که در روزنامه گاردین منتشر شده است. شخصیت اصلی داستان، مادر مجردی به نام جن اسمیت است. او داستان عشق واقعی خود را در سن 30 سالگی با همسرش آندره روایت می‌کند.

سه شنبه دن



منبع: https://dantri.com.vn/tinh-yeu-gioi-tinh/toi-la-me-don-than-trung-so-doc-dac-trong-tinh-yeu-nho-ung-dung-hen-ho-20241104214233714.htm

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تنها روستای ویتنام را در بین ۵۰ روستای زیبای جهان کشف کنید
چرا فانوس‌های پرچم قرمز با ستاره‌های زرد امسال محبوب هستند؟
ویتنام برنده مسابقه موسیقی Intervision 2025 شد
ترافیک مو کانگ چای تا عصر ادامه دارد، گردشگران برای شکار فصل برنج رسیده هجوم می‌آورند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول