Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

تا می‌توانید روی یخچال‌های طبیعی قدم بزنید، به لاداخ عجله کنید

Báo Tuổi TrẻBáo Tuổi Trẻ12/04/2024


Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 1.

لاداخ در شمال هند، در هیمالیا واقع شده است - به خاطر زیبایی کوهستانی دورافتاده‌اش و فرهنگ و تاریخش که ارتباط نزدیکی با تبت دارد، مشهور است.

برای یک کارمند اداری تنبل مثل من، کوهنوردی زمستانی در قله‌های هیمالیا هیچ‌وقت در فهرست آرزوهایم نبوده است.

با این حال، نقل قول زیر از راهنمای تور و الهام‌بخش من، مرا ترغیب کرد که کوله پشتی‌ام را ببندم و در میان زمستانی سخت، با برف‌هایی که در باد سرد مانند چاقو به هوا می‌روند، به لاداخ (هند) بروم:

«جاده به روستاهای کوچک زانسکار در حال اتمام است. عبور از یخچال طبیعی به سمت دره - سنتی که قرن‌ها قدمت دارد - دیگر وجود نخواهد داشت. گرمایش جهانی همچنین باعث نازک شدن یخ و ذوب شدن برف در کوه‌های مقدس می‌شود.»

اسلحه‌ها، پرچم پنج رنگ لوتانگ و جولی لاداخ

لداخ با بادهای سردی که در دره‌های خشک احاطه شده توسط کوه‌های سفید می‌وزیدند و با بازرسی‌های امنیتی شدید در فرودگاه، به استقبال ما آمد.

یونیفرم‌ها و اسلحه‌ها همه جا بودند. مردم در سرمای شدید برای برداشتن چمدان‌هایشان هجوم می‌آوردند، درست مثل یک فیلم علمی تخیلی که در آن انسان‌ها برای کشف زیستگاه جدید روی مریخ فرود می‌آیند.

اما اسلحه‌ها ظلم یا خفقان زیادی ایجاد نمی‌کردند. برخلاف ظاهر غبارآلود و غیرقابل دسترسشان، سربازانی که ما را در طول مراحل اداری مهاجرت راهنمایی می‌کردند، بسیار دوستانه بودند.

Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 2.

زمستان‌های اینجا واقعاً سخت است، مخصوصاً وقتی بادهای شدیدی می‌وزد. در این زمان گردشگران بسیار کمی از لاداخ بازدید می‌کنند.

ما قبل از اینکه برای کشف سرزمین‌های دورافتاده‌تر و منزوی‌تر راهی شویم، یک روز در شهر له توقف کردیم تا با ارتفاع سازگار شویم.

زمستان در له گردشگران کمی را به خود می‌بیند. خیابان‌ها خلوت هستند؛ مغازه‌ها و هتل‌ها با روزنامه‌هایی که به پنجره‌هایشان چسبانده شده تا از آفتاب و سرمای زمستان در امان باشند، بسته شده‌اند.

وقتی بهار از راه می‌رسد، این شهر پر از آدم و ماشین می‌شود. اما در سرمای منفی ده درجه، مثل وقتی که من رسیدم، این مکان به حالت اولیه‌اش برمی‌گردد: آزاد، وحشی، مرموز، صمیمی، روستایی و پر از سرزندگی ناب.

Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 3.

لاداخ خشک و سرد با یخچال‌های طبیعی

در وسط بازار تازه ساخته شده له-لداخ، چند نفر از مردم محلی روی زمین نشسته بودند و محصولات کشاورزی خود را برای فروش به نمایش گذاشته بودند، چرخ‌های دعا را می‌چرخاندند و دانه‌های تسبیح را با انگشت لمس می‌کردند. دسته‌های سگ‌های چاق و پشمالو در همه جا جمع شده و خوابیده بودند.

به طور خاص، نوجوانان شلوغ و پرجنب‌وجوشی که بعد از مراسم عصر از صومعه بیرون آمدند، با کفش‌های کانورس، خوش‌تیپ و شیک‌پوش، اما با یک گوشواره نقره‌ای سنگین با نگین‌های مرجانی یا فیروزه‌ای در گوش چپشان و با لباس‌های سنتی که اجدادشان صدها سال پیش به رنگ سرمه‌ای تیره می‌پوشیدند، برایم خاطره‌انگیز بودند.

Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 4.

لداخ‌ها پرچم‌های لونگا را در خانه‌های خود، روی درختان بلند، قله‌های مرتفع کوه‌ها یا در دریاچه‌ها آویزان می‌کنند تا برای صلح، خرد و شفقت دعا کنند.

Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 5.

با ترک شهر و رفتن به سمت کوه‌های مرتفع، از دو صومعه باستانی منطقه له بازدید کردیم: تیکسی و ماتو.

جاده منتهی به صومعه پر از پرچم‌های رنگارنگ لونگاتا بود که در باد تکان می‌خوردند.

صومعه‌ها یا گومپاس - که در زبان لداخی به معنای «مکان‌های خلوت» است - دقیقاً همان برداشت اولیه من از این مکان را منعکس می‌کردند. این صومعه از روستاها جدا افتاده و در میان کوه‌های سر به فلک کشیده پوشیده از برف و یخچال‌های طبیعی در دوردست‌ها قرار دارد.

اما در آن سکوت، شعله گرم زندگی هنوز می‌سوزد.

Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 6.

صومعه‌های اصلی لداخ اغلب در مناطق دورافتاده واقع شده‌اند.

گیالسون، راهنمای محلی ما، اهل روستایی در نزدیکی صومعه ماتو است. او از کودکی به این صومعه می‌آمده و حالا این صومعه برایش مثل خانه‌اش شده است. او ما را به آشپزخانه پشت صومعه راهنمایی کرد، جایی که لاماها اغلب در زمستان دور اجاق گاز می‌نشینند، درست مثل کودکی که دوستش را به خانه‌اش دعوت می‌کند.

پشت پرده‌های سرد و بادگیر، زیر سقف سپیدار، جلوی شومینه‌ی ترک‌خورده، لاماها با فراغ بال روی لبه‌ی پنجره‌ها نشسته بودند.

آنها صمیمانه گپ زدند، از سلامتی ما پرسیدند، ما را - که در این موقع از سال به ندرت به اینجا می‌آمدیم - با صومعه و فرهنگ تاریخی این سرزمین آشنا کردند و گهگاه برای پر کردن مجدد فنجان‌های چای داغ ما وقت گذاشتند.

Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 7.

و با وجود هوای سرد، خانواده‌های زیادی بودند که فرزندانشان را برای دعا به صومعه می‌آوردند. آنها با کت‌های نخی ضخیم خود، معصومانه مانند گله بره‌هایی از رنگ‌های مختلف، در اطراف صومعه بازی می‌کردند و می‌دویدند، گونه‌هایشان از صورتی کوهستانی سرخ شده بود و چشمانشان از نور می‌درخشید و هر بار که بچه‌ها از ته دل می‌خندیدند و با صدای بلند برای ما «جولی!» دست تکان می‌دادند، چشمانشان را تنگ می‌کردند.

سلام و احوالپرسی «جولی!» به معنی سلام، خداحافظ و تشکر است، به همراه پرچم‌های دعای لونگاتا که با آن مانتراهای مقدس که در طول سفرمان برای کاوش لداخ همراهمان بودند، پیام‌های صلح را می‌فرستند؛ بر لبان کودکان عشایر، چوپانان پیر، کارگران راه...؛ بر پل‌های روی رودخانه‌های خروشان، دامنه‌های کوه‌ها، ایستگاه‌های نگهبانی کنار جاده، سقف روستاهای رومبک، چونپا، اوروتسه... و بر فراز گردنه اوملینگ لا در ارتفاع ۵۸۸۳ متر - مرتفع‌ترین جاده جدید جهان برای وسایل نقلیه موتوری.

از کوه‌ها عبور کنید، پلنگ‌های برفی و گربه‌های منول پشمالو را ببینید

برای رسیدن به روستاهای دورافتاده در دره‌های عمیق، از کوه‌ها و تپه‌هایی عبور کردیم که گاهی خشک و گاهی پوشیده از برف بودند، صخره‌های شیب‌داری که ایستادن در آنجا را برایمان خطرناک می‌کرد، رودخانه‌ها و نهرهای یخ‌زده، بوته‌های برهنه،... با هر قدمی که برمی‌داشتیم، منظره تغییر می‌کرد.

Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 8.

سرمای استخوان‌سوز، هوای رقیق و پیاده‌روی‌های طولانی در زمین‌های شیب‌دار، «آزمونی» برای سلامت و تاب‌آوری کوهنوردان است.

و با هر قدمی که برمی‌داشتم، زمزمه‌های تاشی، برادر محلی گیالسون، قطع می‌شد. این زمزمه‌های یکنواخت تنها زمانی قطع می‌شد که او آن را با یک سرود زمان‌بندی‌شده جایگزین می‌کرد، در حالی که ما در کولاک برف از ارتفاع ۴۹۰۰ متری گاندا لا عبور می‌کردیم.

Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 9.

هنگام پیاده‌روی در برف، نباید برای عکس گرفتن توقف کنید، بلند نخندید یا صحبت نکنید و برای قوی ماندن باید آب گرم بنوشید.

وقتی به شهر هوشی مین برمی‌گردم، هنوز گاهی صبح‌ها کنار رودخانه چادر می‌زدیم و با صدای کوبیده شدن برف روی سقف چادر و سرودهای مرموز تاشی که با غرش مداوم آب یخ‌زده‌ای که از کوه‌های بلند به دره سرازیر می‌شد، در هم می‌آمیخت، از خواب بیدار می‌شدیم.

به یاد مانترای «آن مانی پادمه هوم» افتادم که تاشی با صبر و حوصله به من آموخت ۱۰۸ بار تکرار کنم، در حالی که دانه‌های تسبیح را در دست داشتم و در میانه‌ی گردنه‌ای پوشیده از برف بودیم، وقتی که به دلیل رانش برف جاده را مسدود کرده بود، توقف کرده بودیم.

به یاد لحظه‌ای که معصومانه لبخند زد و تسبیح گرانبهای بودایی را که سال‌ها همراهش بود به من داد. بخششی ساده و خالص که حتی شهرنشین خرده‌پایی مثل من را هم بهت‌زده کرد.

Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 10.

یک دقیقه توقف برای دیدن هیمالیا غرق در کولاک

در این روستاهای پنهان در پشت رشته کوه‌های سر به فلک کشیده، گردشگران از سراسر جهان برای دیدن پلنگ برفی، معروف به «شبح هیمالیا»، به این منطقه هجوم می‌آورند.

پلنگ‌های برفی معمولاً در ارتفاعات زندگی می‌کنند. در تابستان، آنها در شاخه‌های درختان در علفزارها و کوه‌ها در ارتفاعات تا ۶۰۰۰ متر فعال هستند.

در زمستان، پلنگ‌های برفی پایین‌تر حرکت می‌کنند و در برف پنهان می‌شوند. با این حال، بارش برف نامنظم‌تر و کمتر از قبل می‌شود و این امر استتار پلنگ‌های برفی را دشوار می‌کند و آنها را به راحتی توسط طعمه‌ها پیدا می‌کند که منجر به کمبود غذا و کاهش تعداد آنها می‌شود.

Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 11.

این سفر ما را از دورافتاده‌ترین مناطق عبور می‌دهد تا فرصتی برای دیدن حیات وحش نادر داشته باشیم.

گروه ما گردشگران فوق‌العاده خوش‌شانسی بودند - به گفته‌ی یک علاقه‌مند به حیات وحش بریتانیایی که دو روز را در دره‌ی رومبک گذرانده بود، بدون اینکه پلنگ برفی دیده باشد. ما تازه رسیده بودیم که این فرصت را داشتیم که خانواده‌ای متشکل از سه پلنگ برفی را تماشا کنیم که از خواب بیدار شده و در دامنه‌ی کوه، زیر نور طلایی خورشید بعد از ظهر که بر برف سفید می‌تابید، حرکت می‌کردند.

ما گروه خوش‌شانسی بودیم که نه تنها فرصت دیدن پلنگ‌های برفی را داشتیم، بلکه گله‌های گوسفند آبی (بهارال) را که در دامنه کوه پرسه می‌زدند، دیدیم؛ گله‌های گاومیش را که در دشت‌ها می‌دویدند و باعث ایجاد گرد و غبار مانند طوفان شن می‌شدند، جغدهای عقابی، روباه‌های قرمز، گرگی که گله را ترک می‌کرد و... و یک گربه مانول پشمالو را در بیابان هانل دیدیم.

Đàn bò Yak chạy trên bình nguyên

گله گاومیش در دشت‌ها می‌دوید

گربه پالاس یا مانول، یک گربه وحشی کوچک بومی علفزارها و بوته‌زارهای هیمالیا، فلات تبت، تیان شان و کوه‌های جنوب سیبری است. این گربه با پوشش بلند و متراکم خود، به خوبی با آب و هوای سرد قاره‌ای مناطقی با بارندگی کم و طیف وسیعی از دما سازگار شده است.

با این حال، گربه‌های مانول حیوانات بسیار حساسی هستند و به تغییرات محیطی بسیار حساسند. بنابراین، در مواجهه با تغییرات اقلیمی جهانی فعلی، گربه‌های مانول به سرعت در فهرست حیوانات در معرض خطر انقراض قرار می‌گیرند.

Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 13.

عکس گربه مانول با لنز تله فوتو

استانزین، ۲۰ ساله، شاگرد و پادوی گروه ما، دانشجوی کالج گردشگری در له است و نگران تغییرات اقلیمی و شهرنشینی است که روستاهای باستانی و دورافتاده را نابود می‌کنند.

Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 14.

روستای چیلینگ، در میان برف‌های وسیع و کوه‌های سفید سر به فلک کشیده، پوشیده از برف و رودخانه‌ای نیمه‌یخچالی با آب زلال و جریانی سریع است.

این روستا ترکیبی از صومعه‌های کوچک و خانه‌های سنگی، درختان بید کهنسال است. مناظر زیبا و آرامش‌بخش مانند یک رویا است.

انگار تمام شلوغی و ازدحام و فشار شهر در فرودگاه له متوقف می‌شود و روستاها انگار در لبه‌ی زندگی مدرن قرار گرفته‌اند، انگار در آخر دنیا.

Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 15.

این دورافتادگی، زیبایی شاعرانه اما باشکوه کوه‌های پوشیده از برف، رودخانه‌های یخ‌زده و سخاوت و مهمان‌نوازی مردم است که لاداخ را بسیار خاص و جادویی می‌کند.

Vội đến Ladakh khi còn được dạo bước trên những dòng sông băng- Ảnh 16.

بارش برف در گردنه، روستاها را کاملاً منزوی می‌کند.

«حالا که این سرزمین در انتهای دنیا در دسترس‌تر می‌شود، افزایش گردشگری و تغییرات اقلیمی چه تأثیری بر لداخ خواهد داشت؟ و لداخ‌ها در این مورد چه باید بکنند؟» این سؤال مدام در ذهن استانزین جوان تکرار می‌شد.

مردم لاداخ، و همچنین مونگ، دائو، تای، لو لو... در کوه‌های مرتفع ویتنام، دائماً بین توسعه اقتصاد محلی و حفظ هویت فرهنگی ملی، روستایی‌ترین و بکرترین زیبایی، در حال مبارزه هستند.

گردشگری درآمد جوامع محلی را که بسیار مورد نیاز است، افزایش می‌دهد، اما از سوی دیگر، آلودگی ناشی از ترافیک و زباله را نیز افزایش می‌دهد.

در کنار این، نگرانی بزرگی در مورد تغییرات اقلیمی وجود دارد که چشم‌انداز طبیعی را از بین می‌برد و باعث ناپدید شدن رودخانه‌هایی می‌شود که به نظر می‌رسید برای همیشه جاری هستند.

آیا روزی خواهد رسید که دیگر فرصت قدم زدن بر روی کوه های پوشیده از برف هیمالیا را نداشته باشیم؟



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند
سیل تاریخی در هوی آن، از دید یک هواپیمای نظامی وزارت دفاع ملی
«سیل بزرگ» رودخانه تو بن، از سیل تاریخی سال ۱۹۶۴، ۰.۱۴ متر بیشتر بود.
فلات سنگی دونگ وان - یک «موزه زمین‌شناسی زنده» نادر در جهان

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

«خلیج ها لونگ را از روی خشکی تحسین کنید» به تازگی وارد فهرست محبوب‌ترین مقاصد گردشگری جهان شده است.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول