جان گری، رئیس و مدیر ارشد عملیات (COO) غول سرمایهگذاری بلکاستون، در جریان یک ارائه اخیر به سرمایهگذاران، کلیپی از فیلم کلاسیک «فارغالتحصیل» محصول ۱۹۶۷ را نشان داد. در صحنه معروف، بنجامین برادوک جوان (با بازی داستین هافمن) از یکی از دوستان والدینش یک توصیه شغلی مختصر اما تأثیرگذار دریافت میکند: «یک کلمه: پلاستیک».
اما در نسخه گری، کلمه «پلاستیک» (که منعکس کننده اقتصاد عصر فضا در دهه ۱۹۶۰ است) با «قدرت» جایگزین شده است.
این تغییر ظریف چیزی بیش از یک حرکت چشمگیر است. این تغییر، پیامی استراتژیک به ارزش صدها میلیارد دلار را در خود جای داده است و نشان میدهد که برندگان و بازندگان واقعی در عصر هوش مصنوعی (AI) چه کسانی خواهند بود - انقلابی که با سرعت سرسامآوری در حال تغییر شکل کل اقتصاد جهانی است.
این توصیه که «انرژی، پلاستیک جدید است» چیزی بیش از یک استعاره هوشمندانه است. این توصیه، خلاصهای از یک استراتژی سرمایهگذاری هوشمندانه است که بلکاستون دنبال میکند، یعنی استراتژی «بیل و کلنگ».
آنها به جای شرط بندی مستقیم روی شرکتهای هوش مصنوعی مولد و پرخطر، تصمیم میگیرند روی موارد ضروری که این شور و شوق را زنده نگه میدارند، سرمایهگذاری کنند.
تب زیرساختهای میلیارد دلاری: «این بار خیلی فرق دارد»
رقابت هوش مصنوعی موجی از سرمایهگذاری در زیرساختها را در مقیاسی تاریخی به راه انداخته است. تنها در سال جاری، چهار غول فناوری - مایکروسافت، آمازون، گوگل و متا - متعهد به سرمایهگذاری حدود ۳۵۰ میلیارد دلاری برای ساخت مراکز داده در سطح جهان شدهاند، رقمی چنان بزرگ که حبابهای سرمایهگذاری گذشته، بهویژه حباب دات کام در اواخر دهه ۱۹۹۰ را تداعی میکند.
با این حال، یک تفاوت اساسی وجود دارد.
در دوران دات کام، حجم عظیمی از کابلهای فیبر نوری برای پاسخگویی به تقاضای آینده کشیده شد، اما ۸۵ درصد از این ظرفیت با ترکیدن حباب بلااستفاده ماند. امروزه، شرکتها برای پاسخگویی به تقاضا، تجهیزات خود را نمیسازند.
آنها برای پاسخگویی به تقاضای فعلی در تلاش هستند. آمازون، مایکروسافت و گوگل همگی اذعان دارند که تقاضا برای محاسبات هوش مصنوعی از توانایی آنها برای تأمین آن فراتر رفته است و سه عامل کلیدی مانع از این امر شده است: کمبود تراشه، برق و فضای ساختمانی.
OpenAI، شرکت پشت ChatGPT، واضحترین نمونه است. با بیش از ۷۰۰ میلیون کاربر هفتگی - سریعترین نرخ رشد ثبتشده تاکنون - پیامی که آنها در هر جلسه به شرکای مایکروسافت خود تکرار میکردند این بود: «ما به قدرت محاسباتی بیشتری نیاز داریم.»
این موضوع برای غولهای فناوری یک معضل ایجاد میکند. در تئوری، به نفع همه است که سرمایهگذاری را کاهش دهند تا از یک مسابقه تسلیحاتی پرهزینه جلوگیری شود. اما در عمل، هیچکس جرات توقف ندارد.
ترس از پیشی گرفتن از رقبا، ترس از جا ماندن در «لحظه هوش مصنوعی» به بزرگترین نیروی محرکه تبدیل شده است و تضمین میکند که این تب و تاب ادامه یابد. آنها مجبورند به این جمع بپیوندند، وگرنه به «ناهار» شخص دیگری تبدیل میشوند.
انویدیا و OpenAI به تازگی از یک قرارداد ۱۰۰ میلیارد دلاری برای ساخت ۱۰ گیگاوات مرکز داده هوش مصنوعی تا سال ۲۰۲۶ خبر دادهاند که جایگاه انویدیا را به عنوان یکی از ارکان زیرساخت هوش مصنوعی تثبیت میکند (تصویر: AInvest).
برندگان فقط کدنویسها نیستند
بنابراین، چه کسی بیشترین سود را از این هجوم عظیم سرمایه خواهد برد؟ پاسخ ممکن است بسیاری را شگفت زده کند.
«فروشندگان بیل و کلنگ»:
به جای شرطبندی روی شرکتهای پرخطر هوش مصنوعی، استراتژی بلکاستون سرمایهگذاری روی ملزوماتی است که رونق را تقویت میکنند - افرادی که در دوران تب طلا «بیل و کلنگ میفروختند».
انرژی و زیرساخت: همانطور که جان گری اشاره کرده است، «انرژی پلاستیک عصر جدید است». مراکز داده مقدار زیادی برق مصرف میکنند. این یک فرصت طلایی برای شرکتهای انرژی و همچنین کسانی که زیرساختها را میسازند و اداره میکنند، ایجاد میکند. بلکاستون سرمایهگذاری 10 میلیارد دلاری در شرکت مرکز داده QTS در سال 2021 را به یک امپراتوری 70 میلیارد دلاری امروز تبدیل کرد.
نیروی کار ماهر: رونق ساخت مراکز داده، تقاضای زیادی برای برقکارها، لولهکشها و مهندسان عملیات ایجاد کرده است. این مشاغل را نمیتوان با هوش مصنوعی جایگزین کرد و با کمبود جدی مواجه هستند. یک مطالعه در لینکدین حتی نشان داد که مشاغل نفت و گاز و نیروی کار ماهر، سریعترین بخشهای در حال رشد هستند.
تولیدکنندگان تراشه: البته، انویدیا پادشاه بلامنازع تراشههای GPU است - مغز متفکر تمام مدلهای هوش مصنوعی. در کنار شرکتهایی مانند Broadcom، آنها تأمینکنندگان نهایی «بیل و کلنگ» هستند که مستقیماً از هر دلار سرمایهگذاری شده در زیرساختهای هوش مصنوعی سود میبرند.
غولهای «حاضر»
یک تفاوت مهم بین هوش مصنوعی و انقلاب اینترنتی، ماهیت تغییر است. اینترنت طیف وسیعی از صنایع قدیمی (چاپ، اجاره ویدئو) را از بین برد و آنها را با صنایع غالب جدید جایگزین کرد. در مقابل، به نظر میرسد هوش مصنوعی یک گام تکاملی است، نه یک انقلاب مخرب.
کسبوکارهای قوی موجود، بهویژه غولهای فناوری، بهتر میتوانند خود را با هوش مصنوعی وفق دهند و از آن بهرهمند شوند تا اینکه از صحنه روزگار محو شوند.
گوگل در حال ادغام هوش مصنوعی مولد Gemini با موتور جستجوی اصلی خود است.
متا از هوش مصنوعی برای تقویت تبلیغات استفاده میکند و امکان هدفگیری دقیقتر را فراهم میکند.
مایکروسافت نه تنها سهام زیادی در OpenAI دارد، بلکه هوش مصنوعی را در همه چیز، از ویندوز گرفته تا مجموعه آفیس، ادغام میکند.
شرکتهای نرمافزار به عنوان سرویس (SaaS) مانند Salesforce و Adobe به جای اینکه جایگزین شوند، از هوش مصنوعی برای خودکارسازی وظایف و بهبود کارایی استفاده میکنند.
«حاکم» در عصر هوش مصنوعی، شرکتهای فناوری جهانی هستند و خودشان رهبری این تغییر را بر عهده دارند.
در تب طلا، ثروتمندترین مرد کسی نبود که بیشترین طلا را از زمین بیرون میآورد، بلکه کسی بود که بیل و کلنگ میفروخت (تصویر: گتی).
بازندگان و مشاغل «دگرگونشده»
البته، هر تحول تکنولوژیکی، انسانها را پشت سر میگذارد. هوش مصنوعی نیز از این قاعده مستثنی نیست و اولین تأثیرات آن بر بازار کار در حال حاضر شروع به پدیدار شدن کرده است.
«تازهکار» در صنعت فناوری
تحقیقات دانشگاه استنفورد به یک روند نگرانکننده اشاره دارد: به نظر میرسد هوش مصنوعی در برخی از مشاغل اداری جایگزین کمتجربهترین گروه کارگران (۲۲ تا ۲۵ سال) میشود.
توسعهدهندگان نرمافزار جوان: با کمک ابزارهای هوش مصنوعی مانند «Claude Code» گوگل، برنامهنویسان باتجربه میتوانند بهرهوری بیشتری داشته باشند و نیاز به استخدام افراد مبتدی را کاهش دهند. دادهها نشان میدهد که از اواخر سال ۲۰۲۲، نرخ استخدام برنامهنویسان جوان به طور قابل توجهی از نرخ استخدام کارگران باتجربه عقب مانده است.
نماینده خدمات مشتری: هوش مصنوعی به طور فزایندهای در «برداشتن تلفن» و پاسخ دادن به سوالات مشتری پیچیدهتر میشود و نیاز به پرسنل سطح مبتدی برای این موقعیت را کاهش میدهد.
صنایعی که «طبق قوانین عمل میکنند»
جان گری تأکید کرد که بلکاستون در حال سرمایهگذاری در «کسبوکارهای قانونمحور» است - جایی که هوش مصنوعی میتواند اساساً نحوه انجام کار را تغییر دهد. حوزههایی مانند حسابداری، پردازش مطالبات بیمه یا مدیریت انطباق بازاریابی، همگی پتانسیل خودکارسازی در مقیاس بزرگ را دارند.
در حالی که برخی از کارشناسان معتقدند هوش مصنوعی فقط بهرهوری را افزایش میدهد و به کسبوکارها اجازه میدهد با همان تعداد نیروی کار، کار بیشتری انجام دهند، سناریوی تعدیل نیرو همچنان وجود دارد.
صنایع خلاق
حتی صنایع خلاق نیز از این امر مصون نیستند. گری به مثالی از خود بلکاستون اشاره کرد. این شرکت دو نسخه از یک تبلیغ مشابه تولید کرد. اولین نسخه که در ونکوور فیلمبرداری شد، حدود ۱ میلیون دلار هزینه داشت. نسخه دوم که توسط دو کارمند و توسط هوش مصنوعی در داخل شرکت و در عرض چند ساعت ساخته شد، «بسیار کمتر» هزینه داشت.
اگرچه کیفیت ممکن است قابل مقایسه نباشد، اما تفاوت هزینه عاملی است که نمیتوان نادیده گرفت و سوالات بزرگی را برای آینده تولیدکنندگان ویدیو، طراحان و سایر حرفههای خلاق مطرح میکند.
با وجود این اختلال، بعید است که هوش مصنوعی «انقلاب مخربی» مانند اینترنت باشد. در حالی که اینترنت روزنامههای چاپی و فروشگاههای اجاره فیلم را از بین برد، به نظر میرسد هوش مصنوعی یک گام تکاملی اجتنابناپذیر باشد.
تفاوت این است که «حاکم» در عصر اینترنت، صنایع سنتی بودند، در حالی که در عصر هوش مصنوعی، آنها غولهای فناوری جهانی هستند. و به جای اینکه منفعلانه منتظر جایگزینی باشند، خودشان رهبری تغییر را بر عهده دارند. گوگل با Gemini هوش مصنوعی را در جستجو ادغام کرد، مایکروسافت سهام زیادی در OpenAI خرید، آمازون تراشههای خود را توسعه داد و با Anthropic همکاری کرد، متا از هوش مصنوعی برای بهینهسازی تبلیغات استفاده میکند.
کسبوکارهای موجود در حال نابودی نیستند، بلکه قادر به جذب و تبدیل هوش مصنوعی به موتور رشد هستند. اوبر میتواند از روبوتاکسیها بهرهمند شود، Salesforce از هوش مصنوعی برای خودکارسازی به جای جایگزینی استفاده میکند.
هوش مصنوعی در حال جایگزینی کمتجربهترین کارگران در برخی از مشاغل اداری است (تصویر: آچاریا پرشانت).
بنابراین، مسابقه هوش مصنوعی تکرار حباب دات کام نیست. این یک بازی بلندمدت است که بر پایه سه دهه دادههای اینترنتی و قدرت پردازش عظیم پردازندههای گرافیکی (GPU) ساخته شده است.
در کوتاهمدت، هوش مصنوعی ممکن است تغییرات تدریجی ایجاد کند. اما در درازمدت، تأثیر آن میتواند بسیار گسترده باشد و راه را برای فناوریهایی که زمانی فقط در داستانهای علمی تخیلی تصور میشدند، مانند خودروهای خودران، سیستمهای کاملاً خودکار و حتی پیشرفت در محاسبات کوانتومی، هموار کند.
همانطور که آلبرت انیشتین گفت، «سود مرکب هشتمین شگفتی جهان است.» هوش مصنوعی «سود مرکب» فناوری است. تغییرات کوچک، که روز به روز انباشته میشوند، معجزه خلق میکنند. و در این مسابقه، برنده لزوماً کسی نخواهد بود که باهوشترین مدل هوش مصنوعی را ایجاد میکند، بلکه ممکن است کسی باشد که میداند چگونه انرژی را تأمین کند، زیرساختها را بسازد و از همه مهمتر، قدرت ترکیب را برای سازگاری و بقا درک کند.
منبع: https://dantri.com.vn/kinh-doanh/ai-dang-dot-tien-va-ai-se-hot-bac-trong-cuoc-dua-ai-20250928092257829.htm
نظر (0)