Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

نگوین تان ترونگ، قهرمان نیروهای مسلح خلق: «من مسئولیت خود را به عنوان یک خلبان جنگنده انجام داده‌ام»

Báo Nhân dânBáo Nhân dân01/04/2025

تصویر صفحه ‎2025-04-01‎ در ‎16.31.41.png

تصویر صفحه ‎2025-04-01‎ در ‎16.32.33.png


خبرنگار: شما لحظه‌ای را که پرواز کردید و بمب‌ها را روی کاخ استقلال انداختید و سپس به سلامت در منطقه آزاد شده فرود آمدید، «پرواز زندگی‌ام» می‌دانید. در آن زمان چه احساسی داشتید؟

بمباران کاخ استقلال اقدامی بود که مدت‌ها برای آن برنامه‌ریزی کرده بودم. برای انجام این کار، باید خلبان می‌شدم و با یک هواپیمای جنگنده پرواز می‌کردم. پس از انتخاب، از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۱ توسط نیروی هوایی سایگون برای آموزش خلبانی به ایالات متحده اعزام شدم.

وقتی کودک بودم، پدرم به طرز وحشیانه‌ای توسط دشمن شکنجه شد و درگذشت. مادرم و عموهایم نام مرا تغییر دادند و گواهی تولدم را با نام خانوادگی نگوین ثبت کردند. بنابراین، به من مشکوک نشدند که برای ارتش سایگون کار می‌کنم.

تا سال ۱۹۷۵، به منظور بسیج تمام نیروها و توانایی‌ها به همراه ارتش و مردم کل کشور برای نابودی سریع دولت سایگون، کمیته تبلیغات نظامی منطقه (شخص رابط عمو بای لونگ و برادر نام تین بودند) به من دستور داد تا زمان مناسبی را برای بمباران کاخ استقلال انتخاب کنم و سپس به منطقه آزاد شده پرواز کنم.

تصویر صفحه ‎2025-04-01‎ در ‎16.35.31.png

در ۸ آوریل، به گروهی از هواپیماهای F-5E از گروه هوایی ۵۴۰، از جمله هواپیمایی که من خلبانی آن را بر عهده داشتم، دستور داده شد که پایگاه مشترک بین هوا را برای بمباران و پشتیبانی از پیاده نظام در فان رانگ ترک کنند. من فکر کردم این یک فرصت است، بنابراین هنگام آماده شدن برای برخاستن، از فرمانده دسته پرواز اجازه خواستم که چند ثانیه بعد پرواز کنم تا فرصت داشته باشم از دسته پرواز جدا شوم، از فرودگاه بین هوا بلند شوم، ارتفاع را افزایش دهم و مستقیماً به سمت سایگون حرکت کنم...

وقتی نمای واضحی از کاخ استقلال داشتم، دو بمب را به حیاط کنار ساختمان پرتاب کردم. به دور زدن ادامه دادم و آنها را به سمت راست کاخ استقلال پرتاب کردم و به هدف خوردم.

وقتی بمب را روی کاخ استقلال انداختم، فقط به این فکر می‌کردم که باید مدت زیادی نقشه جسورانه‌ام را اجرا کنم. مهمترین چیز این بود که باید درست و دقیق محاسبه می‌کردم و به هدف می‌زدم. همه انقلاب ما می‌دانستند که من بمب را روی کاخ استقلال خواهم انداخت و برای هر موقعیتی آماده شده بودند. انفجار در کاخ استقلال ضروری بود و ماموریت من این بود که بمب را منفجر کنم.

خوشبختانه، انقلاب ما فرودگاه فوک لانگ را آزاد کرده بود، بنابراین پس از بمباران، به واحد مربوطه گزارش دادم که ماموریت تکمیل شده است و برای فرود به فوک لانگ برگشتم. آنجا یک فرودگاه صحرایی کوچک و تازه آزاد شده با باند بسیار کوتاه بود. اما به لطف آزمایش‌های قبلی، F-5E را در ارتفاع ۹۰۰ متری متوقف کردم. اگر کمی بیش از ۱۰۰ متر بیشتر سر می‌خوردم، من و هواپیما از بین می‌رفتیم.

وقتی از هواپیما پیاده شدم، یک واحد نظامی برای استقبال از من آمده بود. یادم نمی‌آید چه کسی بود. اما احساسی که در آن لحظه داشتم، فوق‌العاده بود. این احساس واقعی بازگشت به جمع رفقایم بود.

خبرنگار: دومین حمله بمباران به طور سیستماتیک‌تری سازماندهی شد، در آن زمان شما خود را به عنوان یک انقلابی نشان دادید. اسکادران کویات ثانگ وارد تاریخ ارتش خلق ویتنام شد و شما عضوی بودید که تاریخ را ساختید. چه قدرتی به شما اعتماد به نفس داد تا به مقابله با دشمن ادامه دهید؟

در زندگی من، دو حمله‌ی بمب‌گذاری رخ داد. بمباران کاخ استقلال «به تنهایی، با اسب خودم» انجام شد، تصمیم با خودم بود و آن زمانی بود که رسماً خودم را آشکار کردم.

بعد از آن سفر، من را به فرودگاه چو لای فرستادند تا نحوه تبدیل به هواپیمای A37 را یاد بگیرم. بعد از یک هفته آموزش، ما را به فرودگاه تان سون (فان رانگ) بردند. دقیقاً ساعت 6 بعد از ظهر 28 آوریل، ما پرواز را رهبری کردیم و 5 فروند A37 را برای پرواز به سایگون کنترل کردیم و بمب‌ها را روی فرودگاه تان سون نهات انداختیم.

در نبرد دوم، ما از نظر هواپیماها، خلبانان و محل‌های فرود به خوبی آماده بودیم. ما مأموریت حمله به فرودگاه تان سون نهات را انجام دادیم، اما از طرف مافوق‌ها دستور داده شد که به باند فرودگاه حمله نکنیم تا به ایالات متحده فرصت عقب‌نشینی بدهیم. هر چه زودتر ایالات متحده عقب‌نشینی می‌کرد، بهتر بود. بنابراین، ما فقط به منطقه پارکینگ هواپیما حمله کردیم و بسیاری از هواپیماهای نظامی را نابود کردیم و مانع از آن شدیم که نیروی هوایی جمهوری ویتنام از پایگاه تان سون نهات برای آوردن هواپیما جهت بمباران میدان نبرد درست در کنار سایگون استفاده کند. دو روز بعد، جنوب را آزاد کردیم.

برای من، هر حمله‌ی بمب‌گذاری احساسی است، و همچنین می‌دانم که ممکن است هرگز برنگردم.

خبرنگار: با توجه به اینکه دو بار مکان‌های مهمی مانند کاخ استقلال و فرودگاه تان سون نهات را بمباران کرده‌اید و همچنان سالم برگشته‌اید، آیا خودتان را فرد خوش‌شانسی می‌دانید؟

جنگیدن مستلزم چندین آمادگی است. یکی اینکه بدون هیچ مشکلی با موفقیت بجنگید. دوم اینکه بدون موفقیت بجنگید و توسط هواپیماهای دشمن رهگیری شوید.

فکر می‌کنم کاری که انجام دادم خیلی خاص بود. در آن زمان، سعی کردم ماموریت را به پایان برسانم و باید هر اتفاقی که ممکن بود بیفتد را می‌پذیرفتم. هر کسی که به من شلیک می‌کرد یا تعقیبم می‌کرد، مشکلی نداشت. وقتی به کاخ استقلال حمله کردم، فکر می‌کردم نیروی هوایی سایگون برای تعقیب من بلند می‌شود، اما بعد از بمباران، من تنها کسی بودم که مستقیماً در آسمان سایگون پرواز می‌کردم. هواپیمای F-5E که من با آن پرواز می‌کردم، مدرن‌ترین جت جنگنده بود که با سرعت ۲۰۰۰ کیلومتر در ساعت پرواز می‌کرد، هیچ هواپیمای دیگری از نیروی هوایی سایگون نمی‌توانست مرا تعقیب کند.

به نظر می‌رسد شبکه ارتباطی من خیلی بزرگ است. (می‌خندد). به همین دلیل است که من از شدیدترین مراحل جنگ، در دو بمباران تاریخی، عبور کردم.

تصویر صفحه ‎2025-04-01‎ در ‎16.37.03.png

تصویر صفحه ‎2025-04-01‎ در ‎16.37.31.png

خبرنگار: در آخرین مصاحبه‌تان با مطبوعات، شما زیاد در مورد نگرانی‌تان برای مردم و تمایلتان برای انجام کاری برای پایان دادن به جنگ و کاهش رنج مردم صحبت کردید. آیا بمباران کاخ استقلال چنین تصمیمی بود؟

تصویر صفحه ‎2025-04-01‎ در ‎16.38.03.png

اما پایان دادن به جنگ بسیار دشوار است، باید ضربه محکمی وارد شود. به عنوان یک مرد جوان که در کشوری در حال جنگ بزرگ شده‌ام، اقدامات من باید سرنوشت‌ساز باشد.

در آن زمان، با قدرتی که داشتم، فکر می‌کردم فقط این شانس را دارم که از بمب برای پایان دادن به این جنگ استفاده کنم. در مورد اینکه آیا به پایان دادن به آن افتخار می‌کنم یا نه، باید بگویم که افتخار نمی‌کنم. هر شهروندی مسئولیت دارد که برای کشور کاری انجام دهد، هر کاری از دستش برمی‌آید انجام دهد. مانند انداختن بمب، فکر کردم که انداختن آنها درست در مرکز کاخ استقلال، شاید بتوانیم برخی از افراد خونسرد را برای پایان دادن به جنگ تحت تأثیر قرار دهیم. و واضح است که استفاده از بمب برای حمله به کاخ استقلال، دولت جمهوری ویتنام را به شدت تحت تأثیر قرار داد و باعث هرج و مرج در همه چیز شد.

خبرنگار: وقتی شما بمب‌ها را روی کاخ استقلال انداختید، هنوز خلبان دولت سایگون بودید. بعد از انداختن بمب‌ها، توانستید به منطقه آزاد شده فرار کنید، اما آیا هنوز نگران بودید؟

می‌دانستم که خلبان رژیم سایگون هستم. اگر کاخ استقلال را بمباران می‌کردم، طرف مقابل مرا محکوم می‌کرد و خائن می‌نامید.

اما این جنگ دو طرف دارد، یک طرف مردم هستند، طرف دیگر دولتی است که ما داریم انجام می‌دهیم. من فکر می‌کنم بمباران دولت سایگون بیشتر مورد حمایت مردم قرار خواهد گرفت. در مورد محکومیت دولت سایگون، من اهمیتی نمی‌دهم، من به هر چیزی که آنها می‌گویند گوش می‌دهم. من فقط به کارهایی که می‌خواهم انجام دهم فکر می‌کنم و اینکه آیا می‌توانم به آنها دست یابم یا نه، آیا می‌توانم به هدف پایان دادن به این جنگ به زودی برای تسکین رنج مردم دست یابم، آن وقت فکر می‌کنم که این کار را انجام داده‌ام.

حتی وقتی جوان بودم، اینطور فکر می‌کردم. و بالاخره، به آرزویم هم رسیدم.

پس از بمباران تکان‌دهنده، خانواده‌ام، از جمله همسر و دو دختر خردسالم، که فرزند دومم تنها ۸ ماه داشت، دستگیر و به زندان ۹ منتقل شدند و تا زمان آزادی آزاد نشدند. مردم از من می‌پرسیدند که چرا ابتدا مکانی امن برای همسر و فرزندانم ترتیب ندادم. اما هیچ‌کس این کار را نکرد. بردن همسر و فرزندانم لزوماً امن نبود و اگر عجولانه عمل می‌کردم، بیشتر مورد سوءظن قرار می‌گرفتم. وقتی کاری انجام می‌دادم، به همسرم نمی‌گفتم زیرا نمی‌دانستم می‌توانم آن را انجام دهم یا نه، و گفتن از قبل به او خطرناک بود.

تصویر صفحه ‎2025-04-01‎ در ‎16.38.52.png

وقتی مأموریت انقلابی بمباران کاخ استقلال را به پایان رساندم، خیلی نگران خودم نبودم، بلکه نگران مردم خانه بودم. بعد از آن بمب‌گذاری، می‌دانستم که همسر و فرزندانم زندانی شده‌اند و من هم بی‌قرار بودم. اما نگرانی بی‌فایده بود، بنابراین سعی کردم با انجام وظایف محوله، خودم را غرق در کار کنم تا آن را فراموش کنم.

در دوم ماه مه ۱۹۷۵، من فوک لونگ را به مقصد سایگون ترک کردم و وقتی به فرودگاه بین هوا رسیدم، با همسر و فرزندانم که تازه از زندان آزاد شده بودند، ملاقات کردم. در آن لحظه، غرق در احساسات شدم.

پس از آزادی، به من وظیفه داده شد تا در هنگ ۹۳۵ در بین هوا کار کنم و خلبانی آزمایشی هواپیماهای به جا مانده از آمریکایی‌ها را بر عهده بگیرم و تجربیاتم را به خلبانانم منتقل کنم. من عمدتاً مأموریت‌های سیاسی انجام می‌دادم و دیگر به ندرت با هواپیماهای جنگنده پرواز می‌کردم. بعداً، به کار در هواپیماهای ترابری روی آوردم و برای خطوط هوایی ویتنام کار کردم.

خبرنگار: شما قهرمان نیروهای مسلح خلق هستید، اما هرگز خودتان را قهرمان ندانسته‌اید؟ آیا فقط فکر می‌کنید که این مأموریت تاریخی شماست؟

فکر می‌کنم زندگی من قطعاً باید درگیر حفاظت از کشور، پایان دادن به جنگ و ساختن کشور باشد. نکته مهم این است که این کار را در زمان و مکان مناسب انجام دهم. گاهی اوقات حق با من بود، گاهی اوقات در پایان دادن به جنگ موفق نبودم، اما شخصاً خوش شانس بودم که توانستم در پایان دادن به جنگ خونینی که دهه‌ها طول کشید، شرکت کنم.

بعدها، عنوان قهرمان نیروهای مسلح خلق به من اعطا شد. این افتخار بزرگی بود، زیرا مورد اعتماد دولت و مردم بودم. این تقدیرها گواهی بر این بود که من در موفقیت انقلابمان نقش داشته‌ام.

در واقعیت، هنگام پرواز با یک هواپیمای جنگنده، می‌دانید که هواپیما خوب است. اما وقتی آن را آزمایش می‌کنید، پرواز بسیار دشواری است. همیشه باید آماده مرگ باشید. در آن زمان، باید حرکات چتر نجات را بررسی کنید و تشخیص دهید که هواپیما هر لحظه ممکن است از کار بیفتد. یا با موفقیت چتر نجات فرود می‌آیید یا می‌میرید.

خبرنگار: زندگی شما هنوز پر از اطلاعات متناقض است. آیا سوء تفاهم دردناک‌ترین چیز برای شماست؟ چگونه بر آن غلبه کردید؟

من در کنار مردم ایستاده‌ام، کاری را که درست است، کاری را که مردم از آن حمایت می‌کنند انجام می‌دهم و کاری را که مردم با آن مخالفند انجام نمی‌دهم. من فقط مسئولیت خودم را انجام می‌دهم، مهم نیست دیگران چه می‌گویند.

اما آرامش من آرامش کامل نیست. به سوی تو برمی‌گردم، فقط به اسم، اما در قلبم، زیاد فکر می‌کنم و نگران چیزهای زیادی هستم.

می‌دانستم که یک خلبان عروسکی هستم که در بسیاری از نبردها توسط جبهه انقلابی مورد استفاده قرار گرفته‌ام. اما اعتماد کامل به او هنوز یک علامت سوال بود. باید خودم در موردش فکر می‌کردم، برای خودم توضیح می‌دادم و نمی‌توانستم به کسی اعتماد کنم.

اما در نقش من به عنوان عضو حزب، وقتی وظیفه‌ای به من محول می‌شود، فقط می‌دانم که چگونه مسئولیت‌هایم را انجام دهم، بدون اینکه دیگر عمیقاً فکر کنم.

تصویر صفحه ‎2025-04-01‎ در ‎16.40.32.png

خبرنگار: در آن زمان، آیا هیچ وقت پیش آمد که فکر کنید از فرصت آموزش خلبانی هواپیما استفاده کنید و به کشور دیگری فرار کنید؟

من هرگز به رفتن به خارج از کشور فکر نکرده‌ام. زندگی همه جا یکسان است، شما باید آن را برای خودتان بسازید. همه جا مردم از کارگران خوب، متفکران خوب، نیکوکاران استقبال می‌کنند. اما هر جا که مردم تنبل هستند و هیچ کاری نمی‌کنند، از آنها استقبال نمی‌شود.

خبرنگار: چه چیزی هنوز در جنگ آزادی‌بخش ملی شما را آزار می‌دهد؟

پشیمانی‌های زیادی وجود دارد. در زندگی، انجام مسئولیت‌ها دشوار است. در قلبم، همیشه احساس می‌کنم که کارهای زیادی انجام داده‌ام، اما چیزی هست که کامل نشده، به طور کامل انجام نشده است. شکست در آزاد کردن هوانگ سا چنین چیزی است.

خبرنگار: چگونه پس از آزادی، زخم‌های جنگ را التیام بخشیدیم؟ آیا فکر می‌کنید ویتنام در زمینه آشتی ملی عملکرد خوبی داشته است؟

تاکنون، مردم ویتنام مشکل آشتی ملی را به صورت مسالمت‌آمیز حل کرده‌اند، یعنی اختلافات بین من و تو به تدریج کاهش یافته است، دیگر تنشی وجود ندارد. نسل قبلی در پذیرش مشکل دارد، نسل بعدی راحت‌تر می‌تواند بپذیرد، تنش نسل قبلی را کاهش دهد و کشور را با هم بسازد. همه چیز به زمان نیاز دارد و زمان برای ویتنام باید از یک نسل بگذرد تا به پایان برسد. نسل جوان باید مشکل نفرت بین نسل قبلی را حل کند.

تصویر صفحه ‎2025-04-01‎ در ‎16.41.44.png

من دوستان زیادی دارم که در رژیم سابق کار می‌کردند. فرزندان و نوه‌های آنها به خوبی در دولت جدید ما ادغام شده‌اند، در جامعه جدید ادغام شده‌اند و همه آنها فرزندان و نوه‌های خود را به ساختن کشور تشویق می‌کنند.

خبرنگار: بعدها، شما به یک رهبر بزرگ در صنعت هوانوردی تبدیل شدید. تلاش زیادی برای انتقال و آموزش چه چیزی به نسل جوان در این صنعت صرف کردید؟

به عنوان یک رهبر در صنعت هوانوردی، من همیشه می‌خواهم هوانوردی ایمن باشد، به مقصد و از مقصد با خیال راحت پرواز کنم. من باید از هر نوع هواپیمایی که به من محول می‌شود، به طور کامل بهره‌برداری و به خوبی پرواز کنم. و این در عمل ثابت شده است.

خبرنگار: پنجاهمین سالگرد آزادسازی جنوب، نقطه عطف ویژه‌ای است. بسیاری از دوستان شما دیگر اینجا نیستند تا شاهد تغییرات در شهر هوشی مین باشند. رشد امروز شهر را چگونه می‌بینید؟

شهر هوشی مین در مقایسه با ۵۰ سال پیش، بسیار توسعه یافته، بزرگتر، مدرن‌تر و دارای جمعیت بیشتری است. سایگون شایسته‌ی مرکز جنوب و همچنین شایسته‌ی مرکز آسیای جنوب شرقی - مروارید خاور دور - است.

نگوین تان ترونگ، قهرمان نیروهای مسلح خلق، از شما متشکریم!


تاریخ انتشار: ۱ آوریل ۲۰۲۵
سازمان مجری: ترونگ سان
محتوا: تائو لو - تین لام
ارائه شده توسط: مین تو
عکس: تان دات

Nhandan.vn

منبع: https://special.nhandan.vn/AH-Nguyen-Thanh-Trung/index.html



نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

در مسیر فتح فو سا فین، در جنگل خزه‌های پریان گم شده‌ام
امروز صبح، شهر ساحلی کوی نون در مه «رویایی» است
زیبایی مسحورکننده سا پا در فصل «شکار ابرها»
هر رودخانه - یک سفر

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

«سیل بزرگ» رودخانه تو بن، از سیل تاریخی سال ۱۹۶۴، ۰.۱۴ متر بیشتر بود.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول