در زیر مطلبی از یک مادر جوان در صفحه Whimn را مشاهده میکنید:
مواقعی بود که در مورد رابطهام با دوست پسرم جرمی احساس سردرگمی میکردم. ما بعد از دو ماه آشنایی، زمانی که هر دو در اوایل دهه بیست سالگی و هنوز جوان بودیم، با هم زندگی مشترکمان را شروع کردیم. ما دیوانهوار عاشق هم بودیم و فکر میکردم هیچ چیز نمیتواند این را تغییر دهد.
اولش همه چیز خوب پیش میرفت، بعد باردار شدم. غیرمنتظره بود، اما ما ثمره عشقمان را گرامی داشتیم. جرمی از من خواستگاری کرد و جما زمانی به دنیا آمد که پدر و مادرم ۱۸ ماه بود با هم زندگی میکردند. ما برنامهریزی کرده بودیم که وقتی جما یک ساله بود ازدواج کنیم، اما بعد از تولدش، همه چیز شروع به خراب شدن کرد.
اولش نمیفهمیدم چرا، فقط میدانستم که اعتماد به نفسم دارد کمتر و کمتر میشود. احساس میکردم برای جرمی به اندازه کافی خوب نیستم و مادر بدی هستم. قبلاً هرگز اینقدر خجالتی نبودهام. وقتی این موضوع را با یکی از دوستان نزدیکم در میان گذاشتم، وقتی او اشاره کرد که جرمی همیشه من را تحقیر میکند، شوکه شدم.
مسئله چیزهای بزرگ نبود، او هیچوقت به من نگفت که آدم وحشتناکی هستم. او فقط کمکم با حرفهای سادهای مثل اینکه چه لباسی میپوشیدم، با چه کسانی میگشتم یا با زندگیام چه کار میکردم، حالم را بدتر میکرد.
من اغلب چیزهایی مثل این میشنوم: «با پوشیدن این شلوار مشکلی نداری؟» یا «فکر میکنی این باعث میشه خوشتیپ بشی؟» یا «بالاخره باید ازش راضی باشی»...
عکس تصویرسازی
بعد از صحبت با بهترین دوستم، بیشتر توجه کردم و متوجه شدم که جرمی واقعاً هر روز عزت نفس مرا از بین میبرد. او همچنین عصبانیتر میشد. جرمی هرگز مرا کتک نمیزد یا تهدید نمیکرد، اما وقتی ناراحت بود، وسایل را به اطراف خانه پرتاب میکرد یا به دیوارها مشت میزد. دیوارهای من پر از سوراخ بود، زیرا او بارها ظروف سفالی را شکسته بود. یادم نمیآید دخترم چند بار وقتی پدرش عصبانی میشد گریه میکرد.
من بیشتر و بیشتر میترسیدم و دیگر نمیخواستم اینطور زندگی کنم. با جرمی در این مورد صحبت کردم، اما او گفت که من بیش از حد واکنش نشان میدهم و همه اینطور هستند. جرمی همچنین گفت که من در مورد نظرات او بیش از حد حساس هستم.
حتی والدین جرمی، رابرت و شرین، وقتی برای اولین بار من را دیدند، کاملاً واضح گفتند که فکر میکنند پسرشان باید با دختری از طبقه متوسط و اهل انگلستان ازدواج کند. نمیدانم از من متنفر بودند چون (به قول خودشان) «جرمی را با یک بچه به دام انداخته بودم» یا چون میخواستند پسرشان به انگلستان برگردد و پیش خودشان باشد. احتمالاً هر دو.
آنها یک هفته پیش ما ماندند و بعدازظهر قبل از رفتنشان، جرمی از من خواست که برای قدم زدن به پارک محل برویم. من جما را در کالسکهاش گذاشتم و با او رفتم. هرگز انتظار نداشتم که بعدش چه اتفاقی بیفتد.
پدر جرمی گفت که او و همسرش میخواهند مبلغ کمی پول به من بدهند تا جرمی را از این رابطه «آزاد» کنم. پرسیدم: «ما میخواهیم به تو پول بدهیم تا از او جدا شوی.» او مستقیم در چشمانم نگاه کرد و گفت: «بله.»
احساس میکردم این همان مردی نیست که قبلاً با او صحبت کرده بودم. عصبانی نبودم، فقط میخواستم به آنها درسی بدهم و خودم را از اینجا بیرون ببرم. جما را برمیدارم و یک زندگی جدید و آرام را شروع میکنم. گفتم: «چقدر؟» او پاسخ داد: «چقدر میشود؟» لحظهای فکر کردم و سپس گفتم: «سی هزار و تمام.»
هفتهی بعد پول به حسابم واریز شد. به جرمی گفتم که دارم از او جدا میشوم. نمیدانم او تا به حال فهمیده که پدر و مادرش چه کار کردهاند، اما میدانم که چند ماه بعد از جداییمان به انگلستان برگشت.
من گاهی اوقات برایش عکس میفرستم و ما هنوز با هم در تماس هستیم، اما دیگر از خودم احساس بدی ندارم و دیگر مجبور نیستم با نگرش دیگران زندگی کنم. من به لطف حسن نیت پدربزرگ و مادربزرگم که احتمالاً او دیگر هرگز آنها را نخواهد دید، همین الان برای یک آپارتمان خوب برای خودمان ودیعه پرداخت کردم.
زندگی بعد از ازدواج خیلی پرهزینه است، پس از این ۴ نوع مرد دوری کنید
۱. مرد غیرقابل اعتماد
اگر میخواهید زندگی شادی بسازید، روابط شما باید با کیفیت باشند. نه تنها دوستان، شرکای شغلی، بلکه مهمتر از همه، شریک زندگیتان، باید کسی را انتخاب کنید که قابل اعتماد باشد.
نشانه یک فرد قابل اعتماد این است که همیشه به وعدههای خود عمل میکند، حرفهایش همیشه با عمل همراه است و وعدههای توخالی نمیدهد. میتوانید ببینید که صرف نظر از رابطه در زندگی، فردی که به قولش عمل میکند، همیشه قابل اعتماد است.
اگر مردی مرتباً به قولش عمل نکند، به این معنی است که برای شما ارزشی قائل نیست. مردی که واقعاً به شما اهمیت میدهد، وقت شما را برای انتظار تلف نمیکند. به خصوص پس از ازدواج، زندگی زناشویی موقعیتها و فشارهای زیادی برای تحمل دارد، عمل به قول راهی است که دو نفر میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و به یکدیگر تکیه کنند.
البته در طول مدتی که با هم آشنا میشوید، اتفاقاتی میافتد، میتوانید این مرد را از طریق نحوه رفتارش درک کنید. اگر آنها فقط به خودشان فکر میکنند، به احساسات شما اهمیتی نمیدهند و فقط به سود و زیان خودشان فکر میکنند، پس باید مراقب این نوع مرد باشید.

عکس تصویرسازی
۲. مردانی که اغلب شما را دست کم میگیرند
هیچ اشکالی ندارد که بخواهید از شما قدردانی شود، اما اگر او شما را دست کم میگیرد و دائماً شما را انکار میکند، فقط به این دلیل که میخواهد در موقعیت برتری قرار بگیرد، از چنین مردی دوری کنید.
برای مثال، وقتی در کارتان به موفقیت میرسید، او فکر میکند که به شانس تکیه میکنید. وقتی رویای داشتن یک زندگی فعال و سخت کار کردن برای کسب درآمد را با او در میان میگذارید، میگوید که تواناییهای خود را بیش از حد ارزیابی میکنید.
او به جای تشویق و التیام یا ایجاد گرما برای شما، فقط میخواهد جایگاه بااستعداد خود را تثبیت کند و شما را کاملاً به خود وابسته کند، که انتخاب خوبی برای سپردن تمام زندگیتان به او نیست.
۳. مردی که فقط میداند چگونه دریافت کند اما نمیداند چگونه ببخشد
یک نوع آدم هست که فقط بلد است بگیرد اما بلد نیست بدهد. وقتی دارید همدیگر را میشناسید یا عاشق هم میشوید، طبیعی است که به او کمک کنید، اما وقتی به کمک نیاز دارید، او نگران سود و زیان است. چه عشق باشد چه دوستی، باید صداقت را با صداقت عوض کرد. هیچ چیز که از یک طرف بیاید نمیتواند پایان خوشی داشته باشد.
۴. مردی که طرز فکرش این است که شما را از نظر روانی «دستکاری» کند
اگر در زندگی با مردی روبرو شدید که قادر به دستکاری روانی است، مراقب باشید. اولاً، او ممکن است موقعیت را درک نکند، اما همیشه به شما توصیه میکند که سخاوتمند باشید. زیرا چنین افرادی هرگز غم یا دردی را که تجربه کردهاید درک نخواهند کرد. چنین افرادی عادت دارند به سطح مسئله نگاه کنند، عادت دارند بر مفهوم اخلاق که به زندگی شما اشاره میکند، بایستند و از شما بخواهند که کاری را به روش خودشان درست انجام دهید.
دوم، آن نوع مردی که دوست دارد با استدلالهای فریبنده دیگران را فریب دهد. معمولاً وقتی دو نفر عاشق هم هستند، داوطلبانه کارهایی را برای طرف مقابل انجام میدهند. اما برای نوع فریبکار، او کاری میکند که شما باور کنید کاری که انجام میدهید وظیفه و مسئولیت شماست. و اگر کاری را که او میخواهد انجام ندهید، به این معنی است که او را به اندازه کافی دوست ندارید.
در این زندگی، اینکه با چه کسی هستی مهم است، و اینکه تو چه کسی هستی هم به همان اندازه مهم است.
تب زمین ممکن است در سالهای 2025-2026 بازگردد
منبع
نظر (0)