خانم لان پس از انجام تمام تلاشش برای انجام آخرین کارهای کلینیک، با اضطراب به خانه دوید. بعدازظهر روز سیام تت بود و او هنوز حتی یک بانه چونگ هم نخریده بود، چه برسد به یک سینی غذا برای روز سیام تت. با این حال، وقتی وارد شد، نتوانست جلوی تعجبش را بگیرد و دید که همه چیز آماده است. شوهرش که پیشبند بسته بود، آخرین گلها را در گلدان میگذاشت و با لبخندی به او نگاه میکرد...
شوهر لان، توآن، رئیس یک کسب و کار کوچک است. او همیشه مسئول تمام کارهای خانه بوده است و به ندرت به آشپزخانه میرود. او حتی نمیداند سس ماهی، چیلی یا بسته نودل فوری کجا هستند. هر بار که مجبور میشود به آشپزخانه برود، سوالات زیادی میپرسد. به همین دلیل است که پس از بیش از ده سال زندگی مشترک، لان هرگز جرات نکرده است کارهای خانه را به شوهرش واگذار کند.
امسال ماههای قمری و شمسی به هم نزدیک هستند. کلینیک او علاوه بر مراقبت از بیماران، باید کارهای بیشماری مربوط به خلاصهنویسی، گزارشدهی، برنامهریزی برای سال نو و غیره را نیز انجام دهد. او تا سیام تت مشغول بود اما هنوز نمیتوانست چیزی بخرد.
امروز صبح، وقتی ساعت ۵ صبح از خانه بیرون رفت، سرش شلوغ بود، به این امید که تا ظهر بتواند به بازار برود و مواد لازم برای درست کردن سینی شام روز سیام را بخرد. با این حال، حجم کار زیاد باعث شد فقط وقت کند به شوهرش زنگ بزند: «امروز، لطفاً سینی شام تت را برای من درست کن.» او فکر میکرد شوهرش وقتی همسرش کارهای سختی را به او محول میکند، امتناع میکند یا گریه میکند، اما شوهرش گفت: «نگران نباش، فقط همه چیز را به من بسپار.»
با این حال، او اصلاً آرام نبود، اما کار زیادش فرصتی برای فکر کردن برایش باقی نمیگذاشت. تا اینکه به خانه برگشت، تصویر دنج خانواده با سینی تمیز غذا او را شگفتزده کرد.
او گفت: «دیدی، بهت گفتم که از پسش برمیآیم. شوهرت شماره یک است!»
با دیدن او که با حواسپرتی بیرون در ایستاده بود، گلدان گل را برداشت و روی میز کنار سینی غذا گذاشت، سپس دستش را به داخل خانه کشید. دختر با جدیت به او نگاه کرد: «بگو ببینم، مادرت یا خانم ین برای کمک به آماده کردن غذا آمدند؟» او کمرش را گرفت و با افتخار گفت: «نه! همهاش را خودم درست کردم.»
سپس او با هیجان داستان ساعت ۱۰ صبح را تعریف کرد. وقتی همسرش با او تماس گرفت، کاملاً گیج شده بود. بنابراین به صورت آنلاین به دنبال دستورالعملهایی برای تهیه سینی تت گشت. به طور غیرمنتظرهای، یک فرم درخواست پیشنهاد پیدا کرد. پس از پر کردن برخی اطلاعات مانند سرگرمیها، فضای زندگی، سن، شغل و غیره، یک ربات مجازی در فرم به طور خودکار دادهها را تجزیه و تحلیل کرد و نتایج یک سینی بینقص را ارائه داد. بان چونگ، نم ران، سوپ ساقه بامبو، سالاد، رول گوشت خوک سرخ شده و غیره وجود داشت که همگی غذاهایی بودند که همسرش هر سال درست میکرد.
آقای توآن بلافاصله هر غذا را یادداشت و شمارهگذاری کرد. سپس با شمارهای که ربات هوش مصنوعی پیشنهاد داده بود تماس گرفت تا سفارش دهد و پس از سفارش هر غذا، آن را در لیست علامت زد. غذاهایی وجود داشت که میدانست همسرش به روش خاصی درست میکند و امکان خرید آنلاین آنها وجود نداشت، بنابراین مواد اولیه را سفارش داد و ویدیویی را تماشا کرد تا طرز تهیه آنها را یاد بگیرد.
به همین راحتی، تا ساعت ۱۲ ظهر، غذاها و مواد اولیه به درب منزلش تحویل داده شد. او غذاهای موجود را در بشقاب چید و غذاهایی را که نیاز به پختن داشتند، پخت. حدود ۴ ساعت بعد، جشن تت با تمام طعمهای سنتی به پایان رسید. با کمی زمان باقی مانده، تصمیم گرفت پیاده به بازار محلی نزدیک خانهاش برود تا گلهایی برای تزیین بخرد.
در حالی که خانم لان هنوز نمیتوانست «افسانهای» را که درست جلوی چشمانش اتفاق افتاده بود باور کند، آقای توآن تلفن همراهش را از جیب پیشبندش بیرون آورد و تکان داد: «اگر هوش مصنوعی وجود داشته باشد، جشن تت هم برگزار خواهد شد.»
لان با خوشحالی دست او را گرفت: «حالا احساس امنیت میکنم.» توآن با افتخار گفت: «سالهای زیادی سخت کار کردی، از حالا به بعد همه چیز را به من بسپار.»
در فضای شاد بهاری، لان با خوشحالی با اقوام پدری و مادریاش تماس گرفت تا آنها را به یک شام تجدید دیدار دعوت کند، چیزی که چند روزی بود در موردش مردد بود زیرا میترسید وقت نداشته باشد غذا را آماده کند.
آن شب، در فضای گرم و صمیمیِ گردهمایی، تمام خانواده و فرزندان و نوههایشان غذایی پر از طعمهای سنتی خوردند. آقای توآن، از مردی دست و پا چلفتی، ناگهان به یک سرآشپز ستاره "درخشید" و باعث شد خانواده همسرش او را تحسین کنند. در کمترین زمان، غذای گردهمایی به بحثی پرشور در مورد آشپزی ، کارهای خانه و سپس به داستان تحول دیجیتال تبدیل شد.
لان هنگام غذا خوردن با خود فکر کرد، از حالا به بعد کسی را دارد که کارهای خانه را با او تقسیم کند. چقدر خوشحال است!
منبع: https://giadinhonline.vn/chong-vung-gay-bat-ngo-voi-mam-co-tet-hoanh-trang-nho-ai-d204263.html






نظر (0)