Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

برنج نمکی کنجدی در یک روز طوفانی

طوفان بعدازظهر از راه رسیده بود. آسمان تاریک بود، انگار کسی عصبانی بود. ابرهای خاکستری سنگین و آرام آرام از روی سقف کاشی‌کاری شده پایین می‌آمدند. باد در انتهای کوچه، در میان بیشه بامبو می‌پیچید. برگ‌های موز در باغ تکان می‌خوردند، ساقه‌های جوان ذرت می‌لرزیدند و ساقه‌های باریکشان هنوز سعی می‌کردند سرپا بایستند. درهای تمام محله قفل شده بود، درها بسته بودند و فقط صدای باد که به نرده‌های بامبو می‌خورد، به گوش می‌رسید.

Báo Đắk LắkBáo Đắk Lắk29/10/2025

مادرم برنج را در یک قابلمه چدنی قدیمی شست، آب بیرون ریخت و دست‌هایم را سرد کرد. شام امشب چیز زیادی نداشت: یک کاسه نمک کنجد و یک قابلمه سوپ سبزیجات مخلوط. ما فقیر بودیم، بنابراین هر بار که طوفان می‌آمد، خیلی مقتصد بودیم. مادرم برنج برداشت قبلی و نمک کنجد خرد شده را در یک شیشه نگه می‌داشت که بوی سوختگی ملایمی می‌داد. کنار اجاق گاز نشسته بودم و شعله‌های ضعیف را تماشا می‌کردم که چوب خیس را لمس می‌کردند و دود چشمانم را می‌سوزاند. مادرم خودش را جمع کرده بود و دستش را از باد محافظت می‌کرد.

برنج پخته و معطر بود. مامان درب قابلمه را باز کرد، بخار بلند شد و بوی کنجد برشته با آن مخلوط شد. چند دانه برنج به چوب‌های غذاخوری چسبیده بود، سفید و چسبناک. مامان آنها را در چهار کاسه ریخت و نمک کنجد روی آنها پاشید. من آنها را خوب مخلوط کردم، دانه‌های کنجد به برنج چسبیده بودند، معطر و شور. بیرون، باد شدیدی می‌وزید، حصیر بامبو جیرجیر می‌کرد، انگار که می‌خواست از هم بپاشد، اما در آشپزخانه کوچک، نور آتش و بوی برنج داغ بود - همین برای گرم نگه داشتن ما کافی بود.

وقتی کوچک بودم، فکر می‌کردم نمک کنجد غذای مخصوص روزهای بارانی است. هر وقت صدای طوفان را می‌شنیدم، مادرم دانه‌های کنجد را برای برشته کردن بیرون می‌آورد و آنها را با آتش کوچک و صبورانه‌ای به طور یکنواخت در ماهیتابه هم می‌زد. بوی دانه‌های کنجد برشته شده، مخلوط با بوی باران، خاک مرطوب و کاه خیس، به ایوان می‌آمد. خانه کوچک پر از عطر بود. در آن زمان، اغلب کنار در می‌نشستم و به صدای باد که از شکاف‌های سقف می‌وزید گوش می‌دادم و صدای قار و قور شکم گرسنه‌ام را وقتی مادرم دانه‌های کنجد را در هاون می‌ریخت، می‌شنیدم. هاون چوبی به طور پیوسته و عمیق، مانند لالایی در فصل طوفان، می‌کوبید. غذا در یک روز طوفانی چیز زیادی برای ارائه نداشت. چند ملاقه برنج داغ، یک کاسه نمک کنجد کوبیده، گاهی کمی بادمجان ترشی، یا در روزهای خوش شانس، یک بشقاب ماهی خشک شور. باران بیرون شدید بود و باد زوزه می‌کشید، انگار فضا را از هم می‌پاشید.

برنج با نمک کنجد در یک روز طوفانی، فکر می‌کردم خیلی سخت است، اما آن زمان بود که به وضوح جلوه عشق را دیدم. مامان چیزی نگفت، فقط آرام کنار سینی نشست، دستش یک قاشق کنجد برایم می‌ریخت، چشمانش به چراغ نفتی که در حال خاموش شدن بود نگاه می‌کرد. سایه‌اش روی دیوار افتاده بود و با هر وزش باد می‌لرزید. آن زمان، فقط می‌دانستم چطور سریع غذا بخورم تا به خواب بروم، نمی‌فهمیدم چرا مامان همیشه آخر غذا مدت زیادی می‌نشیند. وقتی بزرگ شدم، فهمیدم که مامان مدام گوش می‌دهد تا ببیند سقف چکه می‌کند، در می‌لرزد و درختان گریپ‌فروت حیاط در اثر باد شکسته شده‌اند یا نه. سپس مامان آرام شیشه برنج را باز کرد، نور را داخل آن انداخت و تعداد وعده‌های غذایی باقی‌مانده‌اش را شمرد. این حرکت به عادت یک عمر تبدیل شده است: نگرانی‌ها همیشه با هر قوطی برنج، هر دانه کنجد، هر صدای باد شبانه سنجیده می‌شوند.

صبح روز بعد، طوفان تمام شده بود. آسمان صاف بود، انگار که تازه با یک تشت بزرگ آب باران شسته شده بود. هوا بوی خاک مرطوب و برگ‌های پوسیده می‌داد، بویی عجیب و مطبوع و نمناک. سقف کاشی‌کاری شده خیس شده بود و قطرات آب روی ایوان می‌چکید. حیاط پر از برگ‌های ریخته شده، تنه‌های شکسته موز و شاخه‌های افتاده گریپ‌فروت بود. خروس با صدای گرفته‌ای مثل کسی که تازه از تب بهبود یافته باشد، آواز خواند. درختان پاپایا تکان می‌خوردند، انگار که با خستگی یک شب طولانی دست و پنجه نرم می‌کردند. مادر، بستر بامبو را برای خشک کردن بیرون آورد، حصیری پهن کرد و قابلمه برنج سرد را روی اجاق گذاشت تا گرم بماند. من مقداری نمک کنجد پاشیدم، نوک انگشتم را در آن فرو بردم و آن را چشیدم. هنوز همان طعم شور، آجیلی و معطر دیروز بود.

سال‌ها بعد، در میان شهری پر از چراغ و بوق ماشین، هنوز بوی کنجد سوخته را در آشپزخانه قدیمی به یاد دارم. یک بار، در باران شدید، بادام زمینی خشک و نمک خریدم و خودم آنها را روی اجاق گاز برشته کردم. دود بلند شد، بوی سوختگی گلویم را گرفت. معلوم شد، بعضی خاطرات لازم نیست دست نخورده باشند، فقط یک رایحه آشنا کافی است تا مردم احساس سرگیجه کنند...

منبع: https://baodaklak.vn/van-hoa-du-lich-van-hoc-nghe-thuat/van-hoc-nghe-thuat/202510/com-muoi-vung-ngay-bao-86d07d6/


نظر (0)

No data
No data

در همان دسته‌بندی

فلات سنگی دونگ وان - یک «موزه زمین‌شناسی زنده» نادر در جهان
شهر ساحلی ویتنام در سال ۲۰۲۶ به برترین مقاصد گردشگری جهان تبدیل می‌شود
«خلیج ها لونگ را از روی خشکی تحسین کنید» به تازگی وارد فهرست محبوب‌ترین مقاصد گردشگری جهان شده است.
گل‌های نیلوفر آبی که از بالا به رنگ صورتی درمی‌آیند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

ساختمان‌های بلندمرتبه در شهر هوشی مین در مه فرو رفته‌اند.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول