با وجود داشتن تاریخ کوتاهتر نسبت به کشورهای قاره کهن، آمریکا همچنان نویسندگان بسیار خوبی را در ۲۰۰ سال گذشته به خود دیده است. در اینجا مقدمهای کوتاه بر برخی از نویسندگان آمریکایی آورده شده است که در میان آنها، برخی از نویسندگان برنده جایزه نوبل ادبیات شدهاند.
| واشنگتن ایروینگ (۱۷۸۳-۱۸۵۹) پدر ادبیات مستقل آمریکا محسوب میشود. |
واشنگتن ایروینگ (۱۷۸۳-۱۸۵۹) پدر ادبیات مستقل آمریکایی و پدر داستان کوتاه آمریکایی (ژانری بسیار محبوب) محسوب میشود. او در یک خانواده تاجر ثروتمند متولد شد. پس از تحصیل در رشته حقوق، به دلایل سلامتی به خارج از کشور رفت. وقتی بازگشت، به عنوان وکیل مشغول به کار شد اما نویسندگی را ترجیح داد.
کتاب «تاریخ نیویورک» او که در سال ۱۸۰۹ منتشر شد، اولین اثر طنزآمیز با ارزش آمریکایی بود؛ شخصیت هلندی او، نیکربوکر، نمونهای از نیویورکیهای اولیه بود. در سال ۱۸۱۸، پس از شکست در کسب و کار خانوادگیاش، ایروینگ به مدت ۱۷ سال به انگلستان نقل مکان کرد.
او «کتابچهی طرحهای جفری کریون» (۱۸۲۰) را نوشت که هم در آمریکا و هم در انگلستان محبوب بود؛ این مجموعه شامل مقالات و داستانهای کوتاه از جمله ریپ ون وینکل بود. این داستان حال و هوای شرقی دارد، اگرچه قصد نویسنده این بود که این داستان عامیانه را برای برجسته کردن تفاوتهای بین جامعهی قدیم و جدید آمریکا اقتباس کند و داستان بیشتر طنزآمیز است تا عاشقانه.
ایروینگ به عنوان وابسته در سفارت آمریکا در اسپانیا (1826-1829) خدمت کرد. او در *تاریخ زندگی و سفرهای کریستف کلمب* (1828)، *فتح گرانادا* (1829) و *الحمرا* (1832) به سبک متفاوتی روی آورد. پس از بازگشت به آمریکا، زندگینامههای الیور گلداسمیت و واشنگتن را نوشت. او صنعتی شدن را دوست داشت و میخواست از زمان حال فرار کند و به گذشتهای رمانتیک و سادهتر بازگردد.
*
جیمز فنیمور کوپر (۱۷۸۹-۱۸۵۱) اصالتاً انگلیسی-سوئدی بود. پدرش زمیندار ثروتمندی بود. او چند ماه قبل از فارغالتحصیلی از دانشگاه ییل اخراج شد. سپس به عنوان ملوان در نیروی دریایی خدمت کرد. بنابراین دریا موضوع نوشتههای او بود؛ او بعدها کتاب «تاریخ نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا» (۱۸۳۹) را منتشر کرد.
دو سال سفر دریایی به او این فرصت را داد تا اشتیاق خود را به فضاهای وسیع و طبیعت وحشی ارضا کند. در سن ۲۲ سالگی با یک کشاورز ازدواج کرد. در سن ۳۱ سالگی شروع به نوشتن رمان کرد. از سال ۱۸۲۶ تا ۱۸۳۳ به همراه خانوادهاش در اروپا زندگی کرد. در پایان عمرش به کوپرستورون، شهری که توسط پدرش در ایالت نیویورک تأسیس شده بود، بازگشت.
کوپر اولین بار با رمان «جاسوس» (۱۸۲۱) که در سن ۳۲ سالگی نوشت، به شهرت رسید. این رمان نه تنها در ایالات متحده، بلکه در اروپا نیز مورد تحسین قرار گرفت. داستان درباره یک میهنپرست آمریکایی است که در ارتش بریتانیا جاسوس میشود و پس از دههها تبرئه میشود.
دو سال بعد، در کتاب پیشگامان (۱۸۲۳)، شخصیت ناتی بامپو، ملقب به «چرمپوش» یا «مردی با چشمان شاهین» معرفی شد؛ او از سنین پایین توسط سرخپوستان طوری تربیت شده بود که نوعی مرد وحشی و عاری از تمدن باشد.
خوانندگان داستانهای بیشتری درباره مرد جورابچرمی خواستند، بنابراین او «قصههای جورابچرمی» (۱۸۲۳-۱۸۴۱) را نوشت. دو داستان معروف آن «آخرین موهیکان» (۱۸۲۶) و «قاتل گوزن» (۱۸۴۱) هستند.
«آخرین موهیکان» جذابترین اثر این نویسنده است. داستان در بستر جنگ فرانسه و بریتانیا در آمریکای شمالی، پیش از اعلام استقلال مستعمرات بریتانیا، اتفاق میافتد. مونرو فرماندهی یک پست بریتانیایی دورافتاده را بر عهده داشت که توسط فرمانده فرانسوی، مونتکالم، تهدید میشد. او از یک پست بریتانیایی دیگر درخواست کمک کرد. یک گروه تقویتی ۱۵۰۰ نفره به رهبری هیوارد برای کمک به او اعزام شدند. این گروه همچنین دو دختر مونرو، آلیس، معشوقه هیوارد، و کورا ماگوا - راهنمای سرخپوست - را همراهی کردند.
رئیس قبیله هورون که از مونرو به خاطر یک بار کتک زدنش کینه داشت، هیوارد، دو دختر و چند نفر دیگر را از یک مسیر میانبر به کمین سرخپوستان طرفدار فرانسه برد. خوشبختانه، انگلیسیها با برخی از سرخپوستان دلسوز (هاوکی و اونکاس - آخرین موهیکانها) روبرو شدند و فرار کردند و به قلعهای رسیدند که تحت محاصره فرانسویها بود. قلعه سقوط کرد.
انگلیسیهایی که فرار کردند با هورونها روبرو شدند. برخی از آنها، از جمله دو دختر، اسیر شدند. مونرو و هاوکآی برای یافتن آنها رفتند. کورا به عنوان غنیمت جنگی گرفته شد و بین آنها و ماگوا تقسیم شد. در نهایت، انگلیسیها با کمک یک قبیله سرخپوست دیگر، هورونها را شکست دادند. اما قبل از اینکه هاوکآی بتواند او را بکشد، ماگوا کورا و معشوقش، اونکاس، را کشت. معشوقهای سفیدپوست و سرخپوست در زیر درختان کاج با هم دفن شدند. آلیس به سرزمین مردان سفیدپوست بازگشت.
«قاتل گوزن» داستان جوانی شکارچی، ناتی بامپو، «مرد جورابچرمدوز»، را روایت میکند. او و دوستانش با سرخپوستان دلاور زندگی میکنند و با کمک بریتانیاییها علیه سرخپوستان هورون میجنگند. ناتی دوست صمیمی رئیس دلاور میشود.
کوپر خالق رمان تاریخی در ادبیات آمریکا بود. او درباره دریانوردی، بومیان آمریکا و گسترش مرزها در جنبش غرب آمریکا نوشت. او نویسنده داستانهای ماجراجویی بسیاری بود که در بین نوجوانان سراسر جهان محبوب بودند.
منبع






نظر (0)