متخصصان پزشکی و روانشناسی پیشنهاد میکنند که والدین باید بیشتر به حرف فرزندانشان گوش دهند.
«امیدوارم لحظهای که احساساتم را با آنها در میان بگذارم، والدینم به حرفم گوش دهند و فوراً سرزنشم نکنند.»
ن. آرزویش را اینگونه بیان کرد: «وقتی آرام شدم، لطفاً در مورد چیزهایی که باید در آنها پیشرفت کنم، به من بازخورد بدهید. مهم نیست چقدر سرتان شلوغ است، لطفاً کمی برای ما وقت بگذارید.»
به گفته دکتر دیو وین، در کودکان ۱۰ تا ۱۸ ساله، در دوران بلوغ، هورمونهای جنسی ترشح میشوند که باعث تغییراتی در ظاهر فیزیکی و وضعیت روانی آنها میشود.
کودکان بسیار حساس میشوند و به راحتی تحت تأثیر محیط اطراف خود، مانند کلمات و اعمال اعضای خانواده، دوستان، معلمان و غیره قرار میگیرند.
در این سن، کودکان میخواهند مانند بزرگسالان خودشان را اثبات کنند و تصمیمات خود را بگیرند، اما فاقد تجربه کافی هستند، بنابراین وقتی توسط بزرگسالان مورد انتقاد قرار میگیرند، به راحتی از نظر عاطفی آسیب میبینند.
کودکان ممکن است احساس طرد شدن، گیر افتادن، بیحوصلگی و تمایل به رفتارهای تکانشی یا بیملاحظه داشته باشند. وقتی کودکان احساس ناامنی میکنند، بیشتر به درک و همدلی نیاز دارند.
دکتر دیو وین همچنین معتقد است که کودکان در مناطق شهری در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به مشکلات سلامت روان هستند. آنها با فشار ناشی از تکالیف مدرسه، رسانههای اجتماعی و سایر منابع روبرو هستند. بسیاری از کودکان از صبح زود تا اواخر شب به مدرسه میروند.
بعضی از بچهها آنقدر درس میخوانند که نمیتوانند غذا بخورند و خسته به خانه برمیگردند. اگر والدین بار مسئولیت را تقسیم نکنند و در عوض فشار بیشتری به آنها وارد کنند، احتمال ابتلای بچهها به مشکلات روانی بیشتر میشود.
علاوه بر این، کودکان زمان بسیار کمی برای بازی و صحبت با خانواده و دوستان دارند؛ آنها همچنین زمان کمی برای ورزش بدنی ، زمان کمتری برای نزدیکی به طبیعت و فعالیتهای تفریحی سالم کمتری دارند. با سبک زندگی فعلی، کودکان در زندگی خود تعادل ندارند و به راحتی دچار استرس میشوند.
کودکانی که زمان زیادی را صرف تلفنهای خود میکنند، در معرض اطلاعات زیادی در رسانههای اجتماعی، به ویژه اطلاعات منفی، نیز قرار میگیرند.
دکتر دیو وین به والدین توصیه میکند که مسئولیتپذیر باشند، فرزندان خود را بیشتر دوست داشته باشند، برای گوش دادن و درک آنها وقت بگذارند و نظرات خودشان را به آنها تحمیل نکنند.
کودکان را تشویق کنید که به صورت گروهی بازی کنند، در ورزش شرکت کنند و موضوعاتی مانند پیانو یا نقاشی را یاد بگیرند تا بتوانند آرامش پیدا کنند و استرس زندگی خود را کاهش دهند.
دکتر نگو شوان دیپ، از دانشکده روانشناسی دانشگاه علوم اجتماعی و انسانی در شهر هوشی مین، اظهار داشت که آموزش کودکان امروز در مقایسه با نسلهای گذشته به طور قابل توجهی تغییر کرده است.
علاوه بر آموزش از خانواده و مدرسه، کودکان اکنون از طریق رسانههای اجتماعی نیز آموزش میبینند. کودکان دیگر مانند گذشته اطلاعات را به صورت تحمیلی دریافت نمیکنند، بلکه به دنبال رهایی هستند.
در همین حال، ارزشها و دیدگاههای والدین در مورد زندگی بر اساس سالها تجربه شکل میگیرد. هنگام بحث در مورد یک موضوع، دو نسل ممکن است طرز فکر متفاوتی داشته باشند، اما والدین اغلب میخواهند ایدههای خود را به فرزندانشان تحمیل کنند و باعث میشوند آنها احساس کنند که درک نمیشوند و نمیتوانند افکار خود را به اشتراک بگذارند.
به خصوص در دوران نوجوانی، کودکان مستعد احساسات منفی هستند. علاوه بر این، آنها با فشارهای دیگری مانند فشار تحصیلی روبرو هستند؛ کودکان صرفاً میخواهند والدینشان به آنها گوش دهند، آنها را درک کنند و به آنها اجازه دهند تصمیمات خودشان را بگیرند...
منبع






نظر (0)