اگر «سرد» به معنای هوای سرد باشد، پس «تلخ» یا «سرما تا مغز استخوان» به معنای احساس سرما، سرمای تا مغز استخوان است.
کلمه «سرما» رایجترین کلمه برای اشاره به هوای سرد و احساس سرما به طور کلی است. برای مثال: عزیزم، یه کت بپوش، بیرون خیلی سرده.
اگر هوا فقط سرد باشد یا کسی کمی احساس سرما کند، بریتانیاییها از chilly استفاده میکنند. برای مثال: خورشید غروب کرده است. حالا من احساس سرما میکنم.
همچنین کلمات و عبارات زیادی وجود دارد که احساس سرمای شدید را توصیف میکنند. برای مثال، freeze که به معنای واقعی کلمه به معنای یخ زدن است، روشی برای توصیف کسی است که از سرما یخ میزند. به عنوان مثال: میشه پنجره رو ببندی؟ من اینجا دارم یخ میزنم!
کلمه دیگری با معنای مشابه، bitter (تلخ) است. برای مثال: او که سالهای زیادی را در اروپا گذرانده بود، هنوز نمیتوانست آب و هوای تلخ آنجا را تحمل کند.
برای استفاده از استعاره «سرد مثل یخ»، عبارت رایج «به سردی یخ» است. برای مثال: بیا داخل. دستهایت به سردی یخ است.
«سنگ سرد» هم همین معنی را دارد، اما برای صحبت کردن در مورد چیزی که خیلی سرد است در حالی که باید داغ یا ولرم باشد، مثلاً: سوپ یک ساعت است که روی میز است. حالا مثل سنگ سرد شده است.
در نهایت، احساس سرمای شدید یا «سرمای استخوانشکن» را میتوان با عبارت «سرمای استخوانشکن » توصیف کرد. برای مثال: ایستادن در سرما و منتظر اتوبوس بودن، او را تا مغز استخوان سرمازده کرد.
کلمه مناسب را برای جای خالی انتخاب کنید:
خان لین
لینک منبع
نظر (0)