Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

بعد از بازگشت به خانه برای عید تت، والدین سوالی پرسیدند که باعث گریه بسیاری از بچه‌ها شد.

در پسِ سیل ماشین‌هایی که با شور و هیجان پس از عید تت برای تحصیل و کار به شهر بازمی‌گردند، سکوتی وصف‌ناپذیر جلوی ایوان حکمفرماست، جایی که پدران و مادران تازه فرزندانشان را بدرقه کرده‌اند.

Báo Tuổi TrẻBáo Tuổi Trẻ04/02/2025

در پسِ سیل ماشین‌هایی که با شور و هیجان پس از عید تت برای تحصیل و کار به شهر بازمی‌گردند، سکوتی وصف‌ناپذیر جلوی ایوان حکمفرماست، جایی که پدران و مادران تازه فرزندانشان را بدرقه کرده‌اند.


Con cái trở lại thành phố, bỏ lại khoảng lặng trước hiên nhà - Ảnh 1.

هر چه خانواده در طول عید تت شادتر باشد، وقتی بچه‌ها به شهر برمی‌گردند غمگین‌تر است - عکس: NVCC

بعد از روزها دور هم جمع شدن با خانواده برای جشن عید تت، سوالی که بسیاری از کودکانی که دور از خانه کار می‌کنند یا درس می‌خوانند را احساساتی می‌کند، هنوز این است: «کی می‌روی؟»

کی میری؟

این سوال را مادر فوئونگ تائو (۲۶ ساله، ساکن بن تره ) در شب سومین روز عید تت پرسید. او گفت که شب سوم با چشمانی اشکبار در کنار مادرش دراز کشیده بوده است.

خانم تائو در یک شرکت رسانه‌ای در شهر هوشی مین کار می‌کند. این شرکت در روز ششم تت افتتاح شد، بنابراین صبح روز پنجم، او به سمت شهر حرکت کرد.

بنابراین آن شب، مامان نشست و هر دست لباس را برای فرزندش تا کرد، تمام بان تت، میوه‌ها، گوشت کبابی و غیره را جمع کرد، سپس آنها را مرتب پیچید و برای تائو به ماشین آویزان کرد.

تائو گفت: «من با مادرم نشسته بودم و لباس‌ها را جمع می‌کردم و نمی‌توانستم جلوی اشک‌هایم را بگیرم. من فقط حدود سه بار در سال می‌توانم به خانه بروم و هر بار که آنجا را ترک می‌کنم، بیشتر می‌ترسم. من و مادرم همیشه آنقدر به هم وابسته بودیم که این باعث می‌شد بیشتر از رفتن اکراه داشته باشم.»

این تت هم همینطور است، مادر خانم تائو جلوی ایوان ایستاده بود و با احتیاط به دخترش یادآوری می کرد که ببیند چیزی را فراموش نکرده است یا نه، در حالی که گوشه چشمانش از قبل قرمز شده بود.

خانم تائو بغض کرد و گفت: «هر بار که می‌روم، مادرم گریه می‌کند. از همان لحظه‌ای که وسایلم را روی ماشین بستم و آماده رفتن شدم، گریه کرد.»

و تائو هم گریه کرد، اما از ترس اینکه نتواند جلوی اشک‌هایش را بگیرد، سعی کرد سریع آماده فرار شود.

Sau những ngày về quê ăn Tết, có một câu hỏi của cha mẹ làm nhiều người con ứa nước mắt - Ảnh 3.

هر بار که تائو برای کار به شهر برمی‌گردد، تمایلی به ترک آنجا ندارد - عکس: NVCC

تائو گفت: «می‌ترسیدم مادرم اگر گریه کردن مرا ببیند، غمگین‌تر شود، برای همین همیشه رویم را برمی‌گرداندم و عینک می‌زدم تا نبیند. سعی می‌کردم هر چه سریع‌تر آنجا را ترک کنم تا مادرم دلتنگم نشود. راستش را بخواهید، هیچ‌کس مثل من که دور از خانه کار می‌کند، در آن زمان نمی‌توانست احساساتش را کنترل کند.»

تائو با رسیدن به شهر هوشی مین، تمام روز را صرف بسته‌بندی چیزهایی کرد که مادرش بسته بود: گوشت، کیک، میوه، نوشابه، پیاز ترشی و یک جعبه نوشیدنی لانه پرنده که مردم برای عید تت به او داده بودند.

تائو با اشک گفت: «مادرم همچنین یک میلیون دونگ به عنوان پول شانس به من داد. او گفت که در خانه پول برای خرج کردن دارد تا بتواند هر زمان که نیاز داشت، آن را بیاورد و استفاده کند.»

تو رفتی، خانه غمگین است

در مورد آقای بویی شوان فوک (۳۴ ساله، ساکن بین فوک )، وقتی او و همسرش در ۲۷ تت به خانه برگشتند، مادرش پرسید: «چند روز در خانه خواهی بود؟»

همسر آقای فوک اهل باک لیو است. تمام خانواده در شهر هوشی مین مشغول تجارت هستند. در هر عید تت، او و همسرش یک بار به زادگاه مادری و پدری خود بازمی‌گردند.

فوک گفت: «امسال نوبت من است که به خانواده پدرم برگردم. من تنها پسر خانواده هستم. ما یک مزرعه داریم، بنابراین اگر بچه‌ها برنگردند، پدر و مادرم به تنهایی آنجا می‌روند و کار می‌کنند. خیلی برایشان متاسفم!»

Con cái trở lại thành phố, bỏ lại khoảng lặng trước hiên nhà - Ảnh 4.

والدین همیشه در روزهایی که فرزندانشان را برای کار به جایی دور می‌فرستند، غمگین‌ترین افراد هستند - عکس: AN VI

تنها در ایام عید تت، زمانی که خانواده فوک بازمی‌گردند، خانه والدینش واقعاً شلوغ و پر رفت و آمد است.

صدای خنده‌ی نوه‌اش بود که تازه به کلاس دوم رفته بود، آقای فوک مشغول رنگ‌آمیزی دیوارها بود، همسرش برای عید تت خانه را تمیز می‌کرد و پدر و مادرش آشپزی می‌کردند.

و وقتی خانواده آقای فوک برای کار به شهر هوشی مین بازگشتند، خانه والدینش حتی غم‌انگیزتر به نظر می‌رسید.

فوک و همسرش صبح روز ششم به راه افتادند. والدینش انواع غذاها را از روستا برای فرزندانشان آماده کرده بودند تا به شهر بیاورند.

Cầm lòng không được khi mẹ cứ hỏi: chừng nào con đi? - Ảnh 4.

خانواده فوک صبح روز ششم به شهر هوشی مین بازگشتند - عکس: AN VI

خانه که در وسط یک بزرگراه شلوغ قرار داشت، به طرز عجیبی ساکت بود. مادرش برای نوازش نوه‌اش بیرون آمد، به پسرش گفت که با احتیاط رانندگی کند، سپس به ایوان رفت تا مراقب باشد.

پدرش او را بدرقه نکرد، او در خانه نشسته بود و تلویزیون تماشا می‌کرد، اما هر از گاهی سرش را برمی‌گرداند تا نگاهی بیندازد.

وقتی خانواده‌ی فوک رفتند، پدرش برای مراقبت از آنها بیرون آمد، سپس در را بست، دوربین را برداشت و به مزرعه رفت تا برگ‌های بادام هندی را فوت کند تا برای فصل جدید آماده شوند.

داخل آشپزخانه، مادرش بی‌سروصدا و بدون حضور خانواده پسرش، ناهار را آماده می‌کرد.



منبع: https://tuoitre.vn/sau-nhung-ngay-ve-que-an-tet-co-mot-cau-hoi-cua-cha-me-lam-nhieu-nguoi-con-ua-nuoc-mat-20250203123945212.htm

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

«خلیج ها لونگ را از روی خشکی تحسین کنید» به تازگی وارد فهرست محبوب‌ترین مقاصد گردشگری جهان شده است.
گل‌های نیلوفر آبی که از بالا به رنگ صورتی درمی‌آیند
صبح پاییزی در کنار دریاچه هوان کیم، مردم هانوی با چشمانی خندان به یکدیگر سلام می‌کنند.
ساختمان‌های بلندمرتبه در شهر هوشی مین در مه فرو رفته‌اند.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

«سرزمین پریان» در دا نانگ مردم را مجذوب خود می‌کند و در بین 20 روستای زیبای جهان قرار دارد.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول