
فصل معطر
آن روز، پشت چراغ قرمز تقاطع منتظر بودم و انتظار داشتم به خاطر گیر افتادن در ترافیک، ناامیدی آن روز را حس کنم. اما به طرز عجیبی، قلبم ناگهان تازه شد وقتی که ناگهان بویی از میان لایه ضخیم ماسکم گذشت و به درون آن نفوذ کرد.
عطر سیبهای ستارهای - عطر عظیمی که گویی از یک افسانه میآید - باعث میشود ذهن پر از نگرانی ناگهان به طرز عجیبی آرام شود. در میان بوقهای پر سر و صدای ماشینها، ازدحام مردم، محاسبات سراسیمه یک زندگی شلوغ، عطر سیبهای ستارهای طلایی رسیده روی سینی قدیمی پیرمردی که در کوچهای کوچک نشسته است، گویی به طرز جادویی ذهن مرا به خود جذب میکند.
سیب ستارهای میوهی معمولی سرزمینهای جنوبی نیست. اما از اواسط سپتامبر به بعد، گاهی اوقات خوشههایی از سیبهای ستارهای زرد رسیده را در جایی از خیابانهای سایگون خواهید دید. فروشندگان خیابانی و سینیهای سادهی سیب ستارهای در کوچههای کوچک پنهان شدهاند. با این حال، عطر سیب ستارهای هنوز در هوا بلند است و به مردم این سرزمین یادآوری میکند که پاییز از راه رسیده است.
این میوه خوشمزه یا خاص نیست. گوشت آن نرم و دانههایش بزرگ است، اما فقط به خاطر شکل گرد و عطر معطرش خوب است. این میوه گرد مانند فانوسی است که به نور طلایی زیبای پاییزی در خیابانها میافزاید.
به همین دلیل است که هر پاییز که از کنار خیابانهای سایگون میگذرد، من همیشه از فرصت استفاده میکنم و چند دسته سیب ستارهای با شاخهها و برگهای سالمشان برای تزئین خانهام میخرم. هیچ تام (نوعی سیب) هرگز از آن میوه خوشمزه بیرون نخواهد آمد. اما پاییز از راه رسیده است، چراغها روشن شدهاند، عطرها روشن شدهاند و از زمانهای بسیار قدیم منتظر من بوده است!
غذای خیابانی
در این فصل خیابانها زیبا هستند، آنقدر زیبا که مسحورکننده است. جادهها هنوز همان هستند، هنوز شلوغ، هنوز پرترافیک، هنوز بارانی، هنوز پرآب. اما هوا معتدل است، نه دمدمی مزاج، نه به سختی تابستان؛ در کنار انبوهی از هدایای ویژه پاییز که سرازیر میشوند و دل مردم را کمی سبکتر میکنند.

در این فصل، مردم سایگون ناگهان هوس میکنند که بیشتر «کوچهها را بگردند»، زیرا عطر دیگری آنها را فرا میخواند: بوی برنج سبز سبز از روستای وونگ که از شمال آورده شده است. این نوع برنج با تمام دقت و ظرافت مردم، از دانههای برنج طلایی چسبناک، پرپشت و براق تهیه میشود. و فقط برنج روستای وونگ زمانی تهیه میشود که برنج تازه قهوهای شده، بو داده، برشته و با دقت کوبیده شده تا برنج چسبناک معطری تولید شود که در برگهای نیلوفر آبی تازه پیچیده شده است.
روزی، یواشکی وارد کوچهای باریک، پشت ردیفی از ساختمانهای بلند، شدم و با گروهی از دوستانم در دکه کوچک اما خوشبوی یک هانویایی جمع شده بودم. بستهای از پولکهای برنج سبز را در برگهای نیلوفر آبی باز کردم و مراقب بودم که عطر آن پولک برنج سبز زیبا را از دست ندهم. این پولکهای برنج سبز زیبا، به طرز عجیبی، به ندرت در جادههای اصلی فروخته میشوند، اما بیشتر "در کوچهها پنهان هستند". با این حال، عطر پولکهای برنج سبز هنوز هم به طرز عجیبی جذاب است.
اگر تابستان میتواند مردم را غرق در بوی تند میوه دوریان کند، پاییز با رایحههای ملایم برنج سبز، میوه ستارهای رسیده، میوه ستارهای زرد و بوی کیکهای پخته شده که در کوچههای بزرگ و کوچک پخش میشود، به مردم کمک میکند تا بیشتر استراحت کنند. احساس میشود همه چیز برای لحظهای متوقف میشود و به آرامی جریان مییابد.
مردم از از دست دادن چیزهای زیبا میترسند و همچنین به این دلیل که عطر هدایای پاییزی در قلب باقی میماند. من هم بارها جایی در گوشه خیابان توقف کردم تا عطر قهوه بو داده، کره و عطر قوی وانیل را از دکههای کیک رنگارنگ کنار جاده استنشاق کنم.
صبحهای معطر پاییزی، در کافیشاپ همیشگیام، منتظر چکه کردن قهوه مینشینم، تکهای برنج سبز را که به صورت آزاد در برگهای نیلوفر آبی پیچیده شده است برمیدارم و به آرامی طعم شیرین پاییزی را که در هر دانهی چرب برنج سبز دمیده شده است، مزه مزه میکنم. و ظهر، یک لیوان آب انار میخرم و قبل از لذت بردن از نوشیدنی با آن رنگ شیرین، عطر انار را نیز استنشاق میکنم تا ریههایم پر شود.
وقتی قلبم را برای استقبال از رایحههای شیرین و چیزهای جدید باز میکنم، میدانم که فصل جدیدی آماده است.
منبع: https://baoquangnam.vn/say-long-voi-huong-vi-mua-thu-3141567.html






نظر (0)