Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

یک تت خاطره‌انگیز برای افرادی که دور از خانه زندگی می‌کنند

Người Lao ĐộngNgười Lao Động20/01/2023



زمستان در اروپا سخت‌تر به نظر می‌رسد. دانه‌های برف با رنگی سفید و سرد، هر بام و درختی را می‌پوشانند. سرمای سوزناک گویی عمیق‌تر در روح هر کودک دور از خانه نفوذ می‌کند، در حالی که در وطن، بهار گرم و دوست‌داشتنی به هر دری می‌زند.

دروغ گفتن برای خوشحال کردن مادر

نزدیک به ۲۰۰۰۰۰ ویتنامی خارج از کشور در سراسر آلمان پراکنده‌اند و تحصیل و زندگی می‌کنند. در شهرهای بزرگی که تمرکز زیادی از ویتنامی‌ها در آنها وجود دارد، بازارهای ویتنامی و کالاهای فراوان، مانند برلین، ارفورت، لایپزیگ... وقتی عید تت از راه می‌رسد، انجمن‌ها اغلب برای ملاقات و تبادل نظر مردم و جشن گرفتن سال نو با هم برنامه‌ریزی می‌کنند. اما هنوز افراد زیادی در مناطق دورافتاده، دور از بازارهای آسیایی، جایی که تعداد کمی از ویتنامی‌ها زندگی می‌کنند، وجود دارند. مشغله کاری آنها را از آنجا دور می‌کند. عید تت تنها خاطره‌ای در ذهن است، در رویای غرق شدن در فضای دیدار با خانواده عزیز.

Cái Tết đáng nhớ của những người xa xứ  - Ảnh 1.

تزئینات ساده برای جشن سال نو قمری یک خانواده ویتنامی در آلمان

من دوستی دارم که در بادن-وورتمبرگ دستفروشی می‌کند. او هر روز باید بیش از ۱۰۰ کیلومتر رانندگی کند تا به محل فروشش برسد. کار سختی است و زمان زیادی می‌برد.

او گفت که در طول ۲۰ سال دوری از خانه، ۵ بار به خانه برگشته است که همه آنها در عید تت نیفتاده است. بارها، وقتی شب سال نو فرا می‌رسید، در صف مشتری ایستاده بود (زیرا منطقه زمانی آلمان ۶ ساعت از ویتنام عقب‌تر است و سی‌ام تت به ندرت یکشنبه می‌آید). برف سنگینی زیر پایش می‌بارید، دستانش قرمز و خراشیده شده بود و حتی با وجود انبوهی از لباس روی بدنش، هنوز هم احساس لرز می‌کرد. از سرما، از گرسنگی می‌لرزید. از سرما می‌لرزید زیرا احساس می‌کرد لحظه مقدس استقبال از بهار جدید در سرزمین مادری‌اش نزدیک است. سینه‌اش تنگ شد و دلتنگی دوباره به سراغش آمد. هیکل مادر پیرش حالا به اندازه یک موز رسیده ضعیف شده بود. وقتی باد فصل‌ها را عوض می‌کرد، مفاصلش بیشتر درد می‌گرفت. چشمانش ابری بود و با نگرانی منتظر بود. مادرش مدام با نگرانی در مورد آخرین وعده غذایی سال سوال می‌کرد. او با خود فکر می‌کرد پسرش در غرب چگونه عید تت را جشن خواهد گرفت، آیا بان چونگ و شوئی گاک خواهد داشت، یا هنوز هم باید سخت در صف انتظار مشتری کار کند؟

تنها زمانی که کارش تمام شد، به خانه زنگ زد تا سال نو را به مادرش تبریک بگوید و به او گفت: «من همه چیز را برای تت دارم»، احساس آرامش کرد. این دروغ او بود. در سفر بیش از ۱۰۰ کیلومتری برگشت به روستای کوچکش، هنگام رانندگی، به آرامی ساندویچی را جوید تا گرسنگی‌اش را فرو بنشاند. ساندویچ مانند غذایی از یک جای دور برای استقبال از سال نو بود و جایگزین تمام غذاهای خوشمزه تت که تصور می‌کرد. اینکه فردا صبح زود از خواب بیدار شود، با یک روز طولانی و شلوغ روبرو شود. ناگهان فراموش کرد که دیشب نیز شب سال نو را جشن گرفته است.

غذای نمادین اما دلچسب

لین و هوآ، دو دختر جوان که برای تحصیل پرستاری به آلمان رفته‌اند. محل زندگی آنها بسیار دورافتاده است. فقط یک سوپرمارکت آلمانی، یک قصابی و دو نانوایی وجود دارد. ایستگاه اتوبوس فقط هر ساعت می‌آید. در ویتنام، تت برایشان خاطره‌انگیز نبود، زیرا هیچ کمبودی وجود نداشت. سال اولی که تت را دور از خانه جشن گرفتند، به شدت دلتنگ خانه شدند. قبلاً همیشه می‌گفتند تت کسل‌کننده است. با آمدن به اینجا، در مکانی بدون بازارهای آسیایی، مجبور شدند یاد بگیرند که غذاهای غربی بخورند. بعد از آماده کردن دو بشقاب اسپاگتی، نشستند و به یکدیگر نگاه کردند، اشک از چشمانشان جاری شد و رشته فرنگی‌ها را به سختی قورت دادند. سال بعد، عمه‌شان که در برلین زندگی می‌کند، یک جفت بان چونگ برایشان فرستاد، سریع عکس گرفت و آن را در فیس‌بوک منتشر کرد تا به دوستانش نشان دهد: "امسال تت داریم." به همین سادگی، با یک جشن بزرگ. فقط یک غذای نمادین اما به اندازه کافی برای گرم کردن قلب.

Cái Tết đáng nhớ của những người xa xứ  - Ảnh 2.

دور هم جمع شدن برای لذت بردن از غذاهای خوشمزه، تعریف و تمجید مداوم و آرزوی سالی پربار برای یکدیگر، همراه با سلامتی و آرامش کافی برای غلبه بر همه مشکلات در سرزمینی بیگانه.

وقتی برای اولین بار به آلمان رسیدم، هیچ دوستی نداشتم. عصر روز سی‌ام، شوهرم مجبور بود تا دیروقت کار کند و مرا با چهار دیواری ساکت تنها گذاشت. حسرت خانواده و سرزمین مادری‌ام مدام در ذهنم می‌چرخید. نه بان چونگ، نه شکوفه هلو، نه کامکوات. روی محراب عود روشن کردم، فقط چند میوه و یک بشقاب برنج چسبناک با لوبیا ماش که سریع فوت کردم. آرام غذا خوردم، آرام گریه کردم... خاطرات جمع شدن با خانواده عزیزم در تعطیلات تت مدام به ذهنم خطور می‌کرد.

به شیوه خودتان به استقبال بهار بروید

تا اینکه به شهر کوچکی در هسن نقل مکان کردم. برای اولین بار، در جشن تت که توسط جامعه ویتنامی اینجا برگزار شده بود، شرکت کردم. صحنه با کلمات درخشان "سال نو مبارک" در کنار یک درخت هلوی کاغذی قرمز تزئین شده بود. این جشن، فضایی شاد و گرم بهاری را به ارمغان آورد. آهنگ‌های تت طنین‌انداز شد و قلب مردم را به تپش و هیجان انداخت. هر خانواده کمی کمک کرد، بنابراین جشن شب سال نو بسیار غنی بود. صدای شامپاین بلند شد. دعوت برای بالا بردن لیوان‌ها و نوشیدن چای، همه را به هم نزدیک‌تر کرد. بچه‌ها از دریافت پول خوش‌شانس خوشحال بودند. همه شاد و خوشحال بودند، گویی تت را در زادگاه خود جشن می‌گیرند. اما تنها دو سال بعد، به دلایل نامعلومی، جامعه فعالیت خود را متوقف کرد. ما بهار را به روش خودمان جشن می‌گرفتیم.

معمولاً چند خواهر که نزدیک هم زندگی می‌کنند، قصد دارند در خانه‌ی کسی جشن بگیرند. شهر کوچکی است، بنابراین سفارش غذای تت سخت است. ما باید به صورت آنلاین یاد بگیریم و به یکدیگر یاد بدهیم که چگونه آن را درست کنند. همه سرشان شلوغ است، اما ما هنوز سعی می‌کنیم یک غذای مخصوص را تهیه کنیم. سخت‌ترین قسمت این است که شوهرها مرغ تازه بگیرند. چون سوپرمارکت آلمانی فقط مرغ‌های جوان و پیر می‌فروشد که برای تت مناسب نیستند. بعد از کلی التماس تلفنی، صاحب مزرعه بالاخره قبول کرد که چند مرغ محلی که تازه تخم گذاشته بودند را به ما بفروشد. ما آنها را خریدیم، با احتیاط آنها را در وان حمام گذاشتیم، گلویشان را بریدیم و پرهایشان را کندیم، بدون اینکه همسایه‌ها بدانند. مرغ آب‌پز با پوست طلایی، شیرین و نرمش، و آبگوشت براقی که برای پختن غذاهای روستایی استفاده می‌شد، ورمیشل ساقه بامبو، و سنگدان سرخ‌شده‌ی مخلوط با دل و روده‌ی مرغ تازه، همه آن را دوست داشتند.

بان چونگ برگ دونگ ندارد، ما آن را با برگ موز در قالب می‌پیچیم و برای سرعت بخشیدن به پخت، در زودپز می‌جوشانیم. بچه‌ها هم مشتاقند که همراه والدینشان پیچیدن آن را یاد بگیرند. با نگاه به کیک‌هایی که داغ و از فر بیرون آورده می‌شوند، ناگهان تصویر کیک‌های مرتب و منظم پدرم را سال‌ها پیش به یاد می‌آورم. عطر و بوی تند و پرشور تت را حس می‌کنم.

اگر می‌خواهید غذایی از گوشت ژله‌ای یا رول گوشت خوک سرخ‌شده ترد داشته باشید، باید به یک سوپرمارکت روسی بروید و پا، گوش و زبان خوک سفارش دهید. رول گوشت خوک بسیار پر زحمت است زیرا گوشت تازه و داغی مانند گوشت خانگی برای کوبیدن وجود ندارد. اما مهم نیست. گوشت چرخ‌کرده با کمی سس ماهی برای طعم‌دار کردن، مزه‌دار می‌شود، به قطعات کوچک تقسیم می‌شود و در فریزر قرار می‌گیرد. وقتی آن را برای چرخ کردن دوباره بیرون می‌آورید، همیشه مطمئن شوید که دستانتان سرد است و آنقدر چرخ کنید تا نرم و لطیف شود. رول گوشت خوک خانگی، وقتی برش داده می‌شود، به رنگ صورتی هلو است، هم بدون هسته و هم ترد، و عطر قوی برگ موز دارد که بسیار بهتر از رول گوشت خوک منجمد موجود در سوپرمارکت است.

Cái Tết đáng nhớ của những người xa xứ  - Ảnh 3.

ژامبون خانگی، وقتی برش داده می‌شود، رنگ صورتی هلویی دارد، هم بدون هسته و هم ترد است، با عطر قوی برگ موز، که خیلی بهتر از ژامبون منجمد موجود در سوپرمارکت است.

شب سال نو، باد سرد و شدیدی می‌وزید. خانه با چراغ‌های گرم روشن بود، سینی میوه رنگارنگ بود و شکوفه‌های هلو هنوز در کنار قوری سبز جا خوش کرده بودند. تمام سختی‌های روزانه کنار گذاشته شده بود. همه زیبا و خوش‌قیافه بودند. آنها دور هم جمع می‌شدند تا از غذاهای خوشمزه لذت ببرند و مدام از یکدیگر تعریف می‌کردند. برای یکدیگر آرزوی سالی جدید، سرشار از سلامتی و آرامش می‌کردند تا بر تمام مشکلات در سرزمینی بیگانه غلبه کنند.

گفتن خاطرات جشن تت در زادگاهمان، درباره خانواده والدینمان، به یکدیگر باعث می‌شود احساس گرمی و سرشار از احساسات کنیم... افرادی دور از خانه زندگی می‌کنند که تت را اینگونه جشن می‌گیرند.



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

سیل تاریخی در هوی آن، از دید یک هواپیمای نظامی وزارت دفاع ملی
«سیل بزرگ» رودخانه تو بن، از سیل تاریخی سال ۱۹۶۴، ۰.۱۴ متر بیشتر بود.
فلات سنگی دونگ وان - یک «موزه زمین‌شناسی زنده» نادر در جهان
شهر ساحلی ویتنام در سال ۲۰۲۶ به برترین مقاصد گردشگری جهان تبدیل می‌شود

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

گل‌های نیلوفر آبی که از بالا به رنگ صورتی درمی‌آیند

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول