Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

زندگی «طوفانی» مادری که دو فرزندش در شهر هوشی مین ربوده شدند

Báo Tiền PhongBáo Tiền Phong10/04/2024


مادربزرگ دو دختر گمشده به خبرنگاران گفت: «در چند روز گذشته، بسیاری از مردم گمان می‌کردند که دخترم به دلیل نیاز مالی او را می‌فروشد، نه اینکه ربوده شده باشد. با شنیدن این حرف، دلم شکست.»

عصر روز ۸ آوریل، بسیاری از مردم شهر هوشی مین و در شبکه‌های اجتماعی از شنیدن خبر بازگشت خانم نگوین تی چی (متولد ۱۹۹۷، اهل فو ین ) به دو فرزندش که هنگام فروش اجناس در خیابان نگوین هوئه (منطقه ۱) ربوده شده بودند، بسیار خوشحال شدند.

شادی فوران کرد

به گفته خبرنگار دن تری ، جایی که چی و پنج فرزندش زندگی می‌کنند، یک اتاق اجاره‌ای در کوچه‌ای در خیابان تران ژوان سوان، بخش تان هونگ، منطقه ۷ است.

وقتی خبرنگار رسید، همسایه‌ها هم آنجا بودند تا به چی و فرزندش تبریک بگویند.

زندگی «طوفانی» مادری که دو فرزندش در شهر هوشی مین ربوده شدند (عکس ۱)
چی به همراه مادر و فرزندانش در یک اتاق اجاره‌ای در خیابان تران ژوان سوان (عکس: آن هوی).

بعد از ساعت ۷ عصر، اتاق اجاره‌ای کثیف و فرسوده‌ای که بیش از ۱۰ متر مربع مساحت داشت و متعلق به زن ۲۷ ساله و فرزندش بود، به شدت گرمش شده بود و همه عرق کرده بودند.

مادر، دختر ۳ ساله‌اش را که هق هق می‌کرد، در آغوش گرفت و گفت که کودک هنوز خیلی ترسیده است. هر بار که کلمه «آدم‌ربایی» را می‌شنید، کودک به گریه می‌افتاد. از زمانی که فرزندش را از کلانتری تحویل گرفت تا زمانی که به خانه برگشت، کودک به مادرش چسبیده بود.

حدود ساعت ۲ بعد از ظهر همان روز، خانم چی ناگهان از یک افسر پلیس تماس تلفنی دریافت کرد که به او اطلاع می‌داد دو فرزندش پیدا شده‌اند. او بلافاصله برای دیدن فرزندانش به اداره پلیس رفت و وقتی فهمید که وضعیت سلامتی آنها پایدار است، غرق در شادی شد.

او هرگز به اندازه آن لحظه احساس خوشبختی نکرده بود. در طول ۵ روز سرگردانی در همه جا به دنبال ۲ فرزندش، مواقعی بود که فکر می‌کرد آنها را برای همیشه از دست داده است. او گمان می‌کرد که کسی مخفیانه ۲ فرزندش را ربوده تا بفروشد.

در چنین مواقعی، او فقط می‌توانست از ناامیدی گریه کند. مادر با خوشحالی گفت: «زندگی من با مشکلات زیادی روبرو است، دارایی من فقط ۴ فرزند است. خوشحالم که ۲ فرزند پیدا کرده‌ام، خدا را شکر. مهم نیست زندگی چقدر مرا تحت فشار قرار دهد، من و فرزندانم همیشه همدیگر را خواهیم داشت. فرزندانم انگیزه من هستند تا هر روز سخت تلاش کنم.»

خانم چی گفت که بیش از ۲ سال است که هم مادر و هم پدر ۴ فرزند است. زندگی در شهر گران است و برای گذران زندگی، هر روز مادر و ۵ فرزندش با اتوبوس از منطقه ۷ به خیابان نگوین هو (منطقه ۱) می‌روند تا قبل از بازگشت به خانه برای استراحت، به مشتریان آب‌نبات بفروشند. درآمد ناپایدار است، حدود ۲۰۰۰۰۰ دونگ ویتنامی در روز، که برای تغذیه بچه‌ها و پرداخت برخی از بدهی‌ها کافی نیست.

زندگی
خانم ب. به همراه نوه ۸ ماهه‌اش (عکس: آن هوی).

او همیشه آرزو داشت روزی پول زیادی داشته باشد تا چهار فرزندش بتوانند با دوستانشان به مدرسه بروند، و مجبور نباشند هر روز با مادرشان در خیابان‌ها پرسه بزنند، پر از سختی و خطر.

«من فرزندانم را خیلی دوست دارم. نمی‌خواهم بی‌سواد باشند و در زندگی در موقعیت نامساعدی قرار بگیرند و مثل مادرشان مورد آزار و اذیت قرار بگیرند. اما حالا که زندگی‌ام به بن‌بست رسیده، چه کاری از دستم برمی‌آید؟

چی با گریه گفت: «بچه اولم ۱۰ ساله، دومی ۷ ساله و دو بچه کوچکتر ۳ ساله و ۸ ماهه هستند. وقتی کوچکترین فرزندم را به دنیا آوردم، حتی یک پنی هم در جیبم نداشتم. رفتم پول قرض بگیرم اما کسی به من نداد، بنابراین مجبور شدم چشمانم را ببندم و برای پرداخت هزینه‌های بیمارستان پول قرض بگیرم. تا الان، بدهی چند ده میلیون دونگی روی دوش ما ۵ نفر مانده است و ما هرگز نمی‌توانیم همه آن را پرداخت کنیم.»

هنگام گپ زدن، چی بارها با فکر کردن به سرنوشت شومش دلش می‌خواست گریه کند.

بعد از ساعت ۷:۳۰ بعد از ظهر، مادر و سه فرزندش پس از دریافت تماسی از یک افسر پلیس، به سرعت با تاکسی به ستاد پلیس ناحیه ۱ برگشتند. خانم چی گفت: «ماموران گفتند که برای بررسی اینکه آیا این دو کودک متعلق به من هستند یا خیر، نمونه DNA می‌گیرند.» سپس به سرعت بچه‌ها را از آنجا دور کرد.

زندگی پر فراز و نشیب یک مادر

خانم ب. (۶۳ ساله) چهار روز گذشته، پس از شنیدن خبر گم شدن دو نوه‌اش هنگام فروش اجناس در خیابان نگوین هوئه به همراه دخترش، شغل فروش بلیط بخت‌آزمایی خود را کنار گذاشت و به اتاق خانم چی رفت تا از دو نوه‌اش مراقبت کند.

خانم ب. به خبرنگار گفت: «من دو بچه را نگه می‌دارم تا چی وقت داشته باشد که شب و روز به دنبال بچه‌هایش به اینجا و آنجا برود. زندگی دخترم از قبل هم فلاکت‌بار است و زندگی من هم خیلی بهتر نیست.»

خانم ب. با چشمانی غمگین به بادبزن نگاه کرد و با صدایی غمگین شروع به تعریف داستان کوچکترین دخترش، «زیبا اما بدشانس» کرد.

بیش از 10 سال پیش، چی در دبیرستانی در زادگاهش مشغول به تحصیل بود که ناگهان علائم عجیبی از خود نشان داد. مادرش متوجه شد که دخترش اغلب هنگام خوردن غذاهای بودار استفراغ می‌کند، در حالی که شکمش به تدریج بزرگتر می‌شد. او بررسی کرد و متوجه شد که چی به طور تصادفی با پسری چند سال بزرگتر از خودش رابطه برقرار کرده و باردار شده است.

زندگی
خانم چی همان شب آماده شد تا فرزندش را به اداره پلیس برگرداند (عکس: آن هوی).

خانواده دندان‌هایشان را به هم فشردند و تصمیم چی برای ترک تحصیل و ازدواج در سنی که «هنوز سیر نشده و هنوز نگران نشده بود» را پذیرفتند. وقتی فرزند اولش ۲ ساله بود، چی فرزند دومش را باردار بود. تمام هزینه‌های زندگی، مراقبت از فرزند و نوه بر عهده خانم ب بود.

از قضا، شوهر چی در آن زمان در ارتفاعات مرکزی کار می‌کرد. این مرد به تجارت علاقه‌ای نداشت اما مخفیانه با زن دیگری رابطه داشت و یک «فرزند نامشروع» داشت. وقتی دختر خانم ب از این موضوع مطلع شد، او و شوهرش توافق کردند که از هم جدا شوند.

خانم ب گفت: «او از بازگشت به زادگاهش برای انجام مراحل طلاق می‌ترسید، زیرا نمی‌خواست مسئولیت بزرگ کردن بچه‌ها را به عهده بگیرد. وقتی چی گفت که خودش دو فرزند را بزرگ خواهد کرد، او موافقت کرد که مراحل را انجام دهد.»

مادربزرگ چهار فرزند ادامه داد، به دلیل ناراحتی بیش از حد از زندگی عاشقانه‌اش، ۴ سال پیش، چی دو فرزندش را به تنهایی به شهر هوشی مین برد تا کسب و کاری راه بیندازد، به امید آینده‌ای روشن در سرزمین موعود.

در این مدت، چی همچنان با مرد جوانی از همان شهر آشنا می‌شد. پس از مدتی آشنایی، این دو با هم ازدواج کردند و برای امرار معاش همچنان در شهر هوشی مین اقامت داشتند. یک سال بعد، چی دختر سوم خود را به دنیا آورد.

وقتی چی دختر چهارمشان را باردار بود، این زوج با هم اختلاف پیدا کردند. شوهر چی نیز همسر و فرزندان خردسالش را ترک کرد و به روستا بازگشت تا اکنون در آنجا زندگی کند. چی در دوران بارداری، سه فرزندش را به خیابان نگوین هو برد تا برای امرار معاش آب‌نبات بفروشد.

در روز تولدش، چون پولی نداشت، چی ریسک کرد و بیش از ۱۰ میلیون دونگ ویتنامی قرض گرفت تا از فرزندش مراقبت کند، که هنوز آن را پس نداده است. خانم ب گفت: «دخترم ۱۰ میلیون دونگ ویتنامی قرض گرفت اما هر روز باید نزدیک به ۳۰۰۰۰۰ دونگ ویتنامی سود بپردازد، اصل پول هنوز همان است. با توجه به اینکه دخترم بدهکار است، خیلی ناراحتم و نمی‌دانم چه کار کنم، در حالی که او ۴ فرزند دیگر دارد.»

این مادربزرگ ۶۳ ساله گفت که وضعیتش پس از مرگ زودهنگام شوهرش خیلی بهتر نشده است. چند سال پیش، تصادف کرد و دو مهره کمرش شکست و هزینه درمان آن بیش از ۳۰۰ میلیون دونگ ویتنام شد.

زندگی آنقدر سخت بود که او مجبور شد تمام مزارع برنج خود را در حومه شهر ظرف ۵ سال بفروشد تا چند ده میلیون دونگ برای پرداخت هزینه‌های بیمارستان چو ری به دست آورد. تا به امروز، او هنوز به برخی افراد بدهکار است که بدهی‌هایشان پرداخت نشده است. اکنون، او هر روز در خیابان‌های منطقه ۱۱ قدم می‌زند و بلیط بخت‌آزمایی می‌فروشد تا امرار معاش کند.

«من هم می‌خواهم به منطقه ۷ برگردم تا با دخترم زندگی کنم، اما این منطقه کارگر زیاد دارد، افراد کمی بلیط بخت‌آزمایی می‌خرند، بنابراین من یک اتاق در منطقه ۱۱ اجاره کردم. در چند روز گذشته، بسیاری از مردم گمان کرده‌اند که دخترم پول کافی ندارد و او را می‌فروشند، نه اینکه او را بدزدند. شنیدن این حرف‌ها دلم را می‌شکند.»

خانم ب. گفت: «من معتقدم دخترم، با اینکه فقیر است، هرگز چنین کار وحشتناکی انجام نمی‌دهد. آنها گفتند دخترم پرستار بچه است. حالا که او در چنین شرایط سختی است، اگر فرزندانش را با خود نبرد، چه کسی از او مراقبت خواهد کرد؟» او افزود که وقتی دو نوه‌اش به سلامت به خانه بازگشتند، بسیار خوشحال شده است.

در آینده نزدیک، او در مورد بازگرداندن دختر و چهار نوه‌اش به زادگاهش برای امرار معاش صحبت خواهد کرد.

پیش از آن، عصر روز ۳ آوریل، خانم چی و چهار فرزندش برای فروش اجناس به خیابان نگوین هو، منطقه ۱، رفتند. وقتی به خیابان دونگ خوی رسید، برای دادن پول به آشنایی که حدود ۱۰۰ متر دورتر بود، رفت.

خانم چی پس از بازگشت، شوکه شد و دو فرزندش را در هیچ کجا ندید، بنابراین بلافاصله برای گزارش به اداره پلیس رفت.

در جریان تحقیقات، مقامات مشخص کردند که در زمان حادثه، یک زن دو کودک را از آن منطقه دور کرده است.

در ۸ آوریل، پلیس با استفاده از اقدامات حرفه‌ای متوجه شد که دو دختر توسط زنی به نام فام هوین نات وی (۲۱ ساله) به ساختمان آپارتمانی سایگون پرل (بخش ۲۲، منطقه بین تان) هدایت می‌شوند، بنابراین به آنجا حمله و آنها را دستگیر کرد. این دو دختر همان بعدازظهر توسط پلیس به خانواده‌هایشان تحویل داده شدند.

وکیل درباره پرونده درخواست بهره‌برداری از «گنجینه طلای ۳ تنی» در زیر رودخانه کا تای صحبت می‌کند.
وکیل درباره پرونده درخواست بهره‌برداری از «گنج طلای ۳ تنی» در زیر رودخانه کا تای صحبت می‌کند.

ساکنان شهر هوشی مین در گرمای ۴۰ درجه دست و پنجه نرم می‌کنند
ساکنان شهر هوشی مین در گرمای ۴۰ درجه دست و پنجه نرم می‌کنند

سه بار از او خواسته شد که از ۳ تن طلای زیر رودخانه بهره‌برداری کند، زیرا «اجدادش به او گفته بودند»؛ روز صدور حکم برای خانم ترونگ مای لان
سه بار از من خواسته شد که از ۳ تن طلای زیر رودخانه بهره‌برداری کنم، زیرا «اجدادم به من گفته بودند»؛ روز صدور حکم برای خانم ترونگ مای لان

خانواده‌ای از شنیدن خبر درخواست از پسرشان برای بهره‌برداری از «۳ تُن گنج طلا» در بین توان، شوکه شدند.
خانواده‌ای از شنیدن خبر درخواست از پسرشان برای بهره‌برداری از «گنج ۳ تُنی طلا» در بین توان، شوکه شدند.

اطلاعات بین توان در مورد شخصی که متقاضی بهره‌برداری از «گنجینه طلای ۳ تنی» در زیر رودخانه کا تای است
بین توان در مورد شخصی که درخواست بهره‌برداری از «گنجینه طلای ۳ تنی» در زیر رودخانه کا تای را دارد، اطلاع می‌دهد.

به گفته دن تری



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

شهر هوشی مین: خیابان فانوس لونگ نهو هوک برای استقبال از جشنواره نیمه پاییز رنگارنگ است
حفظ روحیه جشنواره اواسط پاییز از طریق رنگ‌های مجسمه‌ها
تنها روستای ویتنام را در بین ۵۰ روستای زیبای جهان کشف کنید
چرا فانوس‌های پرچم قرمز با ستاره‌های زرد امسال محبوب هستند؟

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول