Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

بویی گیا توئه، جانباز: بازگشت به پایتخت شگفت‌انگیزترین راهپیمایی زندگی‌ام بود

Việt NamViệt Nam10/10/2024


در خانه‌ای دنج در خیابان چوا لانگ، همسر آقای بوی گیا توئه، خانم باخ تی هوانگ اوآن، با گرمی و اشتیاق فراوان از ما با هدایای پاییزی از هانوی ، مانند کیک لوبیا سبز، برنج چسبناک، موز و غیره استقبال کرد. او گفت که هر پاییز، آقای توئه پر از احساسات قدیمی می‌شود. با وجود درد و رنج و تلفات جنگ، شاهد سقوط بسیاری از رفقا و بدن پوشیده از زخم، اما توانایی بازگشت به پایتخت - بازگشت سالم به زادگاهش، توانایی وقف خود برای ساختن پایتخت، برای این جانباز ۹۳ ساله مانند یک رویا است.

آقای بویی گیا توئه (متولد ۱۹۳۱) که دوران کودکی خود را در خیابان هانگ بی گذرانده بود، عشق به میهن و نفرت از دشمن را در خود پرورش داد. در ۱۹ دسامبر ۱۹۴۶، هنگامی که رئیس جمهور هوشی مین «فراخوان مقاومت ملی» را صادر کرد، آقای توئه درخواست ملاقات با کاپیتان شبه‌نظامیان محله را کرد و از او خواست که مستقیماً وظایف شناسایی و ارتباط را انجام دهد. دو سال بعد، آقای توئه در جریان ملاقات با برادرش که پزشک هنگ ۳۰۸ (که اکنون لشکر ۳۰۸ است) بود، درخواست پیوستن به ارتش را کرد.

آقای بویی گیا توئه با ورود به نبرد سرنوشت‌ساز دین بین فو در سن ۲۳ سالگی، سمت فرمانده دسته و دستیار تسلیحات لشکر ۳۰۸ را بر عهده داشت و مستقیماً مهمات را به توپخانه نبرد دین بین فو منتقل می‌کرد. تاریخ تأسیس لشکر ۳۰۸، ۲۸ آگوست ۱۹۴۹ بود که همان روزی بود که او به عضویت حزب پذیرفته شد.

خاطرات آقای بویی گیا توئه در روز تصرف پایتخت.

پیروزی زمستانی-بهاری سال‌های ۱۹۵۳-۱۹۵۴، که در نبرد تاریخی دین بین فو به اوج خود رسید، به طور باشکوهی به جنگ مقاومت مردم ما علیه استعمارگران فرانسوی پایان داد. در این تهاجم استراتژیک، لشکر ۳۰۸ سهم شایسته‌ای در پیروزی بزرگ ملت داشت. این لشکر در نبردهای بسیاری، از جمله ده‌ها نبرد بزرگ، شرکت کرد، بیش از ۴۰۰۰ دشمن را نابود و اسیر کرد (بدون احتساب تعداد دشمنان اسیر شده در ۷ مه)، و مقادیر زیادی اسلحه، مهمات، یونیفرم نظامی و تجهیزات به غنیمت گرفت.

افسران لشکر ۳۰۸ در حال توضیح سیاست‌ها برای سربازانی که تازه در جریان نبرد دین بین فو در سال ۱۹۵۴ در بان کئو تسلیم شده بودند. عکس: VNA

این لشکر با موفقیت تمام وظایف محوله را به انجام رساند: آزادسازی شهر لای چائو؛ گشودن مسیر لشکرکشی؛ شکستن خط دفاعی رودخانه نام هو؛ شرکت در نابودی تپه داک لاپ؛ ایجاد یک نبرد خندقی برای محاصره دشمن در غرب مونگ تان، حمله و تصرف دژهای 106، 206، 311A، 311B، 301، شرکت در حمله به تپه A1 و حمله عمومی برای نابودی کامل مجموعه دژهای دین بین فو.

در ۷ مه ۱۹۵۴، نبرد دین بین فو پیروز شد. سربازان لشکر ۳۰۸ از دیدن این صحنه تاریخی خوشحال و هیجان‌زده بودند: ژنرال د کاستریس، فرماندهی و نزدیک به ۱۲۰۰۰۰ سرباز فرانسوی به اسارت درآمدند. آقای توئه و برخی از رفقا که فرانسوی می‌دانستند، پس از پیروزی دین بین فو، برای نگهبانی از اسرای فرانسوی منصوب شدند.

برای لشکر 308، دستاوردهایی که در زمستان-بهار 1953-1954 و نبرد دین بین فو به دست آورد، واقعاً باشکوه‌ترین صفحات تاریخ این لشکر بودند. پس از نبرد دین بین فو، لشکر 308 به همراه سایر واحدها به پایین‌دست فرستاده شد. آقای توئه گفت: «از جایی که نمی‌دانستیم زنده خواهیم ماند یا خواهیم مرد، فقط می‌دانستیم چگونه بجنگیم، اکنون که به ما دستور داده شده است که با لشکر برگردیم و هانوی را تصرف کنیم، بسیار خوشحالم.»

در ۱۹ سپتامبر ۱۹۵۴، در معبد گینگ، یادگاری از مجموعه آثار تاریخی و فرهنگی معبد هونگ، عمو هو با افسران و سربازان لشکر ۳۰۸ (سپاه پیشتاز) که در راه تصرف پایتخت بودند، گفتگو کرد. عکس: VNA

در مسیر تصرف پایتخت در سپتامبر ۱۹۵۴، تعدادی از کادرهای ارتش پیشتاز - لشکر ۳۰۸ توانستند وارد معبد هونگ شوند و با عمو هو ملاقات کنند. با ملاقات عمو هو، همه خوشحال شدند زیرا او آنها را به خاطر شجاعتشان ستود و به سرعت یک شاهکار درخشان را رقم زد که "در سراسر پنج قاره طنین انداز شد و زمین را لرزاند". عمو همچنین توصیه کرد: "پادشاهان هونگ لیاقت ساختن کشور را داشتند، من و شما باید برای محافظت از کشور با هم همکاری کنیم".

وظیفه بسیار مهمی که عمو هو به لشکر ۳۰۸ محول کرد، بازگشت به هانوی برای تصرف پایتخت بود. آقای توئه تعریف کرد: «عمو هو از کلمه «بازگشت» استفاده کرد زیرا می‌دانست لشکر ما هانوی را ترک کرده است. قبل از ترک پایتخت برای جنگ با فرانسوی‌ها، برخی از سربازان دفاع شخصی و انتحاری شعار کوتاهی را روی دیوار خیابان هانگ بوم نوشتند: «ما به مردم قول می‌دهیم که روزی به هانوی باز خواهیم گشت.» عمو هو به ما گفت که وظیفه تصرف پایتخت اهمیت سیاسی بسیار مهمی دارد، بنابراین باید مراقب و متفکر باشید.»

سربازانی که برای نمایندگی از لشکر ۳۰۸ انتخاب شده بودند، قبل از ۱۰ اکتبر به هانوی رسیده بودند و در ها دونگ منتظر بودند. همه تمام شب را بیدار ماندند و مشتاقانه منتظر لحظه مهم بودند.

در روز تصرف پایتخت، آقای بویی گیا توئه در واگن سوم نشسته بود و دو واگن دیگر، رئیس کمیته مدیریت نظامی، وونگ توا وو، و نایب رئیس کمیته مدیریت نظامی هانوی، تران دوی هونگ، را دنبال می‌کرد؛ واگن‌هایی که از ها دونگ به کوا نام، از طریق هانگ دائو، هانگ نگانگ، هانگ دائو، بو هو... می‌رفتند.

کاروان حامل سربازان لشکر ۳۰۸ صبح روز ۱۰ اکتبر ۱۹۵۴، در میان استقبال پرشور ده‌ها هزار نفر، از خیابان هانگ دائو عبور کرد. عکس: VNA

آقای توئه سفر به پایتخت را «شگفت‌انگیزترین راهپیمایی زندگی‌اش» نامید. او عکس گرانبهایی را که با دقت با زیرنویس‌های واضح لمینت شده بود، در دست داشت و موقعیت خود را در سمت راست جلوی کاروان در آن سال به ما نشان داد. او به عنوان فرزند هانوی، سال‌ها دور از خانه، در داغ‌ترین جبهه‌ها می‌جنگید و نمی‌دانست زنده می‌ماند یا می‌میرد، بنابراین وقتی به پایتخت محبوبش رسید و شاهد روز شاد پیروزی هانوی بود، در قلبش آواز خواند، آمیخته با احساس و غرور.

او گفت: «ده‌ها هزار نفر در دو طرف جاده ایستاده بودند تا از ما استقبال کنند، و دانش‌آموزان دختر ترونگ وونگ برای در آغوش گرفتن سربازان هجوم آوردند و ما را بیشتر به گریه انداختند... من اقوام و دوستانم را دیدم که از دور دست تکان می‌دادند و من فقط توانستم دستانم را به نشانه سلام و تشکر به هم بچسبانم. آن لحظه واقعاً شادی بود که هرگز فراموش نخواهم کرد.» سپس صدایش را بلند کرد و گفت: «قبلاً، وقتی آنجا را ترک می‌کردیم، ما یک جوخه انتحاری بودیم که مخفیانه از پایتخت عقب‌نشینی می‌کردیم، اما اکنون آشکارا از نبرد دین بین فو پیروزمندانه بازگشته‌ایم و من بسیار مفتخرم.»

پس از روز تصرف پایتخت، این واحد وظیفه حفاظت از کارخانه آب ین فو را به مدت بیش از یک ماه بر عهده گرفت. آقای توئه گفت که این مکان مهمی است و مافوق‌ها از واحد خواستند که برای محافظت از منبع آب پایتخت، به شدت از آن محافظت کند. آقای توئه به یاد می‌آورد که در آن زمان، استعمارگران فرانسوی آنجا را ترک کردند و نقشه کشیدند که کیسه‌های سفید حاوی مواد ناشناخته‌ای را روی دهانه چاه قرار دهند. با درک خطر مسمومیت، ما به فرمانده گزارش دادیم و از دشمن خواستیم که فوراً حرکت کند. این امر مانع از آن شد که دشمن پس از روز تصرف، هانوی را خرابکاری کند.

پنج روز پس از تصرف پایتخت، به این واحد اجازه داده شد تا در محله حضور پیدا کند. او و رئیس لجستیک لشکر از خیابان هانگ بی عبور کردند. در وسط محله، در خانه شماره ۱۹ (خانه آقای توئه)، برخی از اقوام برای دعوت آنها به داخل هجوم آوردند، اما او با تکان دادن دست به رئیس لجستیک گزارش داد: "خانواده من از تخلیه برنگشته‌اند، اینها فقط اقوام هستند، بنابراین لطفاً وارد نشوید." او گفت که این سختگیری به این دلیل است که مقامات پس از بازگشت به محل، اجازه ملاقات مستقیم با اقوام و خویشاوندان خونی را نمی‌دهند. حدود ۴ ماه بعد، خانواده او از منطقه تخلیه در تان هوآ به هانوی نقل مکان کردند و او توانست دوباره مادر و خواهر و برادرانش را ببیند. او همچنان به مدرسه می‌رفت، در حالی که مادر و خواهر و برادرانش در یک خانه اجاره‌ای کوچک در خیابان ما می امرار معاش می‌کردند.

«عمو هو پرسید: «برای چه درس می‌خوانی؟»، «بله عمو، ما درس می‌خوانیم تا به مردم خدمت کنیم.» من پاسخ دادم. عمو هو همچنان پرسید: «خدمت به مردم یعنی چه؟» من گیج شده بودم، سپس آرامش خود را بازیافتم و به عمو هو پاسخ دادم: «بله عمو، خدمت به مردم یعنی مراقبت از زندگی مردم برای بهبود آن از نظر غذا، مسکن، پوشاک، حمل و نقل، آموزش...»، «خوب است. بنشین.» آقای توئه به یاد می‌آورد که سخنان عمو هو بسیار ساده بود، اما من هرگز آنها را تا آخر عمر فراموش نخواهم کرد.

خاطرات ملاقات با عمو هو در تمام طول زندگی‌اش در قلبش حک شده است. آقای توئه پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه اقتصاد و دارایی، در اداره صنایع نظامی (اداره کل صنایع دفاعی) مشغول به کار شد.

«عمو هو توصیه کرد، هر کاری که برای مردم مفید است باید به خوبی انجام شود و هر کاری که مفید نیست باید به هر قیمتی اجتناب شود.» آقای بویی گیا توئه در ۴۰ سال گذشته این ضرب‌المثل را در فعالیت‌های کاری خود و حتی در دوران بازنشستگی به کار گرفته است.

آقای بویی گیا توئه در طول سال‌های خدمتش در ارتش، به خاطر نمی‌آورد که چند مأموریت داشته، چقدر مهمات و دارو باید برای خدمت در میدان نبرد حمل می‌کرده است. بعدها، در طول جنگ مقاومت علیه آمریکا، او و رفقایش شبانه‌روز مخفیانه مهمات را برای کشتی‌های بی‌شماره تأمین می‌کردند تا به جنوب بیاورند.

آقای توئه با دقت در مورد هر جزئیاتی که به اشتراک می‌گذاشت، فقط با فروتنی در مورد کارهایی که شخصاً انجام می‌داد صحبت می‌کرد. گاهی اوقات، شریک زندگی‌اش از او می‌خواست که درباره دوره بعدی بیشتر به نوه‌هایش بگوید، اما او این درخواست را رد می‌کرد زیرا احساس می‌کرد تأثیر زیادی در آن ندارد.

او در طول اقامتش در دین بین، شنوایی یک گوش خود را از دست داد، بنابراین سال‌هاست که هر جا می‌رود، همسرش را همیشه همراه خود دارد. در طول مکالمه، همسرش هم مترجم و هم دستیار آقای توئه بود. او گفت که او زخم‌های جنگی خود را از دین بین، از جمله یک گواهی عدم اعتبار جنگی، با خود آورده است، اما رژیم را دریافت نکرده است. توئه به او گفته است که اگر آن را دریافت نکند، رفقایش در روستا که در شرایط سخت‌تری نسبت به او هستند، کمی بیشتر برای امرار معاش خواهند داشت.

او که در سال ۱۹۹۱ بازنشسته شد، همچنان از ادامه انجام وظیفه خود به نفع مردم، به عنوان رئیس تیم میانجیگری، خوشحال بود. پس از نزدیک به ۱۰ سال کار میانجیگری، به دلیل مشارکت‌هایش در کار میانجیگری در سطح مردمی، عنوان «شخص خوب - عمل خوب» توسط رئیس شهر هانوی به او اعطا شد.

آقای توئه با مشارکت‌ها و فداکاری‌هایش در راه انقلاب، مفتخر به دریافت مدال‌ها و جوایز نفیس بسیاری از دولت و ارتش شد. در ۲ سپتامبر، آقای بویی گیا توئه در سن ۹۳ سالگی، با دریافت نشان عضویت ۷۵ ساله حزب، شادی دیگری را تجربه کرد.

آقای توئه هنگام خداحافظی گفت: «این خیلی رضایت‌بخش است. با توجه به اینکه در این سن سالم هستم و شاهد این همه تغییرات در کشور و هانوی هستم، احساس می‌کنم از بسیاری از رفقایم خوش‌شانس‌ترم. فقط امیدوارم فرزندان و نوه‌هایم، نسل‌های جوان‌تر، روحیه فداکاری برای ساختن میهنی غنی و زیبا را ادامه دهند.»


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

حفظ روحیه جشنواره اواسط پاییز از طریق رنگ‌های مجسمه‌ها
تنها روستای ویتنام را در بین ۵۰ روستای زیبای جهان کشف کنید
چرا فانوس‌های پرچم قرمز با ستاره‌های زرد امسال محبوب هستند؟
ویتنام برنده مسابقه موسیقی Intervision 2025 شد

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول