تئودور هرمان آلبرت درایزر (1871-1945) رماننویس آمریکایی با گرایشهای ناتورالیستی بود. او در ترهوت، ایندیانا متولد شد؛ نهمین فرزند از ده فرزند در یک خانواده فقیر، آلمانی-کاتولیک طبقه کارگر و به عنوان یک کاتولیک بزرگ شد.
| تئودور هرمان آلبرت درایزر (۱۸۷۱-۱۹۴۵) رماننویس آمریکایی. |
دوران کودکی درایزر بسیار فقیرانه گذشت، پدرش مؤمنی سختگیر، مردی صاحب اقتدار اما کوته بین بود. او تحصیلات کمی داشت، سپس به عنوان کارگر غیرماهر، روزنامه نگار، رمان های ارزان قیمت می نوشت و حرفه انتشاراتی نسبتاً موفقی داشت. رمان های بعدی او منعکس کننده این تجربیات هستند.
زندگی مجلل خواهر بزرگترش، یک فاحشه که ستاره صحنه شد، الهامبخش او برای نوشتن «خواهر کری» (۱۹۰۰) شد، داستانی درباره زن جوانی که از زندگی روستایی به شهر (شیکاگو) فرار میکند، نمیتواند شغلی با درآمد کافی پیدا کند، طعمه تعدادی از مردان میشود و در نهایت به عنوان یک بازیگر به شهرت میرسد. این اثر باعث رسوایی شد، با مخالفت عمومی روبرو شد، سانسور مداخله کرد و نویسنده به مبارزه برخاست و مجبور شد ۱۱ سال سکوت کند.
در سال ۱۹۱۱ او در اثر جنی گرهارت به موضوع زنان «به حاشیه رانده شده» بازگشت، این بار با حمایت انتقادی و تأیید عمومی.
کتاب «یک تراژدی آمریکایی» (۱۹۲۵) برای نویسنده افتخار آفرید. مردم بالغ شده بودند و حقیقت تلخ را پذیرفته بودند. درایزر در سن ۵۶ سالگی (۱۹۲۸) به اتحاد جماهیر شوروی رفت و سفرنامهای درباره اتحاد جماهیر شوروی با عنوان «درایزر به روسیه نگاه میکند» (۱۹۲۸) نوشت. او همچنین مقالهای با عنوان «آمریکای تراژیک» (۱۹۳۱) نوشت که جامعه آمریکا را در دوران رکود بزرگ توصیف میکرد و به اقدامات اصلاحی برای حرکت به سوی یک نظم اجتماعی عادلانهتر اشاره میکرد. داستان کوتاه «ارنیتا» در مجموعه « گالری پرتره زنان» (۱۹۲۹) تصویر یک مبارز کمونیست زن واقعی را ساخت.
دو شاهکار درایزر « یک تراژدی آمریکایی» و «جنی گرهارت» هستند.
یک تراژدی آمریکایی درباره قتلی در حومه نیویورک، جنایتی که توجه گسترده مطبوعات را به خود جلب کرد. اگرچه این رمان پرفروش بود، اما به دلیل تصویرسازی از مردی بیوجدان که مرتکب قتلی شنیع میشود، مورد انتقاد قرار گرفت. این اثر، توهم دستاورد آمریکایی را در هم شکست. این اثر، اثری مهم از رئالیسم انتقادی آمریکایی است. در آمریکای مدرن با رنگ و بوی سنتی آرمانگرایانه، نویسنده یک جامعه سرمایهداری فاسد را کشف میکند: یک شهروند عادی، که با شهوت و غرور اغوا شده، به یک قاتل تبدیل میشود. درایزر دیدگاهی بدبینانه، بدبینانه و افسردهکننده دارد.
او داستانها و شخصیتهایش را بر اساس رویدادها و افراد واقعی بنا میکرد. گاهی اوقات دقیقاً وقایع را دنبال میکرد و گاهی اوقات جزئیات شخصی خودش، مثلاً دوران کودکیاش را بازتاب میداد.
کلاید پسر یک کشیش فقیر، ولگرد و متعصب بود. او از کودکی تربیت سخت و متعصبانهای را تحمل کرد. این پسر در فقر زندگی میکرد و والدینش وقت مراقبت از او را نداشتند. او چهرهای زیبا داشت و آدم بیرحمی نبود. کلاید فقط مردد بود، به راحتی دنبال لذتهای مادی میرفت و دوست داشت خودنمایی کند. او از کودکی در یک مسافرخانهی مشکوک کار میکرد، بنابراین عادتهای بد زیادی پیدا کرد. او درگیر یک ماجرای کثیف شد و مجبور به ترک آنجا شد. خوشبختانه، او با یکی از اقوامش آشنا شد که از او در یک کارخانهی تولید لباسهای یقه سفید در یک شهر بزرگ درخواست کار کرد.
دنیای جدید ثروت، مرد جوانی را که میخواست به هر قیمتی پیشرفت کند، مبهوت کرد. او زنی کارمند به نام روبرتا را به دام انداخت؛ وقتی روبرتا باردار شد، او قصد داشت او را به خاطر دختری ثروتمند، اشرافی و هوسباز ترک کند. روبرتا از او خواست که با او ازدواج کند.
کم کم، ایده کشتن او در ناخودآگاه کلاید شکل گرفت. او شجاعت اجرای نقشهاش را نداشت، در حالی که او را به یک سفر دریایی دعوت کرده بود؛ قایق به طور غیرمنتظرهای واژگون شد، او کلاید را رها کرد تا غرق شود و بیسروصدا به عقب برگشت. هیچ مدرکی وجود نداشت، اما یک کارآگاه حقیقت را کشف کرد. در طول محاکمه، مادر کلاید به سراغ پسرش آمد و او را به خدا بازگرداند.
این اثر، پدیدهای اجتماعی و روانشناختی را به شیوهای آسیبشناسانه تحلیل میکند. جامعهی صنعتی آمریکا مسئول ارائهی تصویری جذاب از رویای ثروت است که روحهای ضعیف را خیره میکند.
جنی گرهارت داستان زنان جوانی را روایت میکند که قهرمانان تغییرات اجتماعی شهرنشینی بودند، زمانی که جوانان از روستا به شهر نقل مکان کردند.
این رمان، یک رمان تزی است که در زمان پیوریتنیسم افراطی نوشته شده است و مفهومی تقریبی از زندگی را به عنوان مبارزهای سیاه و سفید بین خیر و شر ارائه میدهد. قلم واقعگرایانه درایزر جسارت پرداختن به مسائل تابو در آن زمان مانند عشق و تولد نامشروع را داشت. او با غلبه بر جدلها، موفق شد تصویر ملایم و مهربانی از جنی خلق کند.
داستان در شهری کوچک در اوهایو اتفاق میافتد. جنی، دختر بزرگ یک خانواده بزرگ، فقیر و پیوریتن آلمانی، با سناتوری ثروتمند و میانسال به نام برندر آشنا میشود که او را مانند یک دختر دوست دارد و به او و خانوادهاش کمک میکند. به تدریج، جنی عاشق او میشود و قصد ازدواج با او را دارد، اما ناگهان فوت میکند. وقتی جنی متوجه میشود که جنی باردار است، پدرش او را از خانه بیرون میکند.
پس از به دنیا آوردن یک دختر، او برای خانواده ثروتمند و پویای کین کار کرد. کین، جنی را زنی یافت که با شخصیتش سازگار بود. در ابتدا، جنی از گوش دادن به اعتراف او امتناع ورزید، اما بعداً، به دلیل شخصیت دلسوزش، موافقت کرد که سالها مخفیانه به عنوان معشوقه او زندگی کند. خانواده کین متوجه شدند و از هر راهی برای جدایی این دو تلاش کردند. خود جنی نمیخواست کین موقعیت اجتماعی خود را فدای او کند.
سرانجام، او از این وضعیت خسته شد و با یکی از همکلاسیهایش ازدواج کرد. اما او نمیتوانست جنی را فراموش کند و وقتی به شدت بیمار شد، جنی را صدا زد. جنی مخفیانه آمد تا از او مراقبت کند تا اینکه جنی درگذشت. او مجبور شد مخفیانه در مراسم تشییع جنازه شرکت کند و جرات نکرد همسر و خانواده واقعیاش را ملاقات کند.
پس از آن، جنی به تنهایی بازگشت. والدینش فوت کردند، دخترش درگذشت، او با خاطره معشوق مرحومش زندگی کرد و مانند گذشته تحمل کرد.
منبع: https://baoquocte.vn/dao-choi-vuon-van-my-ky-12-275692.html






نظر (0)