به مناسبت هشتادمین سالگرد روز ملی، پروفسور نگوین دوک خوئونگ دیدگاههای خود را در مورد مسیر توسعه کشور و نقش روشنفکران ویتنامی با دن تری در میان گذاشت و پیامی به نسل جوان فرستاد تا به نوشتن تاریخ باشکوه ملت ادامه دهند.

خبرنگار دن تری گفتگویی با پروفسور نگوین دوک خوئونگ داشت و به دیدگاههای عمیق او در مورد مسیر توسعه کشور گوش فرا داد. او تأکید کرد که میهنپرستی چیزی دور از دسترس نیست، بلکه از طریق اقدامات ملموس، از انجام کوچکترین کارها به خوبی گرفته تا مشارکت در توسعه مشترک، نشان داده میشود.
داستانهای او نه تنها الهامبخش هستند، بلکه پیامهای معناداری را نیز به نسل جوان میفرستند، نسلی که به نوشتن صفحات باشکوه تاریخ برای ملت ادامه خواهد داد.

پروفسور نگوین دوک خوئونگ، به مناسبت هشتادمین سالگرد روز ملی، یک نقطه عطف تاریخی بسیار مهم برای ملت، آیا میتوانید بزرگترین احساسات خود را هنگام نگاه به سفر طولانی کشور به اشتراک بگذارید؟ در این لحظه چه تصویری برای اولین بار به ذهن شما خطور میکند؟
- این یک سوال بسیار معنادار است و احساسات زیادی را در من برمیانگیزد. وقتی به ۸۰ سال گذشته این کشور فکر میکنم، بزرگترین احساس من غرور است. این غرور به این دلیل است که ویتنام از روزهای اولیه استقلال بر چالشها و مشکلات بسیاری غلبه کرده و به کشوری مدرن، دوستانه و صلحدوست تبدیل شده است.
امروزه، ویتنام به خاطر مشارکتهایش در همه زمینهها، از سیاست ، اقتصاد، جامعه، امنیت و دفاع، مورد تقدیر جهانیان است.
فکر میکنم این نکتهای است که باید مورد تأکید قرار گیرد. احترامی که امروز داریم تصادفی نیست. حاصل یک سفر طولانی و طاقتفرسا است.
تصور کنید که از اولین روزهای استقلال تا به امروز، ما مجبور بودهایم با مشکلات، موانع، موانع بسیاری در دیپلماسی ، سیاست و اقتصاد روبرو شویم. در آن لحظات، بسیاری از کشورها هنوز چشمانداز، اقدامات و آرمانهای ویتنام و همچنین مردم ویتنام را درک نمیکردند.
اما در طول این مسیر، ما همیشه یک آرمان قوی داریم. آرمان قیام، آرمان استقلال، آزادی و مسیری برای توسعه جهت ساختن جامعهای متمدن، پایدار و مرفه برای همه. این آرمان ملت است.
تنها چیزی که ما میخواهیم، صلح پایدار برای توسعه و ایجاد رفاه است. هر شهروندی میتواند در این رفاه مشارکت و سهم خود را ایفا کند و باعث شود کشور ما ویتنام احترامی را که امروز از شرکای بینالمللی دارد، به دست آورد.

خاطرات کودکی شما در ویتنام چگونه شخصیت شما و تمایل شما به تحقیق و مشارکت در آینده را شکل داد؟
- میتوان گفت که من در زمانی متولد شدم که کشور، پس از دههها مقاومت در برابر فرانسویها و آمریکاییها، به صلح دست یافته بود. اگرچه پس از آن نیز یک جنگ مرزی را پشت سر گذاشتیم، اما اولین خاطرات من از جنگ تنها از طریق داستانهای پدرم به دست آمد.
پدرم در آن زمان سرباز بود و مستقیماً در جنگ مرزی سال ۱۹۷۹ برای محافظت از مرزهای سرزمین پدری شرکت داشت. آن داستانها واقعاً مقدس هستند و اولین خاطرات میهنپرستی هستند.

دوران کودکی من در فضایی گذشت که اگرچه کشور هنوز در سختی بود، اما صلح برقرار بود. جنگ مرزی تا اوایل دهه ۹۰ ادامه داشت و من مجبور نبودم در یک دوره جنگ شدید، بدون بمب و بدون تخلیه، زندگی کنم.
حالا که به گذشته نگاه میکنم، میبینم که دوران کودکی بسیار خاصی داشتم. دوران کودکی من پر از خنده کودکان در مزارع بود، با دوستانم که مدرسه میساختند، محله را تمیز میکردند. بسیار دوستداشتنی، بسیار لطیف و جالب بود، زیرا وقتی کشور در صلح بود، لازم نبود زیاد نگران باشم.
بعدها، وقتی درسهای تاریخ را آموختم، کمکم متوجه شدم که برای داشتن این آرامش، ملت باید دوره بسیار سختی را پشت سر بگذارد. در کنار فعالیتهای اتحادیه جوانان، عزم و اراده نسلهای گذشته را احساس کردم. آنها هر کاری کردند تا به نسل جوان آن استقلال و آرامش را بدهند.
به خودم گفتم زمانی خواهد رسید که باید در کار مشارکت کنم تا به توسعه کشور خدمت کنم، به توسعه روستا و سازمان کمک کنم.
در آن زمان، ایدههای خاصی در مورد اینکه در آینده چه کار خواهم کرد، نداشتم، اما بزرگترین آرزویم رفتن به دانشگاه، کشف دنیای بیرون و یافتن راههایی برای کمک بیشتر به کشورم بود.

چه شانسی شما را به فرانسه آورد و باعث شد که رشته مالی را انتخاب کنید، رشتهای که تأثیر حیاتی بر رفاه یک کشور دارد؟
- واقعاً یک اتفاق بود. میتوان گفت که در آن زمان، تعداد بسیار کمی از جوانان به وضوح میدانستند چه میخواهند و چه خواهند کرد. بخشی به دلیل کمبود اطلاعات، بخشی به دلیل ارتباط و اشتراک محدود بین مناطق و با جهان.
در ابتدا، وقتی در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کردم، تصمیم گرفتم مهندس نفت شوم و توانستم در دانشگاه معدن و زمین شناسی تحصیل کنم. اما بعد، فکری به سرم زد که می توان گفت در سن ۱۷-۱۸ سالگی کاملاً «ساده لوحانه» بود.
فکر میکردم اگر در دانشکده نفت خوب درس بخوانم، دو گزینه خواهم داشت: یکی اینکه در مؤسسات تحقیقاتی پیشرو در ویتنام کار کنم، و دیگری اینکه برای استخراج نفت به وونگ تائو بروم. هر دوی این گزینهها از نظر تحرک و دسترسی به جهان کمی محدود به نظر میرسند.
همزمان، قصد داشتم در آزمون ورودی دانشگاه بازرگانی شرکت کنم تا درباره اقتصاد و نحوه عملکرد کسب و کارها اطلاعات کسب کنم. در آزمون شرکت کردم و با بالاترین نمرات جزو دانشجویان برتر بودم. مدرسه به من بورسیه تحصیلی از جامعه فرانسوی زبان ارائه داد که به من فرصت تحصیل در فرانسه را داد.
این تغییر فقط در عرض دو روز اتفاق افتاد. روز اول، چمدانم را به ایستگاه اتوبوس بردم تا در دانشگاه معدن و زمینشناسی ثبتنام کنم. اما وقتی اتوبوس داشت میرسید، دوباره فکر کردم و تصمیم گرفتم برگردم. روز بعد، در دانشگاه بازرگانی ثبتنام کردم. این تصمیم مرا به فرانسه و از زمان فارغالتحصیلی از دانشگاه در ویتنام، به مدت ۲۵ سال به این کشور کشاند.

آیا استاد هنگام آمدن به فرانسه، لحظات به اصطلاح «روشنگری»ای داشت که متوجه شود مأموریت او نه تنها توسعه شخصی است، بلکه باید به مشارکت در توسعه ویتنام نیز مرتبط باشد؟
- وقتی به فرانسه آمدم، واقعاً گیج شده بودم. فکر میکنم بزرگترین شوک، فرهنگی نبود، زیرا فرانسه و ویتنام کریدورهای فرهنگی کاملاً مشابهی دارند. بزرگترین شوک، تفاوت سطح دانش، تجربه زندگی و درک جهان بین دانشجویان ویتنامی و دانشجویان بینالمللی بود.
یادم میآید، بعد از اولین کلاس از اولین درسم، معلم گفت که تکالیف را از طریق ایمیل ارسال خواهد کرد. در آن زمان، در ویتنام، من فقط به کامپیوتر برای یادگیری برنامهنویسی دسترسی داشتم و زمان بسیار کمی برای تمرین داشتم. مجبور شدم از یک دوست تونسی بپرسم که ایمیل چیست و چگونه از آن استفاده کنم.
بعد از ۱۵ دقیقه، او یک آدرس ایمیل به من داد که نشان میداد من در سال ۲۰۰۰ چقدر از نظر فناوری از جهان توسعهیافته فاصله داشتم.
این شکاف به من انگیزه داده است که بیوقفه مطالعه کنم. متوجه شدم که باید تلاش زیادی کنم تا این شکاف را در سطح حرفهای کم کنم و سپس باید از آنها پیشی بگیرم تا بتوانم به تحصیل در سطح بالاتر ادامه دهم. فکر میکنم تلاش برای کاهش این شکاف برای پیشرفت ما بسیار مهم است.
نکته دوم این است که من میبینم جامعه دانشجویی و روشنفکری ویتنامی در فرانسه در حال رشد است. این یک منبع عظیم است. من فکر میکنم که این نیرو کاملاً قادر به ادامه میراث اسلاف بزرگ، نسلهای بسیار موفقی مانند آقای تران دای نگیا، است.
این انگیزه من را برای پیوستن و ایجاد انجمن دانشجویان ویتنامی در پاریس و سپس انجمن دانشجویان ویتنامی در فرانسه برانگیخت. ما در سال ۲۰۰۸ شبکهای با بیش از ۲۰ شعبه در تمام استانهای فرانسه ایجاد کردیم.
مهمترین چیز این است که شما ارتباط نزدیکی با انجمن دانشجویان ویتنامی در کشور و اتحادیه مرکزی جوانان دارید. این را میتوان بخش جداییناپذیری از انجمن دانشجویان ویتنامی در کشور دانست.
همچنان که اعضای انجمن بزرگ میشدند و به متخصصان و روشنفکران تبدیل میشدند، من دوباره از خودم این سوال را پرسیدم که چگونه میتوان با هم ارتباط برقرار کرد، به یکدیگر کمک کرد و به ویتنام کمک کرد. این امر منجر به تأسیس انجمن جهانی دانشمندان و متخصصان ویتنامی (AVSE Global) در سال ۲۰۱۱ شد.

استاد زمانی گفته بود که برای قوی شدن ویتنام، باید با انجام درست کارهای کوچک شروع کرد. این فلسفه از چه تجربیاتی در حرفه شما الهام گرفته شده است؟
- این فلسفه، فلسفه زندگی من است. من متوجه شدهام که وقتی با مشکلی روبرو میشویم، اگر قدمهای اول را برنداریم، هرگز از خط شروع خارج نخواهیم شد. وقتی قدمها را برداشتیم، کمکم به مقصد خواهیم رسید. در آن سفر، چیزهای بزرگ و کوچکی وجود خواهد داشت. معمولاً تجربیاتی که از چیزهای کوچک به دست میآوریم به ما کمک میکنند تا نحوه انجام کارهای بزرگ را شکل دهیم.
یک کار بزرگ را نمیتوان یک شبه تمام کرد. ما باید آن را به وظایف کوچکتر تقسیم کنیم. این هم راه رسیدن به موفقیت است. اگر به کل تاریخ ویتنام نگاه کنیم، این داستان تقریباً در خون مردم ویتنام نفوذ کرده است. این یک چیز طبیعی است.
من همچنین فکر میکنم که هدف هرگز محدودیت نیست. هر بار که به یک هدف میرسیم، آن هدف به نقطه شروعی برای یک هدف جدید تبدیل میشود. و هر بار، کارهای کوچکی برای انجام دادن داریم. کارهای کوچک امروز بسیار بزرگتر از کارهای کوچک گذشته خواهند بود.
به عنوان یک روشنفکر که در خارج از کشور زندگی و کار میکند، استاد چگونه مفهوم میهنپرستی را از طریق اعمال خاص بیان میکند؟
- وقتی سوار هواپیما شدم و ویتنام را ترک کردم، احساس متفاوتی نسبت به میهنپرستی داشتم. وقتی در کشور هستیم، طبیعتاً فرض میکنیم که میهنپرستی از قبل در وجود ماست. اما وقتی به خارج از کشور میرویم، متوجه میشوم که هر یک از ما تقریباً یک «سفیر» هستیم.
وقتی مردم به ویتنامیهای خارج از کشور نگاه میکنند، به چهره ویتنام نگاه میکنند. ما باید تصویری از یک ویتنام صلحآمیز، قوی، پویا و آماده برای همکاریهای بینالمللی ارائه دهیم.

میهنپرستی ما همچنین از طریق اشتیاق مداوم برای انجام کاری خاص برای ویتنام ابراز میشود. برای دانشمندان، این میتواند به عنوان مدرس مهمان در دانشگاههای ویتنام، همکاری با مشاغل و مؤسسات تحقیقاتی برای توسعه پروژهها باشد. برای من، این میتواند به معنای مشارکت در ارائه ایدهها و ایجاد سیاستهایی برای رونق بیشتر ویتنام باشد.
من در مشاوره برای استان سابق ین بای مشارکت داشتم. ما به همراه رهبران محلی، یک مدل توسعه منحصر به فرد را تحقیق و ساختیم که رشد و شادی را با هم ترکیب میکند. این مدل به جای تمرکز صرف بر ارقام اقتصادی، رضایت مردم را در جنبههای مختلفی مانند خدمات عمومی، مراقبتهای بهداشتی، آموزش و محیط زیست نیز اندازهگیری میکند.
ما هفتهها در ین بای، از جمله در دشوارترین مناطق مانند مو کانگ چای، گذراندیم تا با مردم در مورد مدل توسعه آینده فکر کنیم. این پروژه باعث شد احساس کنم کاری که انجام میدهم واقعاً مفید و برای توسعه کشور سودمند است.


به گفته این استاد، در چارچوب دنیای بیثبات امروز، رقابت ژئوپلیتیکی، تغییرات اقلیمی و توسعه سریع هوش مصنوعی، نیروی محرکه تخیل و خلاقیت مردم ویتنام برای ادامه توسعه چیست؟
- در گذشته، مردم اغلب میگفتند که هوش و خلاقیت ویتنامی زمانی به دست میآید که ما در موقعیت منفعل قرار بگیریم، یعنی "صبر کنیم تا آب به پاهایمان برسد و بعد بپریم". اما اکنون، با توجه به اینکه شرایط جهانی همیشه خیلی سریع و غیرقابل پیشبینی تغییر میکند، دیگر نمیتوانیم صبر کنیم تا آب به پاهایمان برسد و بعد بپریم. ما باید یک نقشه راه، یک چشمانداز بلندمدتتر، بسازیم.
نکته ارزشمند این است که تمام مردم ویتنام یک چشمانداز مشترک دارند، که چشمانداز سال ۲۰۴۵ است، زمانی که کشور صدمین سالگرد استقلال خود را جشن میگیرد و به یک ملت توسعهیافته تبدیل میشود. این نه تنها آرزوی رهبران، بلکه آرزوی هر شهروند است. این چشمانداز بلندمدت، نیروی محرکه ما برای آمادگی جهت پاسخگویی به همه چالشها است.
برای انجام این کار، ما باید یک قدرت داخلی به اندازه کافی قوی، همراه با ادغام بینالمللی برای جذب منابع، ایجاد کنیم. قدرت داخلی یک کشور، خوداتکایی مردم آن، ظرفیت مدیریت ریسک... همه اینها یک قدرت ترکیبی ایجاد میکنند. من معتقدم که برای ایستادن بر شانههای غولها، ابتدا باید خوداتکایی داشته باشیم. تنها در این صورت میتوانیم از بهترین چیزهایی که آنها ارائه میدهند، بهره ببریم.

استاد، میتوانید پیامی برای نسل جوانتر که به نوشتن داستان قدرت ملی ادامه خواهند داد، بفرستید؟
- پیام من احتمالاً بسیار مختصر و متمرکز بر یک ایده است: تاریخ ویتنام توسط انسانهای معاصر ادامه مییابد. هر بار، هر نسلی وظایف و مسئولیتهای خاص خود را برای توسعه کشور دارد.
من فکر میکنم نسل جوان فقط باید از این موضوع آگاه باشد. ما باید قدرت داخلی و سنتی خود را با یک منبع بینالمللی به اندازه کافی قوی ترکیب کنیم. سپس، همه برای اهداف مشترک تلاش خواهند کرد تا ویتنام به مقصدی برای هوش، علم و فناوری، نوآوری و مقصدی برای همه برنامههایی تبدیل شود که میتوانند به صلح و ثبات بیشتر جهان کمک کنند. این برند ویتنام در مرحله بعدی توسعه است.
ما باید توسعه ویتنام را در مسیر رفاه عمومی جهان قرار دهیم. آنگاه حمایت تمام جهان را خواهیم داشت، مانند تمام کائنات که برای توسعه ویتنام همگرا میشوند. من معتقدم که نسل جوان با نقاط قوت خود، این ویژگی منحصر به فرد ویتنام را ارتقا خواهد داد.
استاد، از اینکه برای این گفتگو وقت گذاشتید، متشکرم!

منبع: https://dantri.com.vn/cong-nghe/gs-nguyen-duc-khuong-lich-su-viet-nam-duoc-viet-tiep-boi-the-he-duong-dai-20250817100502925.htm
نظر (0)